هشتصد سال پیش در جهان اسلام فرقهای به نام «باطنیه» یا «قرامطه» پدید آمد. نام یکی از سران مشهور این فرقه عبيدالله بن حسن قیروانی است. او برای پیروان خود نامهای نوشت که بسیار جالب است و در آن نامه، پیروان خود را به روش زندگی راهنمایی کرده است.
او در نامۀ خود مینویسد: «من این مطلب احمقانه را نمیفهمم که در خانوادهها یک دختر بسیار زیبا و خوش سلیقهای به نام خواهر وجود دارد. او طبع برادر خود را میداند و با روحیۀ او آشنا است؛ ولی این انسان بیعقل، دست او را در دست یک فرد بیگانه میگذارد، کسیکه او نمیداند آیا خواهرش با آن بیگانه خوشبخت میشود یا خیر؟ طبع او را میداند یا خیر؟ خود این برادر گاهی برای خود دختری میآورد که از نظر زیبایی، سلیقه و طبعشناسی، همطراز خواهرش نیست. من نمیفهمم که برای این حماقت چه دلیلی وجود دارد که سرمایۀ خانۀ خود را به دست دیگری بدهیم و برای خود چیزی بیاوریم که آرامش و راحتی کامل نداشته باشیم، این حماقت و خلاف عقل است! من پیروان خود را نصیحت میکنم که از این حماقت اجتناب کنند و سرمایۀ خانۀ خود را در خانه نگه دارند.»
در جایی دیگر عبیدالله بن حسن قیروانی بر اساس عقل این پیام را به پیروان خود میدهد، او میگوید: «چه دلیلی دارد که وقتی یک خواهر میتواند برای برادر خود غذا بپزد، گرسنگی او را دور کند، برای راحتی او لباسش را آماده کند و رختخواب او را پهن کند، چرا نمیتواند از لحاظ جنسی او را ارضا کند؟ این چه دلیلی دارد؟ این که مخالف با عقل است.»
شما هرچه میخواهید این نظریه را نکوهش کنید؛ ولی من میگویم شما فقط بر اساس عقل محض که از پرتو نور وحی الهی تهی باشد، جواب این استدلال را بدهید. تنها بر اساس عقل تا قیامت جواب این استدلال داده نمیشود.
اگر کسی بگوید این از نظر اخلاقی بسیار بد است و مطلب سنگینی میباشد. جواب او این است که واژههای بداخلاقی و زشت، زاییدۀ تصورات محیط اطراف ما هستند. شما در محیطی متولد شدهاید که این مطلب، عیب به شمار میآید. به همین جهت شما آن را عیب میدانید وگرنه از لحاظ عقلی این عیب نیست. اگر شما میگویید که از این ازدواج، نسب از بین میرود، جواب این است که چه اشکالی دارد که سلسلۀ نسب از بین برود؟ حفظ نسب کدام اصل اخلاقی است که باید باقی بماند.