فمینیزمها، که همیشه رویهی اسلامستیزانه دارند، سعی میکنند با خوب و زیبا جلوه دادن و بدون درنظرداشت ضررهای اختلاط بین زن و مرد، آن را در اوساط جامعه عادی نشان دهند.
جوامعی که این اختلاط در آن وجود داشته باشد، مرزهای اخلاق و آداب را پشتسر گذاشته و حنای اخلاق، دیگر در آن جامعه رنگی نخواهد داشت. اختلاط پسران و دختران جوان در مراکز علمی، از بزرگترین اسباب این انحطاط بوده، که سبب پیدایش آن، دسیسهی دشمنان بود که توسط نفوذیها و طرفدارانشان در کشورهای اسلامی و بیرون آن، پیاده شد.
جنگ فکری با این جنگ همراه بوده و اختلاط دختر و پسرها را مزین میکند و برای آن نسخههای فریبنده میپیچد و جهت عادی جلوه دادن اختلاط، برای آن از لحاظ روانشناسی، اجتماعی و تربیتی دلیل میآورد. از طرف دیگر، غریزهی جنسی هم به آن تمایل داشته و به آن چراغ سبز نشان میدهد، بهخصوص وقتیکه انسان در سنین نوجوانی قرار داشته باشد؛ چون در این سنین آتش شهوت در وجود انسان زبانه میزند و اگر وجود چنین انسانی، که با اسباب شهوانی محاصره شده، از علوم اسلامی خالی باشد و بازدارندهی ایمانی هم در وجود او یافته نشود، در این صورت اوضاع متشنجتر میشود.
به سبب اختلاط دختر و پسر در مراکز علمی، بیبندوباریهای بیشماری در اخلاق و آداب مردم بروز پیدا کردند و نسل جدید هم بر روش و سلوک زندگانیِ دیوانهوار اروپاییها رشد کردند و در محیطهای جدید، محیطهایی که راه بداخلاقی را هموار میساخت و کامجوییهای حرام را گوارا میساخت، غوطهور شدند و به حدی رسیدند که دیگر پاکدامنی را از خصلتهای نیکو به حساب نمیآورند و حتی خانوادههایی که از پایههای اخلاقی برخوردار بوده و پاکدامنی را اختیار میکنند، بیارزش و متحجر تلقی میشوند.
به این ترتیب، دختر و پسرهای جوان زیادی چشمبسته دنبال خواهشات و خوشگذرانیها به راه افتاده و تمام طاقتهای جسمی خود را صرف میکنند تا به لذتهای حرام برسند و تمام قوتهای فکری خود را در همین مسیر خرج کرده و به هدر میدهند و در نهایت، ارادهی شریف انسانی خویش را هم صرف این غریزهی حیوانی میکنند.
گروهی از جوانان بهخاطر قرار گرفتن در محیطهایی که زن و مرد با هم در آن اختلاط دارند و اسباب گناه فراهم گردیده و تمام اشیا آنها را به گناه فرا میخوانند، بین فضیلت و غریزههای انسانی قرار میگیرند و از لحاظ ذهنی چنان پریشان میشوند که گویا در میدانی قرار دارند که جنگ شدیدی در آن جریان دارد، طبیعی است که چنین جوانی از انسانی که در جنگ سلاحهای گرم قرار دارد، بیشتر دچار سختی شود و طبیعی است که این وضعیت دشمنان را بیشتر خوشحال کرده و دلشان را خنک میگرداند.
دشمنان با تجربههای پیدرپی دریافتند که اختلاط زن و مرد در مناسبتهای مختلف، سبب شکست جوامع میشود و آن را از مسیر درست به بیراهه میکشاند و هر جامعهای که فضایل اخلاقی در آن از بین برود، قوت اصلی خودش را در برابر مهاجمین از دست داده و نمیتواند به قلههای مجد و افتخار برسد و از رقابت در میادین پیشرفت و تمدن باز میماند.
و اگر مسلمانان با قوت ایمانی خویش وارد این کاروزار بشوند میتوانند راه چند ساله را در مدت کوتاهی بپیمایند و عقبماندگی خویش را جبران بکنند و اگر صفحات تاریخ را ورق بزنیم درمییابیم که علت اصلی عقبماندگی مسلمانان از رهبری جهان، غوطهور شدن آنها در دریای شهوات و به دنبال کامجوییها افتادن و دنیا طلبیها است.
انسانهای سبکمغز فکر میکنند که رهایی از بند دین و آزاد شدن از شریعتهای آسمانی و فضیلتهای اخلاقی، راهی از راههای پیشرفت است که کشورهای غربی و شرقی با گرفتن چنین راهی به درجات پیشرفت و اختراعات رسیدند؛ درحالیکه حقیقت چیز دیگری است. دانشمندان واقعبین غربوشرق از راهی که کشورهای آنها در پیش گرفتهاند، هراس دارند و مطمئن هستند که اینها در نهایت به بُنبست میخورند و اخلاق شخصی، فضایل اخلاقی و رعایت قوانین اجتماعی بین آنان جایی نخواهد داشت و حرمتها نگه داشته نخواهند شد و حریم کسی محفوظ نمیماند. این دانشمندان منصف، انتشار بیحیایی و اختلاط دختر و پسر را هشداری تلقی میکنند که سبب تباهی و نابودی مجتمع خواهد شد.
این ویروس (اختلاط بین مرد و زن) در نشستهای خانوادگی هم عام گردیده است و اعضای خانوادهها با بیپروایی تمام، اختلاط میکنند و همچنین در جلسات عمومیای که فضاهای باز و جلسات خصوصیای که در فضاهای بسته و در مراسم عزاداری و غم و نشستهای علمی، فرهنگی، ورزشی و استخرها هم این اختلاط سرایت کرده است. بدتر اینکه زنان در این مراکز نیمهعریان یا شبهعریان حاضر شده و در تحریکآمیز بودن و عشوه رفتن برای مردان، با هم دیگر رقابت میکنند که به آن سبب، جامعه و مردم آن، کمکم به این وضعیت عادت کرده و گناه عام میگردد.
دیده شده است که در مجالس اختلاط، بر سفرهها شراب چیده شده و قمار و رقابت در اسراف، چیز عادیای تلقی شده و اموال هنگفت و زیادی در این مجالس هزینه گردیده و چه بسا بهخاطر این اسرافهای بیجا، خانوادههای زیادی از هم پاشیدهاند.
غیرت و مردانگی هم به سبب این نشستهای عاری از حیا، نابود گردیده و به فنا رفته و تمام اسباب برای تجدید خواهشات، غوطهور شدن در لذتها، چشمچرانی و دام انداختن برای شکار مهیا میشوند.
این اختلاطها فتنهای است که به سبب عام شدن آن، امت اسلامی تواناییهای مقاومت در برابر بحرانهای داخلی و خارجی را از دست خواهد داد.
دشمنانی که با اسلام سرجنگ دارند، سعی میکنند که مجامع اسلامی را به طرف محیطهای مهلک بکشانند و آنان را بیش از پیش در باتلاق عقبماندگی غرق کنند؛ درحالیکه مسلمانان سعی میکنند مجد و عزت از دسترفته و موقعیت گذشتهی خود را در بین ملتها احیا کنند.
اینگونه بود که جنگ ویرانگر و تمام عیاری علیه ارزشهای اسلامی، که اصل و اساس همهی مسلمانان هستند و مسلمانان افتخارات خویش را مدیون آن هستند، به راه افتاد.