ابوعلی حسین بن عبدالله (371، 428 هـ.ق) ملقب به «ابنسینا»، مشهورترین شخصیت علمی است که پس از امام رازی در زمینۀ علم طب و گسترش آن، خدمات شایان و ارزنده انجام داده است. وی بنابر شهرت و نقش اساسی خود در این زمینه، به «شیخالرئیس» مشهور شد و بعضی از عربها به وی لقب «امیر طبیبان» یا «پدر طب» را اطلاق کردهاند. او میان طب و فلسفۀ آن جمع کرد و با این کار توانست نقش اساسی و عمیق در فعالیت بسیاری از اطبا و فلاسفه داشته باشد. داکتر «اسلام مازنی» در این مورد مینویسد: «برای ما، امام ابوبکر رازی و ابوعلی سینا بهترین دلیل و نشانه در این رویکرد هستند، بهگونهای که این دو بزرگوار، طبیب و فیلسوف بودهاند و هر دوی این علم نزد این بزرگواران به هم مخلوط شده بود و در هر دو زمینه تألیفات داشتند و این مذهب تلفیقی بین طب و فلسفۀ آن تأثیر شگرفی در فهم و تئوری طب داشت؛ بهگونهای که بسیاری از اطبا تا قرن پنجم قمری، طب را به دو بخش علمی و عملی تقسیم میکردهاند، اما قسم عملی را از دایرۀ بخش نظری بیرون نمیدانستهاند.
ابنسینا در مقدمۀ کتاب القانون در مورد دو بخش مختلف علم طب نوشته است: «وقتی گفته شود که یک بخش طب نظری باشد و بخش دیگر آن عملی، نباید چنین برداشت شود. هدف از این گفته این است که یکی از دو قسم طب، یادگیری خود علم و دیگری انجام خودِ این علم است که این برداشت بسیاری از پژوهشگران این زمینه است. بلکه بر تو شایسته است که بدانی، مراد از این تقسیم، چیز دیگری است و آن این است که هر یک از این دو بخش، علم است؛ یکی علم اصول طب و دیگری علم چگونگی انجام عملی آن است، سپس نوع اول به نام علم خاص شده است و نوع دوم به نام عملی مشهور شده است.»
وی در مورد علت اینکه بهسوی علم طب و تألیف و تصنیف در مورد آن تمایل پیدا کرده است، مینویسد: «من به علم طب رغبت پیدا کردم و به مطالعۀ کتابهای علم طب آغاز نمودم. علم طب جزو علوم دشوار نیست و ناگزیر بنده در آن در مدت کمی ماهر و بارز شدم تا جاییکه متخصصان علم طب نزد بنده در مورد این علم درس میخواندند و همواره نزد بیماران میرفتم و به همین علت دروازههای تداوی بیماران توسط تجربه بر من باز شد.»