نویسنده: دکتور فضل احمد احمدی
چکیده
از نظر تاریخی و مفهومی، ایدئولوژی محافظهکاری بر قداست سنتها، مالکیت، خانواده، دولت و دیگر نهادهای جا افتاده و قدیمی تأکید دارد و با هرگونه طرح و اندیشهی خیالی، آرمانی و انقلابی برای ایجاد دگرگونیهای عمیق در آنان مخالفت میورزد. به سخن دیگر، محافظه کاری یک ایدئولوژی سیاسی است که به حفظ وضع موجود ارزش می نهد و در حقیقت هدف آن نگهداری جامعه و ارزشهای موجود است. با توجه به این مطلب، سؤال اساسی این است که با بینش موجود، محافظهگرایی/محافظهکاری چه جایگاه و منزلتی در میان سایر ایدئولوژیهای سیاسی دارد؟ با استفاده روش توصیفی-تحلیلی و با کمک از منابع کتابخانهای، این یافتهها به دست می آید: با آنکه محافظهگرایی در تمام سطوح و در همه جا طرفدارانی دارد، اما هیچ گاه به عنوان اندیشهی سیاسی غالب که بتواند جامعهی بشری را هدایت کند تبارز نکرده و هرازگاهی در باورهای سیاسی رخنه کرده است. همچنین محافظهگرایی به نوعی منفعتطلبی تلقی شده است که هرگاه منافعی افراد و گروهها را تأمین میکرده است، مورد استقبال بوده و در غیر آن کنار گذاشته شده است.
کلید واژهها: محافظهگرایی، محافظهکاری، سنت، مذهب، اندیشه سیاسی.
مقدمه
از نظر تاریخی و مفهومی ایدئولوژی محافظهکاری بر قداست سنتها، مالکیت، خانواده، دولت و دیگر نهادهای جا افتاده و قدیمی تأکید دارد و با هرگونه طرح و اندیشهی خیالی، آرمانی و انقلابی برای ایجاد دگرگونیهای عمیق در آنان مخالفت میورزد. به سخن دیگر، محافظهکاری یک ایدئولوژی سیاسی است که به حفظ وضع موجود ارزش مینهد و در حقیقت هدف آن نگهداری جامعه و ارزشهای موجود است.
تحقیق در زمینه اندیشههای سیاسی بهصورت عمومی و در زمینه محافظهگرایی بهطور خاص، تا کنون و در قرن بیستویکم که همه چیز در اعیان است، دارای اهمیت و پیروان زیادی است و از منزلت و ویژگی خاصی برخوردار است. در عین حال، یکی از عمدهترین مسائلی که سبب رشد و توسعه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعهی بشری میشود، فهم متقابل از تفاوتها و باورهای متعدد سیاسی/فلسفی است که براساس اراده بنیانگذاران آن بر مسائل اساسی جامعهی بشری حاکم شده است. با توجه به همین مطلب، بررسی اندیشه سیاسی محافظهگرایی یکی از نیازهای سیاسی است که توجه به آن سبب رشد و توسعهی باورها و احترام به باورهای دیگران میشود و همچنین ما را به این باور نزدیک میکند که هنوز تعداد زیادی از انسانها به اندیشههای سیاسیای باور دارند که ممکن است از نظر ما و بهویژه از نظر شریعت اسلام مردود باشد.
در زمینه اندیشههای سیاسی بهصورت عمومی، کتابهای متعددی از سوی نویسندگان به رشته تحریر درآمده است. تقریباً میتوان گفت در هر کتابی که پیرامون اندیشههای سیاسی بهطور عمومی نگاشته شده باشد، بحثی مفصل یا مختصری در مورد آموزههای محافظهگرایی نیز وجود دارد. همچنین، تعداد زیادی از مقالات پیرامون اندیشه فلسفی/سیاسی محافظهگرایی به نگارش درآمده است که در فهرست منابع این تحقیق تعدادی از آنها لیست شده است. اما وجه تمایز این تحقیق با سایر پژوهشهای موجود در این زمینه این است که پژوهش حاضر نگاه کلی و بیان مختصری از باورها، مبانی، عقاید و عناصر سازندهی اندیشه محافظهگرایی را مطرح میکند که خواننده میتواند در یک دید کلی، محافظهگرایی را در ذهن خویش تصور کند و بداند که این اندیشهی سیاسی دارای چه باورها و عناصر سازندهای بوده و در واقع در تقابل با کدام باورها رشد و توسعه یافته است. همچنین، چه فراز و نشیبهایی را در طول چند قرن عمر خود دیده است.
با توجه به مطالب فوق، سؤال اساسی این است که با بینش موجود، محافظهگرایی/محافظهکاری چه جایگاه و منزلتی در میان سایر ایدئولوژیهای سیاسی دارد؟ با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با کمک منابع کتابخانهای، این یافتهها به دست میآید: با اینکه محافظهگرایی در تمام سطوح و در همه جا طرفدارانی دارد، اما هیچگاه به عنوان اندیشه سیاسی غالب که بتواند جامعه بشری را هدایت کند، تبارز نکرده و هرازگاهی در باورهای سیاسی رخنه کرده است. همچنین، محافظهگرایی به نوعی منفعتطلبی تلقی شده است که هرگاه منافع افراد و گروهها را تأمین میکرده، مورد استقبال قرار گرفته و در غیر این صورت کنار گذاشته شده است.