امام عبدالقاهر بغدادی (متوفای ۴۲۹ هجری قمری)، «اهل سنت و جماعت» را بر اساس مشاغل و اصناف مختلف به هشت دسته تقسیم کرده است:
۱. علمایی که در زمینههای توحید، نبوت، معاد، احکام شرعی، ثواب و عقاب، اجتهاد و امامت و رهبری تحقیق و تدریس میکنند.
۲. فقهایی که شامل اهل حدیث و اهل رأی میباشند.
۳. متخصصان علم حدیث که به سندهای روایات و احادیث پیامبر صلیاللهعلیهوسلم آشنایی دقیق دارند.
۴. علمای ادب که در زمینههای صرف و نحو و معرفت لغات تبحر دارند.
۵. قاریان و مفسرانی که در روشهای قرائت قرآن و تفسیر آیات مهارت دارند.
۶. زاهدان و صوفیانی که به عبادت و تزکیۀ نفس میپردازند.
۷. مجاهدان و غازیان که در دفاع از حدود اسلامی میکوشند و با دشمنان به جنگ میپردازند.
۸. عموم مردمی که به مذهب اهل سنت و جماعت پایبند هستند.
در دیدگاه امام عبدالقاهر، این تقسیمبندی بر اساس مشاغل و تخصصهای موجود در زمان خودش بوده است. اگر امروزه کسی بخواهد «اهل سنت و جماعت» را بر این اساس طبقهبندی کند، ممکن است به دستهبندیهای بیشتری برسد. با این حال، بیشتر اهل سنت و جماعت از نظر عقیدتی به دو مذهب کلامی اشاعره و ماتریدیه تعلق دارند و اکثریت آنها از این دو مذهب پیروی میکنند.
اشاعره
اشاعره به پیروان ابوالحسن علی بن اسماعیل الاشعری (متوفای ۳۲۴ هجری قمری) معروف هستند. ابوالحسن از نسل ابوموسی الاشعری، یکی از اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوسلم است، به همین دلیل به اشعری شهرت دارد.
امام ابوالحسن الاشعری در ابتدای جوانی به شدت تحت تأثیر اندیشههای معتزله بود و اصول این مکتب را نزد ابوعلی جبائی، برجستهترین استاد معتزلی آن دوران، فرا گرفت. تا سن چهل سالگی به عنوان یکی از مدافعان معتزله شناخته میشد. در همین دوره بود که پس از مناظرهای با ابوعلی جبائی، از مکتب معتزله فاصله گرفت و نظریات جدیدی را در مقابل معتزله و همراستا با اهل حدیث ارائه داد. الاشعری منحصراً کتاب و سنت را به عنوان منابع عقاید معرفی کرد و ازاینرو با معتزله مخالفت کرد و بهسوی اهل حدیث گرایش یافت. در کتاب «الإبانة عن أصول الديانة»، او نوشته است: «مذهب ما این است که به کتاب الله، سنت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم، روایات صحابه، تابعین و ائمۀ حدیث تمسک جوییم و به آنچه امام احمد بن حنبل رحمهالله در مورد عقاید بیان داشته است، اعتقاد داریم.»
از آنجا که امام ابوالحسن الاشعری رحمهالله در فقه پیرو امام شافعی رحمهالله بود، پیروان مذهب شافعی آراء و نظریات او را در عقیده بسیار محترم میشمارند و در مسائل عقیدتی از او پیروی میکنند.
ماتریدیه
همزمان با نهضت اشعری در عراق، نهضت کلامی دیگری که در روش اهداف و عقاید مشابه با اشعری بود، در ماوراءالنهر به ظهور رسید. بنیانگذار این نهضت، ابومنصور ماتریدی رحمهالله (۳۳۳ ه.ق) بود و چون زادگاه ماتریدی در قریۀ ماترید بود، وی به این نسبت شهرت یافت. هر چند ماتریدی در کلام و عقاید خود اهل اجتهاد بود؛ اما سعی میکرد در روش و اصول از امام ابوحنیفه رحمهالله پیروی کند. تفاوت او با اشعری از همین نقطه آغاز میشود. ماتریدی مانند مقتدای خویش عقل را به عنوان سرچشمهای برای عقاید دین پذیرفت. درحالیکه اشعری از عقل صرفاً در مقام تبیین و دفاع از عقاید دینی استفاده میکرد. همین تفاوت روش شناختی است که این دو مکتب را از یکدیگر متمایز میکند.