هم چنين انجيل به بعثت حضرت رسول الله ﷺ بشارت داده است، انجيلهاى موجود در عصر حاضر؛ اگرچه در آنها تحريف و دگرگونى رخ داده است؛ ليكن با وجود آن به بعثت رسول الله ﷺ مژده میدهند، چنانكه در انجيل «يوحنا» آمده است: «يسوع (عيسى علیهالسلام) گفت: اگر شما من را دوست داريد وصيتهای مرا حفاظت كنيد و من از پدر (به عقیدۀ مسیحیت خدا) تقاضا میكنم كه پیامبرى بسيار ستوده را به شما بدهد.»
نیز مسیح علیهالسلام گفت: «همانا اوامر و دستورهای زيادى وجود دارد كه بايد من آنها را به شما بگويم؛ ليكن شما الأن قدرت تحمل آن را نداريد. ليكن چون آن روح حق (محمد ﷺ) بيايد شما را بر همۀ آن دستورهاى حق هدايت مىكند.»
هم چنين در انجيل آمده است: «بارقليط (احمد) تا من نرفته باشم، نمىآيد. پس وقتى او بيايد عالم را بر خطا و اشتباهها توبیخ و متنبه میسازد. و او از جانب خود نمىگويد، بلكه آن چه را كه مىگويد (از خداوند) مىشنود، و مردم را بهسوى حق هدايت مىكند، و از حوادث و غيبيات (بهوسیلۀ وحى) خبر میدهد.»
صحابى بزرگوار، ابوموسى اشعرى مىگويد: «از نجاشى پادشاه حبشه شنيدم كه مىگفت: گواهى میدهم كه محمد ﷺ رسول خدا است و عيسى علیهالسلام به نبوت ايشان، مژده داده است و اگر من مسؤليت مملكت و مردم را به عهدۀ خود نمىداشتم؛ باز هم خدمتشان مىرفتم و كفشهايشان را حمل مىكردم.»
بشارت و مژده در زبور
امام بیهقی از وهب ابن منبه روایت میکند که گفته است: «خداوند متعال در زبور به داوود علیهالسلام وحی کرده و فرمود: ای داوود! همانا بعد از تو به زودی پیامبری خواهد آمد که نام او «احمد» و «محمد» است، او راستگو میباشد، من تا ابد بر او خشم نخواهم کرد و او از من هرگز نافرمانی نمیکند، بیگمان من تمام گناهان قبلی و بعدی او را بخشیدهام.»
نیز حضرت داوود علیهالسلام گفته است: «و عبور میکند از دریا به دریا، و از نهرها به طرف قطعههای زمین، و جزیرهها در مقابل او سقوط خواهد کرد و دشمنان وی مغلوب میشوند و پادشاهان فارس برایش کرنش میکنند و امتها از او اطاعت و فرمانبرداری میکنند و او انسان مظلوم و ستمدیده را از دست ستمکاران رها میکند و انسان مستضعف و بیچاره را که هیچ یار و مددکاری ندارد، نجات میدهد، بر مسکینان و بیچارگان مهربان است و هر لحظه بر او درود و رحمت فرستاده میشود.»
بشارت و نوید از طرف پیامبر، اشعیاء علیهالسلام
او نام رسول الله ﷺ را گرفته و اعلام کرده است و میفرماید: «من امر تو را ای محمد! قابل حمد و ستایش قرار دادهام، ای قدوس پروردگار! نام تو تا ابد موجود است.»
او نیز گفته است: «برای ما یک پسر پیدا میشود که او یک انسان عجیبی خواهد بود و مهر نبوت بر شانه دارد و او یک شخص بزرگی خواهد بود، حکومت او حکومت سالم و صلح است و بر کرسی داوود علیهالسلام مینشیند (وارث نبوت و ملک او خواهد شد).»
و در روایت دیگری میگوید: «برای من گفته شده، برخیز نگاه کن، چه میبینی؟ گفتم دو سوار را درحالیکه میآیند میبینم، یکی از آنان سوار الاغی است و دیگری سوار بر شتر یکی به آن دگر میگوید: بتهای بابل با صاحبانشان به دریا ریخته شوند.» علماء میگویند: شتر سوار حضرت محمد صلىاللهعليهوسلم بوده و آن دیگر حضرت مسیح علیهالسلام است و به سبب حضرت محمد صلىاللهعليهوسلم بتهای بابل بر زمین افتادند (و نابود شدند).»
بشارت و نوید از طرف پیامبر شمعون علیهالسلام
در گفتههای پیامبر خدا، شمعون علیهالسلام آمده است: «خداوند بینات و دلایل (یعنی محمد ﷺ و قرآن را) به کوه فاران (مکه) آورد و آسمانها و زمین از تسبیح او (محمد ﷺ) و تسبیح امتش پر شدند.»
در این روایت که مکان نبوت (جبل فاران مکۀ مکرمه است) تعیین شده است، و در مکه بعد از ابراهیم خلیل و فرزندش اسماعیل ذبیح علیهماالسلام هیچ پیامبری جز حضرت رسول ﷺ نبوده است، و به سبب اخبار بنی اسرائیل بعثت پیامبری در سرزمین حجاز (در مکه) در میان اعراب مشهور بوده است. و پیغمبر حزقیل در حالی که یهود را تهدید کرده است، امت محمد صلىاللهعليهوسلم را توصیف نموده و گفته است: «که خداوند آنها را بر شما غالب میکند و در میانشان پیغمبری را مبعوث میگرداند و کتابی نازل میکند و آن را مالک گردنهای شما خواهد گردانید، پس آنها شما را پست و ذلیل خواهند کرد. و مردانی از بنیقراز (بنیقراز: قبيلۀ ربيعه و مضر فرزندان عدنان میباشند، و همۀ آنان اولاد قراز بن اسماعیل هستند) و گروهی از قبائل دیگر بر میآیند و همراه آنها فرشتههایی هستندکه بر اسبها سوارند و مسلّح میشوند و شما را از هر طرف محاصره میکنند، سرانجام، شما وارد جهنم خواهید شد.» و آثار به تواتر ثابت شدهاند که فرشتگان با اسبهای سفید به کمک مسلمانان در جهاد آمدند و قرآن کریم هم به حضور لشکر ملائکه در صحنههای نبرد اشاره میکند.
بشارت و مژده از پیامبر دانیال علیهالسلام
بعد از اینکه حضرت دانیال به درگاه خدای متعال تضرع کرد تا بگوید: «که آیندۀ بنیاسرائیل چه خواهد شد» میگوید: برای من فرشتهای به شکل مرد جوانی ظاهر شد، گفت: السلام علیک یا دانیال! خداوند متعال میگوید: بنی اسرائیل به سبب تمرد و سرکشی مرا به خشم آوردند و به غیر از من معبودان دیگری را پرستش کردهاند و بعد از علم بهسوی جهالت و بعد از صدق بهسوی دروغ رفتهاند؛ پس من پادشاه بخت النصر را بر آنها مسلط کردم، او مردان را کشت و زن و بچهها را اسیر کرد، بیت المقدس را منهدم کرد و کتابهایشان را سوزاند و همچنین کسیکه بعد از بخت النصر آمد با آنها همین کار را انجام خواهد داد، من از آنان راضی نیستم و گناهانشان را نمیبخشم؛ پس آنها همیشه مورد خشم و غضب من قرار خواهند گرفت تا اینکه مسیح پسر دوشیزه و باکره (مریم) را مبعوث گردانم و سرانجام به سبب قتل حضرت زکریا، یحیی و آزار دادن حضرت عیسی دوباره نفرین و خشم من نصیب آنان خواهد شد؛ پس همیشه با لعنت، ذلت، فقر و بدبختی زندگی خواهند کرد تا اینکه پیامبری از بنی اسماعیل مبعوث گردانم. پیامبری که هاجر به آن نوید و مژده داده شده است، بر او وحی میفرستم و نامها را به او تحویل میدهم و او را به تقوا و پرهیزگاری مزین نموده و نیکویی را شعار او میگردانم، راستگویی و وفاداری در طبیعت اوست، عزم پخته و کامل، سیرت اوست و رشد و هدایت سنتش میباشد، و برای او کتابی را خاص میگردانم و میفرستم که کتابهای قبلی را تصدیق میکند، ناسخ بعضی از احکام آنان میباشد و او را به اسراء به طرف خود میبرم تا او را نزدیک خود گردانم و بر او سلام میکنم و وحی میفرستم؛ سپس او را به طرف بندگان خود به خوشحالی روانه میکنم. او امانتدار است و به دستور من عمل میکند و با گفتار نرم و موعظۀ حسنه مردم را به یکتاپرستی دعوت میکند، او بد اخلاق و بد گفتار و بلندکنندۀ صدای خود در بازارها نیست، او با کسیکه با وی محبت داشته باشد نرمی و لطافت دارد، و با کسیکه به او ایمان داشته باشد مهربان بوده و با دشمنان خشن است؛ لهذا او با اقوال خود، به توحید و یگانگی و بندگی من دعوت میدهد و از آیات من، آنها را با خبر میکند؛ سپس اقوامش او را تکذیب نموده و اذیت و آزار میرسانند.»
خلاصه اینکه قبل از بعثت پیامبر اسلام، اخبار متواتری به ظهور پیامبری از عربها منقول و معروف شدهاند و احبار و راهبان از تورات و انجیل در این مورد بشارت دادهاند و صحابی بزرگوار سلمان فارسی از قول قسیس صاحب عودیه (شهری از شهرهای روم است) خبر میدهد که به او گفته است: «بعثت پیامبری بر دین حنیف ابراهیم علیهالسلام از عربها نزیک است، محل هجرت او زمینی میباشد که میان دو «حاره» واقع شده است و در میان این دو «حاره» درخت خرما وجود دارد، از علامات نبوتش این است که هدیه میخورد و صدقه قبول نمیکند و در میان هر دو شانهاش مهر نبوت قرار گرفته است.»
«حاره» به زمینی گفته می شود که داری سنگ سیاه میباشد و شهر مدینۀ منوره میان دو «حاره» شرقی و غربی واقع شده است.