در سلسلۀ اهداف نظام سیاسی اسلام قرار داریم که در یادداشت قبلی مواردی از آن بیان و مطرح شد. در ادامه به موارد دیگری از آن اهداف میپردازیم:
۷. تأمین رفاه و نیازمندیهای عمومی
تلاش برای تأمین رفاه عمومی و پاسخگویی به نیازهای مادی که زمینهساز ارضای سایر نیازهای اجتماعی است، جهت دستیابی به سعادت و آرامش واقعی، بهصورت هدفی مهم، پیوسته موردعنایت اسلام و نظام دینی بوده است. توجه به این مطلب را میتوان از خلال احکام اقتصادی اسلام و تمهیداتی که برای توزیع عادلانۀ ثروت و امکانات میان همگان و رفع گرفتاریها و رنجهای مردم پیشبینی شده است، مشاهده کرد. احکام زکات، صدقه، هدیه، قرضالحسنه و انفاق، نمونههای قوانین اسلام در این زمینه هستند.
دولت اسلامی باید سرزمین تحت سیطرۀ خود را به یک مدینۀ فاضله تبدیل کند و بنیان تمدنی راستین و صالح را برقرار نماید تا در سایۀ آن، بستر رفاه همهجانبه و آسایش عمومی فراهم شود و انسانها در کنار سلامت روحی از سلامت روانی و جسمی نیز برخوردار شوند. تأمین نیازهای اولیۀ زندگی مانند اشتغال، مسکن، تسهیلات لازم برای ازدواج جوانان و بالأخره رشد اقتصادی جامعه، از مهمترین وظایف دولت اسلامی است.
۸. تعلیم و تربیت همگانی و توسعۀ فرهنگی
همانگونه که در مباحث گذشته بیان شد، یکی از اهداف اساسی حکومت اسلامی تضمین حرکت روبهکمال جامعه است و از مهمترین لوازم تحقق این امر، آموزش و تربیت است که در دو سطح عمومی (از طریق رسانهها) و برگزاری دورههای تحصیلی برای مردم مطرح میباشد. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم هنگام اعزام معاذ بن جبل به یمن به او فرمان میدهد: ای معاذ، کتاب خدا را به مردم آن منطقه بیاموز؛ آنان را با اخلاق شایسته و نیکو تربیت کن…؛ کوچک و بزرگ مسائل اسلام را آشکار کن و مردم را متذکر آخرت کن و تعالیم اسلام را نشر نما.
پس پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم از یکسو بر تکلیف دولت اسلامی بر آموزش همگانی احکام و مقررات اسلام تأکید میفرماید و از سوی دیگر حاکم اسلامی را مکلف میکند یک نظام آموزشی تهیه و تنظیم کند تا مردم در اقصا نقاط کشور به آموزش و تعلیم بپردازند.
۹. آزادی
آزادی را باید یکی دیگر از اهداف اساسی اسلام در تشکیل حکومت ذکر کرد. برقراری حکومت اسلامی ضامن رهایی از قیدوبند طواغیت و حاکمان ظالم است، اما این قیدوبندها چه است؟ اختناق چه ابعاد و تبعاتی دارد که اسلام خود را مؤظف میکند با آن به مقابله بپردازد؟
الف. مفهوم اختناق؛ اختناق در لغت به معنای خفهشدن، خفگی و گلوگرفتن آمده است. از نظر اصطلاحی و در علوم سیاسی به وضعیت جامعهای اطلاق میشود که در آن، افراد قادر به اظهارنظر و تصمیمگیری مستقل نباشند و همگان ناچار به تبعیت از حاکمان و ادارهکنندگان جامعه شوند. ازاینجهت، اختناق میتواند بر دوگونه باشد.
ب. انواع اختناق؛ اختناق در دو شکل خود را ظاهر میکند. نوع اول مربوط به جوامعی است که تحت حاکمیت نظامهای مطلقگرا و مستبد قرار دارد و افراد این جامعه به دلیل بهکارگیری گستردۀ نیروهای امنیتی و اطلاعاتی، بر سرنوشت خودشان حاکم نیستند و از آزادیها و حقوق طبیعی خودشان محروم هستند و کوچکترین مخالفت از سوی آنان با شدیدترین وجه پاسخ داده میشود. در واقع، در چنین جوامعی انسانها بردگانی بیش نیستند که اختیاری از خودشان ندارند. وجه معمول و مشهور اختناق شرایط چنین جوامعی است.
نوع دوم اختناق که در عصر حاضر و به دنبال پیشرفت فناوری ارتباطی رسانهای شکل گرفته و هنوز جایگاه خود را در قاموس علوم سیاسی پیدا نکرده است، شرایطی است که در آن انسانها مانند جوامع نوع اول قادر به تصمیمگیری برای خودشان نیستند و نمیتوانند غیر از آنچه صاحبان قدرت میخواهند، حتی بیندیشند و تصور کنند، ولی از چنین محدودیتی خبر ندارند.
در چنین جوامعی حتی سلیقۀ انسانها تابع برنامهریزیها و طراحیهای کوتاهمدت و درازمدت صاحبان کرسی است. صاحبان قدرت در چنین جوامعی با بهکارگیری روشهای گوناگون روانشناسانه و آموزشهای مستقیم و القای غیرمستقیم از طریق تبلیغات خودشان، قادرند بر ضمیر ناخودآگاه مردم تأثیر بگذارند و آنان را به درۀ حماقت و نادانی سوق بدهند. چنین اختناقی بسیار خطرناکتر و فراگیرتر از نوع اول است.
اسلام با هرگونه اختناقی که باعث ازبینرفتن ارزش و آزادی واقعی اشخاص شود، مخالف است، اما آنچه امروز در جوامع غربی زیر نام آزادی برای انسانها تبلیغات میشود، تنها دروغ محض و کذب بزرگ است.
۱۰. كرامت انسانی
اسلام انسان را اشرف مخلوقات میداند؛ چنانچه خداوند در قرآن كريم میفرمايد: «ولقد كرّمنا بنی آدم وحملناهم فی البر والبحر ورزقناهم من الطيبات وفضّلناهم علی كثير مّمّن خلقنا تفضيلا؛ ما فرزندان آدم را كرامت بخشيدیم، آنان را در خشكی و دريا فعال ساختیم، از پاكیها بهرهمند و بر بسياری از مخلوقات برتری بخشيديم.» قرآن كريم نمود عينی اين برتری، يعنی تسلط بر ساير موجودات را در آيۀ ديگر به اين شكل بيان فرموده است: «وسخّر لكم ما فی السماوات وما فی الأرض؛ آنچه در آسمانها و زمين است، در تسخير و قبضۀ قدرت شما قرار داديم.»
وقتی انسان صاحب كرامت است، شايستگی پيوند با خدا و افتخار بندگی او را دارد و آنگاه كه كرامت و عزت خويش را ناديده گرفت، در اسارت و بندگی غيرخدا گرفتار میشود؛ چنانچه فرعون در ابتدا قوم خود را تحقير كرد و عزت و كرامت انسانی آنان را زير پا نهاد، پسازآن، آنان را در بند طاغوت و بندگی خود درآورد؛ چنانچه در قرآن میخوانيم: «فاستخف قومه فأطاعوه إنهم كانوا قوما فاسقين؛ فرعون قوم خود را خوار و ذليل كرد و در نتيجه آنان هم او را اطاعت كردند؛ آنان انسانهای زشتكرداری بودند.»
يكی از نمودهای كرامت انسانی، آزادی او است كه معارف دينی نيز توجه فراوانی به اين معنا دارد. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم آمده است تا انسانها را آزاد كند. از اسارت و بندگی غیر خدا برهاند و از فيض هدايت و سرپرستی ربوبی بهرهمند سازد؛ چنانچه قرآن میفرمايد: «ويضع عنهم إصرهم والأغلال التی كانت عليهم». اسلام كرامت انسانی را مورد تأكيد قرار داده است و كرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئوليت او را تنها برای خدا میداند.
از جملۀ مسائلی كه در مسير بزرگداشت اسلام و نظام اسلامی نسبت به حقوق انسان قابل ذكر است، مقام و منزلتی است كه اين دین برای زن قايل است.
اصولاً مسئلهای بنام زن كه حكايت از ستمی تاريخی بر وی در طول اعصار و قرون متمادی دارد، يكی از معضلات اساسی بشر به شمار میرود. در ميان مكتبها، اديان و فرهنگهای مختلف، عالیترين و جامعترين نسخۀ التيامبخش اين درد تاريخی را اسلام به بشريت داده است. مكاتبی بوده و هستند كه داعيۀ حمايت از حقوق تضييعشدۀ زن را دارند، اما به علت بشریبودن اهداف آنان و آلودهشدن به اغراض شخصی، منافع و هواهای نفسانی، تعدیهای ديگر و بلكه نارواتری عليه زن صورت گرفته است.
نمونۀ آن، تمدن غربی است كه به نام آزادی، زن را وسيلۀ لذتجويی مردان قرار داده است و به نام تساوی حقوق زن و مرد، رشتۀ خانواده را ازهمگسسته است و زن را از داخل خانه به كارخانه كشانده و از او بهعنوان كارگری رام و ارزان بهرهكشی اقتصادی میكند.
اسلام در زمانی كه با زن بهعنوان انسان درجۀ دوم و در رديف حيوانات برخورد میشد، او را نجات داد و احيای حقوق از دسترفتۀ او را در سرآغاز برنامههای اساسی خود قرار داد و مرد و زن را در سير عبوديت و كمال يكسان موردعنایت و خطاب قرار داد؛ چنانچه قرآن میفرمايد: «من عمل صالحا من ذكر أو أنثی وهو مؤمن فلنحيينّه حياة طيبة»
در اين ميان مظلوميت زن، او را بيشتر در معرض برخورداری از حمايتهای اسلام قرار داده است.
در روايات منسوب به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم نيز نگرش تكريمی اسلام به زن، سند آشکار و معتبر عزت و شرافت زن است. هرچند تبليغات دشمنان اسلام و شبهاتی كه مغرضان و منحرفان كماطلاع از اسلام در مسئلۀ زنان رواج میدهند، بسيار زياد است، اما زن، جایگاه بزرگ و ويژهای در جامعه دارد كه اگر برتر از مرد نباشد، كمتر از او نيست. اسلام بدون توجه به جنسيت، مرد و زن را بهعنوان نوع بشر هدف دعوت انبيا قرار داده و رشد و تعالی آنان را دنبال میكند.
اسلام طرفدار تكامل بشر است؛ برای اسلام جنس مرد و زن مطرح نيست. يکجا سخن از مرد گفته میشود و جای دیگر از زن، يکجا از مرد تجليل میشود و جای دیگر از زن؛ زيرا اينها دو بخش يک پيكرۀ بشر هستند.