بخش دوم
نویسنده: ابو جُریر
قوت چیست؟
به تعریف عام قوت عبارت از توانمندی برای به دست آوردن شی مطلوب است. در اصطلاحات روابط بین الملل قوت عبارت از توانایی یک کشور در وادار ساختن کشورهای دیگر برای پذیرفتن موقف آن کشور است در صورتیکه در نبود این توانمندی، کشور مورد نظر آمادة پذیرش خواستهاش نمیشود. با درنظرداشت این تعریف برای سنجش توانایی و قدرت کشورها، انواع قدرت و عناصر و شاخصهای قدرت در سیاست بین الملل بیان گردیدهاند. اما با این حال، توافق نظر وجود دارد که هیچ دپلوماسی مؤثرتر از دپلوماسی کشوری نیست که سیاستهایش از پشتوانة قوی قدرت نظامی برخوردار باشد.
انواع قوت و عناصر قوت
متفکرین در عرصۀ سیاست بینالمللی، قبلاً قوت را به دو نوع ولی الان به سه نوع عمده تقسیم کردهاند.
۱. قوت نرم؛
عناصر آن با توجه به اختلاف نظرهای موجود عبارتاند از: فرهنگ، پیشرفت علوم، تکنولوژی، وسائل ارتباطات جمعی، اقتصاد، تجارت و…
البته اگر به ارتباط فرهنگی و ایمانی قوت نرم از لحاظ شرعی توجه شود، میبینیم که قرآن مجید به قوت ایمان و قوت استدلال توأم با حکمت، توجه خاصی کرده است. الله سبحانه و تعالی میفرماید:
«فَإِن يَکُن مِنکُم مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَينِ وَإِن يَکُن مِنکُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ» [انفال: 66] (هرگاه یکصد نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز میشوند، و اگر یک هزار نفر باشند، بر دو هزار نفر به فرمان خدا غلبه خواهند کرد، و خدا با صابران است.)«ادْعُ إِلَي سَبِيلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» [نحل: 125] (با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما، و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن. پروردگارت، از هر کسى بهتر مىداند چه کسى از راه او گمراه شده است، و او به هدایت یافتگان داناتر است.)
در شریعت اسلامی و همچنین در عرف عمومی مردم، استفاده از قوت نرم قبل از جنگ، یک امر خوب و پسندیدهای است.
حضرت عمر رضیاللهتعالیعنه
زمانیکه عملکرد حضرت خالد بن ولید رضیاللهتعالیعنه را در جبهۀ شام و عمرو بن العاص رضیاللهتعالیعنه را در جبهة مصر بررسی کنیم، عمرو بن العاص را شخصی مییابیم که قبل از آغاز جنگ، مردم را به تسلیم و جنگ نکردن ترغیب میکند، آنان را بوجه احسن مطمئن از حفاظت جان و مال و تجارت و عزت و عفتشان میسازد و سعی میکند فتح، بدون خونریزی زیاد صورت گیرد. به عقیدۀ حضرت عمر رضیاللهتعالیعنه بهترین فتح، آن است که بدون جنگ و خونریزیِ زیاد صورت گیرد.
استفاده از قوت نرم را در زمان رسول الله صلیاللهعلیهوسلم میتوان مشاهده کرد که چگونه رسول الله صلیاللهعلیهوسلم قبیلههای سرکش جزیرةالعرب را رام ساخته بود، درحالیکه بعد از وفات وی چنان تمرد کردند که در جنگهای خونین ارتداد با قبائل عرب، حدود صدها هزار مسلمان شهید گردیدند. و باتوجه به برخی روایات، تنها در جنگ یمامه با مسیلمة کذاب، حدود هفتاد هزار مسلمان شهید شد.
به عقیدهی جوزف نایل متفکر غربی، قوت نرم عبارت است از: «توانمندی یک کشور برای وادار ساختن کشورهای دیگر به پذیرش خواست خود توسط تشویق و ترغیب نه توسط زور.» وی میگوید: «به استثنای قوت نظامی و اقتصادی، بقیهی وسائل و روشها برای بدست آوردن هدف، قوتِ نرم تلقی میگردند.»
۲. قوت سخت؛
به عقیدهی متفکرین، عناصر این نوع قدرت عبارتاند از: اردو، قدرت تسلیحاتی، سلاحهای پیشرفته و… .
این نوع قوت، در سیاست بینالمللی، پشتوانهی محکمی برای موفقیت قوت نرم تلقی میشود.
در واقع قوت سخت، عبارت از توانمندی یک کشور به وادار کردن کشور دیگر به زور است تا خواست این کشور را بپذیرد. مثالهای این نوع قوت را میتوان در جنگهای ارتداد دید. زمانیکه قبائل عرب سلطة دولت اسلامی را نپذیرفتند و مذاکرات با سران قبائل ناکام شد، حضرت ابوبکر رضیاللهتعالیعنه نیروی جنگی زیادی را برای سرکوب آنان اعزام نمود. همچنین محاصرة شهر اسکندریه توسط نیروهای تحت رهبری عمرو بن العاص، یا محاصرة نظامی شهر دمشق توسط نیروهای تحت فرماندهی ابوعبیده رضیاللهتعالیعنه از مثالهای بارز استفاده از قوت سخت در برابر دشمن است.
مثالهای جدید از استفادۀ قدرت سخت را میتوان در حملۀ آمریکا بر افغانستان و عراق، یافت. و همچنین تعزیرات آمریکا بر رژیم صدام حسین، ایران و کره شمالی نیز از آن موارد هستند.
به علاوهی این مثال ها، دهها مثال دیگر از استفادهی قوت سخت برای وادار ساختن کشور مخالف، برای تسلیم شدن به کشور دیگر موجود هست.
۳. قوت هوشمند؛
اما بحث جدیدی که بعد از استفادهی قوت سخت، توسط آمریکا در دو دهۀ اخیر، به میان آمده است استفاده از قوت هوشمند است. البته این اصطلاح SMART POWER در روابط بینالمللی، در عکسالعمل به سیاستهای تهاجمی جمهوریخواهان توسط مخالفان و همچنین استفادهی نامعقول قدرت نظامی، توسط آمریکا، رواج پیدا کرد. منتقدین سیاستهای جرج بوش، بر این باورند که آمریکا در زمان وی از قدرت نظامی خود به صورت هوشمند استفاده نکرد و سبب شد که آمریکا در سیاست بینالمللی، دوستان و حامیانش را از دست بدهد و منزوی گردد.
به تعبیر آنها، قوت هوشمند عبارت است از: «استفادهی درست از عناصر قوت سخت و قوت نرم به صورت صحیح و در شرائط مناسب.» به عقیدهی این گروه، رهبری دولت در تشخیص اینکه به چه اندازه و با کدام هدف از انواع و عناصر قدرت استفاده کرد، باید دقیق باشد. مثلاً: بسیج اردو با کدام اهداف صورت گیرد؟ تبلیغات مطبوعاتی برای بدست آوردن چه اهداف باید راه اندازی شود؟ آیا در جایی که با تطمیع و تشویق میتوان یک کشور را وادار ساخت، چه نیازی به پذیرش تلفات سنگین نظامیست؟ متفکرین، این نوع استفادة معقول را قوت هوشمند نامیدهاند. اگرچه محتوای این بحث برای مسلمانان چیزی نو نیست، البته در حلقات سیاسی و اداریِ کشورهای کاپیتالیستی، استفاده از قوت هوشمند یک بحث وسیع از لحاظ اداری و چالشهای سیاسی را به دنبال داشته است.
در مقالهای که نویسندۀ آن ارنست جی ویلسن Earnest J. Wilson III مسئول کالج ارتباطات استنبرگ در پوهنتون کالیفورنیای جنوبی، و افسر ارشد سابق در شورای امنیت ملی آمریکا، این چالش برملا گردیده است. وی میگوید: «نفوذ وزارت دفاع آمریکا (قوت سخت) در سیاستگذاریهای آن کشور، بالاتر از وزارت خارجه است.»
بر اساس این مقاله، در سال 2008 بودجهی وزارت دفاع آمریکا (قوت سخت) 460 ملیارد دلار بود، درحالیکه بودجهی وزارت خارجه 10 میلیارد دلار اعلان شده بود. این مسئله، واضح نشان میدهد که تعادل در سیاستگذاریهای آمریکا، بصورت قطعی به نفع استفاده از قدرت سخت میباشد.
این درحالیست که ابزار سیاستگذاری، بر اساس قوت نرم در آمریکا، به اندازهی زیادی وجود دارد مانند: موسسهی ملی دموکراسی آمریکا، صندوق ملی دموکراسی، ادارۀ انکشاف بینالمللی، آی آر دی و…؛ اما سرمایهگذاریهای آمریکا در قوت سخت، بالاتر از تصور افراد عادیست.
بودجهی وزارت دفاع آمریکا در سال 2012، 695.7 میلیارد دلار بود، که بیشترین هزینه برای قوت سخت در جهان را نشان میدهد. شش کشوری که در جهان بیشترین هزینهی نظامی را میکنند، در تصویر ذیل به نمایش گذاشته میشود که در میان آنها حتی یک کشور اسلامی مشاهده نمیگردد. پس نباید جای تعجب باشد که امروزه مسلمانان از قوت غرب در ارهاب و خوف باشند. حتی کفار از لحاظ ایجاد خوف و رعبشان در قلوب مسلمانان، جای خدا را گرفتهاند.
عناصر مهم و حیاتی دیگری وجود دارد که در تشکیل قدرتهای نرم و سخت، نقش کلیدی دارند و هیچ کشوری بدون آن عناصر و شاخصها نمیتواند به آسانی قلههای بلند سیاست بینالمللی، رفاه اقتصادی و پیشرفت نظامی را فتح کند، آنها عبارتند از: وسعت جغرافیایی، موقعیت جغرافیایی، نفوس، منابع طبیعی، منابع غیر طبیعی و… . بهصورت متوسط فقط کشورهای قدرتمند میتوانند تعدادی از این شاخصهای مهم را داشته باشند.
آمریکا، بزرگترین تولید ناخالص ملی، بزرگترین سهم در تجارت بین المللی، بزرگترین سهم در مؤسسات حکومت جمعی جهان مانند: سازمان ملل متحد، بانک جهانی، ناتو و… را دارد. در این شکی نیست که از لحاظ نظامی، سیاسی و اقتصادی آمریکا در جهان بیرقیب است؛ به همین دلیل، قدرت آمریکا هم ارهاب را در میان ملتهای جهان ایجاد میکند و هم قدرت نرمش منافع کشورهای جهان را در همسویی و دوستی با آمریکا قرار میدهد.
به منظور مقایسۀ قدرت نظامی و اقتصادی کشورها، جدول ذیل را مشاده نمایید که سهم ده کشور اول مصرف کننده از لحاظ نظامی در سال 2007 و 2008 میلادی را نشان میدهد . در این جدول مجموع مصرف به تناسب درصد تولید ناخالص ملی نشان داده شده است. این جدول از صفحه اینترنتیSIPRI Military Expenditure Database گرفته شده است.
Military Expenditure in Current/ PPP ($Billions)
Current % GDP % Share PPP % Share
2008 2007 World Top ten
USA 606.0 4.0 41.5 USA 607.0 46.0
China 84.9 2.0 5.8 China 201.8 15.3
France 65.7 2.3 4.5 Russia 130.1 9.9
UK 65.3 2.4 4.5 India 90.2 6.8
Russia 58.6 3.5 4.0 Saudi Arabia 59.4 4.5
Germany 46.6 1.3 3.2 France 57.2 4.3
Japan 46.3 0.9 3.2 UK 55.3 4.2
Italy 40.6 1.8 2.8 Germany 41.9 3.2
Saudi Arabia 38.2 9.3 2.6 Japan 39.3 3.0
India 30.0 2.5 2.1 Italy 37.3 2.8
Top 10 total 1083.2 74.0 USA 1319.5 100
World 1464.0 China
در جدول دیگر که از صفحۀ اینترنتی گلوبل فائر پاور گرفته شده مشاهده میگردد که در جمع ده مصرف کنندة اول نظامی جهان تنها یک کشور اسلامی، عربستان سعودی، در ردیف هفتم قرار دارد. آن هم نه برای اینکه از این اسلحه برای دفاع از اسلام و سرکوب کفار استفاده کند، بلکه هدف هزینه کردن 46 میلیارد دلار در مخارج نظامی، پر کردن بودجۀ شرکتهای آمریکایی میباشد. با وجود این، عربستان سعودی هیچ سرمایهگذاری در ایجاد تکنولوژی نظامی نمیکند، بلکه نیازمندیهای نظامیاش را از استعمارگران غربی تامین میکند.
این آمارها نمایانگر این حقیقت هستند که قدرتمندترین کشور جهان، آمریکاست. واقعاً وقتی که ما به مؤلفههای قدرت آمریکا و سایر قدرتهای جدول فوق دقت میکنیم، متوجه ابعاد مهم این قضیه میشویم.
اول: اگر ما دقت کنیم از عوامل مهمی که باعث تولید ثروت هنگفت در آمریکا میگردد، این است که آمریکا چهار درصد از تولید ناخالص ملی خود را به قوت سخت یا قدرت نظامی، که معادل بیش از 600 میلیارد دلار است، اختصاص داده است.
جیوپولیتیک آمریکا یک ثروت خدادادی است که در تامین قدرت آمریکا نقش کلیدی را بازی کرده است. حوزهی دریای مسیسیپی با سواحل خود به تنهایی، بزرگترین شبکۀ دریاهای قابل کشتیرانی جهان را تشکیل میدهد؛ منطقة میانی آمریکا، که در امتداد این راههای دریایی قرار دارد، بزرگترین قطعهی متصل قابل کشت، در جهان است؛ تعداد بنادری که در امتداد دریای آتلانتیک وجود دارند، بیشتر از تعداد بنادر در تمام نیم کرة غربی آمریکاست. فایدهی این ویژگیها در میدان عملی چه میتواند باشد؟ برای پاسخ به این سوال به متن پایین توجه نمایید.
این عبارت نشاندهندۀ این حقیقت است که راههای دریایی، کم مصرفترین وسیلة انتقال اجناس هستند بنابراین، پر منفعتترین وسیلۀ اقتصادی تلقی میشوند. درحالیکه منطقة میانی آمریکا بزرگترین حوزة تولید اقتصادی را داراست. راههای قابل کشتیرانی آن منطقه، نقل و انتقال اجناس در میان این ولایات و به دنیای خارج را آسان و ارزان فراهم نموده است.
ایالات متحده، دارای سرمایۀ تولید غذای مازاد جغرافیای طبیعی است که هیچ کشوری در جهان به تناسب آمریکا دارای این مزایا نیست. ازاینرو، هیچ کشوری در دنیا به تنهایی قادر نیست در برابر سلطهی آمریکا ایستادگی کند، چه رسد به کرزی که کشورش حتی سوزنی را تولید نمیکند. ازاینرو، بی علت نیست که اروپا در صدد است تا وحدت سیاسی و جغرافیایی ایجاد کند تا بلکه بتواند اربابی آمریکا در جهان را به چالش بکشد.
در زمینهی امنیت بینالملل، تفکر ائتلافها و پیمانهای امنیتی مطرح شده است، به این صورت که با انجام توافقات امنیتی میان کشورهای ضعیف و کشورهای قدرتمند، کشورهای ضعیف بتوانند امنیتشان را تضمین نمایند. این مسئله چیزی جز پذیرفتن رهبری کشورهای استعمارگر بر سرنوشت ملتها نیست. این کشورها، برای وادار ساختن کشورهای ضعیف به درآمدن در چتر امنیتی و سیاسی خویش، تهدیدهایی را ایجاد میکنند؛ چنانچه برای پاکستان، هندوستان را به عنوان تهدید مطرح کردهاند و برای کره جنوبی، کره شمالی را، و برای ژاپن، چین را و برای چین کره شمالی را، و برای عربها، ایران و اسرائیل را، و برای افغانستان، پاکستان را، و البته لیست آن طولانیتر است.
اما از آنجا که اسلام، مسلمانان را مکلف کرده تا پرچم اسلام را با قویترین نیروی ارهاب کننده و رزمی حمایت نمایند، بنابراین، بر آنها واجب است که هم این نیرو را ایجاد کرده و هم نیازها و شرائط به میان آمدن آن را فراهم کنند. البته ایجاد نیروی معادل قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا ممکن نیست مگر به وسیلهی الحاق و ادغام سرزمینهای اسلامی تحت یک رهبری.
نتیجه گیری
هیچ تفکری محقق نمیشود مگر اینکه:
اولاً: با نهادهای اجرایی و تطبیقی مرتبط شوند که این نهادها عبارتند از: نهادهای نظامی و تشکیلات سیاسی دولت؛
و دوماً: بتواند نهادهای نظامی را بصورت درست و در جهت ترویج عقیده و مبدأ سوق دهد. بنابراین، هر تفکری بدون روش عملی، جز فلسفهی خیالی چیزی بیش نیست.
از این مقاله دو نتیجه بهدست میآید:
۱. مسئلهی قدرت، ارتباط مستقیم با ایجاد نهادهای قدرت دارد؛ پس هیچ کشوری قدرتمند نیست مگر با تدارک ابزار پیشرفتة جنگی و لشکر منظم و قوی؛ یا اینکه با کشوری که دارای چنین قدرتی هست، پیمان امنیتی ببندد. از آنجایی که برای مسلمان، زیر چتر امنیتی کفار قرار گرفتن حرام مطلق است، لازم است که نهاد نظامی قوی ایجاد کنند.
۲. با توجه به عناصر تشکیل دهندۀ قدرت در جهان، مانند لشکر بزرگ، جغرافیای وسیع، منابع و راههای استراتژیک، اقتصاد بزرگ و…، نمیتوان تصور کرد که با جغرافیای سیاسی فعلی جهان اسلام، که عبارت از تقسیم کشورهای اسلامی به بیشتر از 50 دولت ملی، مسلمانان بتوانند یک قدرت قوی را در برابر کفار تشکیل دهند، چه قدرت مرسوم و چه قدرت باز دارنده. از این لحاظ بر علاوه آنکه نصوص شرعی بر مسلمانان بصورت صریح و واضح به وحدت سیاسی مسلمانان دلالت دارند، واقعیت امر نیز آن است که برای شکست و رویارویی با کفار واجب است مسلمانان یک کتلۀ بزرگ جغرافیای، اقتصادی و سیاسی را تشکیل دهند تا بتوانند چنان ثروتی را ایجاد کنند که تنها 4 درصد عادات ناخالص ملیاش، بیشتر از 600 میلیارد دلار در مصارف نظامی را تشکیل دهد. تنها در این صورت امت مسلمه میتواند منابع کافی را صرف تحقیقات در علوم استراتژیک جنگ زمینی کند و رهبری جهان را از سران کفر باز گیرد.