نویسنده: دکتور فضل احمد احمدی
چکیده
میتوان گفت که به میان آوردن اندیشههای سیاسی در جهت تنظیم و سعادت جامعۀ بشری، اوج خرد و عقلگرایی انسان را نشان میدهد که خود تحولی بزرگ در سیر تاریخ جامعۀ بشری به شمار میرود. اما در این میان، تعدادی از اندیشههای سیاسی بهجای اینکه مفید و صاحب خیر برای جامعۀ بشری باشند، محنت و درد و رنجی را بهجای گذاشتند که از حافظۀ تاریخ محوناشدنی است. یکی از این اندیشهها و بلاهای ساختۀ دست بشر، فاشیزم است. فاشیزم با رویکرد و شاخ و برگهایی که موسولینی به آن داد، لکۀ سیاهی بر تاریخ سیاسی جامعۀ بشری برجای گذاشت. اینک با توجه به این موضوع، مسئلۀ اساسی این است که فاشیزم چگونه اندیشهای است و بر چه مبانی استوار است؟ با استفاده از منابع کتابخانهای و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، به دست آمده است که مبانی اندیشۀ سیاسی فاشیزم بر توجیهات غیراخلاقی بنیانگذاری شده و افراد خودکامه و خردستیزی مانند موسولینی و هیتلر با دستاویز قرار دادن این بینش، باعث رنج و دردی بیکران به جامعۀ بشری شدهاند. درعینحال، باآنکه در حال حاضر هیچ نمونۀ ثابت و ظاهری از فاشیزم به چشم نمیخورد، اما هنوز رگههای سفت و نامتحمل آن در روابط سیاسی و قدرتیابی رهبران برخی از کشورها دیده میشود.
واژهگان کلیدی: فاشیزم، اندیشۀ سیاسی، موسولینی، خِرد ستیزی.
مقدمه
انسان، موجودی عاقل، ذیشعور و خردمند است که نسبت به هر موجود دیگر پیشرفت بهتر و بیشتری داشته است. شاید بتوان گفت که به میان آوردن اندیشۀ سیاسی در جهت تنظیم و سعادت جامعۀ بشری، اوج خرد و عقلگرایی انسان را نشان میدهد که خود تحولی بزرگ در سیر تاریخ جامعۀ بشری به شمار میرود. اما در این میان، تعدادی از اندیشههای سیاسی، ضمن اینکه نتوانستند مفید و صاحب خیر برای جامعۀ بشری قرار گیرند، بلکه محنت و درد و رنج را از خود بهجای گذاشتند که از حافظۀ تاریخ محوناشدنی است. یکی از این اندیشهها و بلاهای ساخته دست بشر، فاشیزم است که با رویکرد و شاخ و برگهایی که موسولینی به آن داد، لکۀ سیاهی بر جبین تاریخ سیاسی جامعۀ بشری نقش بسته است.
تحقیق در زمینۀ اندیشههای سیاسی بهصورت عموم و در زمینۀ فاشیزم بهگونهای خاص، تاکنون و در قرن بیستویکم که همهچیز در اعیان است، دارای اهمیت و پیروان زیادی است و از منزلت و ویژگی خاصی برخوردار است. درعینحال، یکی از عمدهترین مسائلی که سبب رشد و توسعۀ زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعۀ بشری میشود، فهم متقابل از تفاوتها و باورهای متعدد سیاسی است که بر اساس ارادۀ بینالمللی بر مسائل اساسی جامعۀ بشری حاکم شده است. با توجه به همین مطلب، بررسی اندیشۀ سیاسی فاشیزم یکی از نیازهای سیاسی است که توجه به آن سبب رشد و توسعۀ باورها و احترام به باورهای دیگران میشود و همچنین ما را به این باور نزدیک میکند که هنوز تعداد زیادی از انسانها به اندیشههای سیاسی ناپسند باور دارند که ممکن است از نظر ما و بهویژه، از نظر شریعت اسلام مردود باشد.
در زمینۀ اندیشههای سیاسی بهصورت عموم، کتابهای متعددی از سوی نویسندگان به رشتۀ تحریر درآمده است. تقریباً میتوان گفت، در هر کتابی که پیرامون اندیشههای سیاسی به گونۀ عمومی نگاشته شده باشد، بحثی مفصل و یا مجمل در مورد فاشیزم نیز وجود دارد. درعینحال، تعداد زیادی از مقالات پیرامون اندیشههای فلسفی/سیاسی فاشیزم به نگارش درآمدهاند که در فهرست منابع این تحقیق، تعدادی از آنها لیست شده است. وجه تمایز این تحقیق با سایر پژوهشهای موجود در این زمینه، مختصر بودن و بیان دید کلی از باورها و عقاید، عوامل پیدایش و عناصر آموزۀ فاشیزم است. خواننده میتواند در یک دید کلی، فاشیزم را در ذهن خود تصور کند و بداند که این اندیشۀ سیاسی دارای چه باورها و در واقع، در تقابل با کدام باورها رشد و توسعه یافته است و درعینحال، چه فراز و نشیبهایی را در طول چند سال عمر خود دیده است.
با توجه به طرح مسئله، پیشینۀ تحقیق و اهمیت موضوع، سؤال اساسی این است که فاشیزم چگونه اندیشۀ سیاسیای است و اساس این اندیشه بر چه مبانیای استوار است؟
با استفاده از منابع کتابخانهای و با کمک از روش توصیفی-تحلیلی، این یافتهها به دست آمده است که مبانی اندیشۀ سیاسی فاشیزم بر توجیهات غیراخلاقی بنیانگذاری شده و افراد خودکامه و خردستیزی مانند موسولینی و هیتلر با دستاویز قرار دادن این بینش، باعث رنج و دردی بیکران به جامعۀ بشری شدهاند. اما با آنکه در حال حاضر هیچ نمونۀ ثابت و ظاهری از فاشیزم به چشم نمیخورد، اما هنوز رگههای سفت و نامتحمل آن در روابط سیاسی و قدرتیابی رهبران تعدادی از کشورها دیده میشود.
ادامه دارد…