ترجمه: و نماز را برپا بدارید و زکات را ادا کنید؛ و هرکار نیکی که برای «جان» تان ذخیره میکنید، قطعا حاصل آن را در پیشگاه خدا درخواهید یافت. آری، خداوند متعالی به هرآنچه میکنید، بینا ست.
حدیث:
«عن أبي هریرة (رضیاللهعنه) قال: قال رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم): «من حسن إسلام المرء ترکه ما لا یعنیه». (حدیث حسن، به روایت ترمذی 1، شماره: 3180؛ و ابن ماجه 1، شماره: 3976)
ترجمه: از نشانههای نیکویی اسلام یک فرد، این است که آنچه را به وی مربوط نیست [و به ایمان و بصیرتش سودی ندارد، یا زیان دارد] فرو میگذارد.
داستان:
پروفیسوری بود؛ یک روز، جلوی کلاس در برابر شاگردان ایستاد شد و چندی از ابزار آموزشی در دست داشت، درس که شروع شد، بی آنکه لبتر کند، یک ظرف شیشهای بزرگ و خالی [از بین وسائلش] برون آورد و شروع کرد به پرکردن آن با گویهای گلف. بعد؛ از شاگردان پرسید: آیا این مرتبان/ظرف شیشهای دستم پر است یا خالی؟ همه گفتند: پر. جعبهای از ریگ برداشت و آن را داخل مرتبان ریخت و تند آن را تکان داد تا ریگها در خلأهای میان گویهای گلف در شیشه، جا گرفتند. سپس از شاگردان پرسید: هنوز هم شیشه پر است؟ دوباره همه گفتند: آری. این بار بطریای از شن برداشت و آن را بر روی ریگها و گویها، در شیشه ریخت. و طبعا شنها هم جای خود در شیشه بازکردند. این بارهم پرسید: شیشه پر است؟ و این بار نیز همه یکصدا گفتند: آری. این بار استاد یک فنجان قهوه برداشت و تماما آن را در شیشه، روی دیگر محتویات آن، خالی کرد. شاگردان همه از این کار استاد به خنده افتادند. بعد از اینکه خنده شان آرام گرفت، پروفیسور شروع کرد به توضیح دادن نمایش؛ او گفت: مرتبان شیشهای تمثیل زندگیست و گویهای گلف، تمثیل اولویتهای زندگی: دین، ارزشهای اخلاقی فرهنگی، خانواده، بچهها، تندرستی و دوستان. اینها چنان اند که اگر تمامی دیگر داشتههایت را از دست بدهی و اینها را داشته باشی، همچنان زندگیات پر و استوار خواهد ماند. ریگها اما تمثیل چیزهای مهم زندگی ست: کار، خانه، ماشین و… شنها تمثیل دیگر داشتههای زندگی؛ یا به تعبیری: شنها نشانگرِ چیزهای زائد و کمارج و حاشیهای زندگی اند. حالا؛ اگر اول شنها را در شیشه [ی زندگی] بریزی، قطعا جایی برای گویهای گلف و ریگها نمیماند. این است داستان تمام زندگی واقعیات: اگر تمام وقت و نیرویت را خرج چیزهای پیشپا افتاده کنی، وقت و نیرویی برای چیزهای مهم نخواهی داشت. پس میباید همه حواست را در بارهی اولویتهای زندگیات، برای ثبات عقلی روحیات، جمع کنی و مواظب باشی که رابطهات با دین و التزامت به ارزشها و اصول اخلاقیات را مستحکم نگه داری. با خانوداهات، پدر و مادرت و برادرانت شاد و گشوده باش. برای همسر زندگیات تحفه بگیر و ابراز عشق کن. مدام حواست به دوستانت باشد: برو دیدن شان، از احوال شان جویا باش. بخشی از وقتت را برای معاینههای تناوبی/دورهای طبی اختصاص بده. مطمئن باش که همیشه فرصت کافی برای کارها هست. همیشه، نخست به گویهای گلف، یعنی به اولویتهای زندگیات، توجه داشته باش: اولویتها را تعیین کن، که باقی چیزها همه شان مشتی شناند و اهمیت چندانی ندارند. وقتی سخنان پروفیسور تمام شد، یکی از شاگردان دستش را بالا کرد و پرسید: توضیح ندادید که فنجان قهوه تمثیل چه چیز بود؟ پروفیسور، با لبخندی، گفت: خوشحالم که پرسیدی. قهوه را صرفا بدان خاطر افزودم تا این نکته را برسانم که: هرقدر هم که زندگیات پر [و شلوغ] باشد، بازهم فرصت برای نوشیدن یک فنجان قهوه، باقی ست.
ترجمه: پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس از گناهان مان در گذر، از عذاب دوزخ پناه مان ده و در نازستانهای فردوس با اشخاص نیکوسرشت، جای مان ده!
درس:
اولویتهایت در ماه رمضان، در سال پیش رو، و در مابقی عمرت را از همین حالا تعیین کن، آنها را بنویس، بر آنها تمرکز، و در پرتو آنها زندگی کن؛ اینگونه زندگیای پربار، سرشار و معنادار خواهی داشت.