علامه ندوی در خانوادهای متولد شد که مملو از نویسندگان و مؤلفان بود؛ چنانکه پدربزرگ ایشان نیز از این موهبت بیبهره نبود و پدر بزرگوار ایشان، حضرت علامه سید عبدالحی حسنی نیز در زمینهی تألیف و تصنیف مقامی بلند داشت؛ بهویژه در زمینهی تاریخ رجال که بر همین اساس و بهخاطر نوشتن کتاب پر اوج «نزهة الخواطر» (ابن خلكان هند) لقب یافت. ایشان کتابهای ارزندهای دیگر نیز دارد که از مقام شامخ علمی ایشان حکایت دارند. از سوی دیگر، مادر و خواهر علامه ندوی نیز آثار ماندگاری از خود به جای گذاشتند که مسلماً در شخصیت و ساختار فکری و روحی علامه ندوی نقش بسزایی داشتند و از همین رهگذر از همان آغاز زندگی، به کتاب و کتابخوانی بسیار علاقهمند گردید.
خود ایشان در کاروان زندگی مینویسد: «خاندان ما خاندان علماء و مصنفین است و پدر محترم از مصنفین دوران خویش بود. تأثیرات خانوادگی و موروثی بسیار نیرومند و مؤثر است و نسل اندر نسل منتقل میشوند و این خصیصه کموبیش در همهی دختران و پسران دیده میشود، بخشی از این اثرات خانوادگی و ذوق و علاقهی پدر بزرگوار، بر تمام خاندان علاقهمندی به کتاب و کتابخوانی را ایجاد نموده بود. علاقه به کتاب و مطالعه از حد ذوق گذشته به حد بیماری و عادت رسیده بود. بهگونهای که هیچ کتابی را بدون خواندن نمیگذاشتند؛ پولی که به این برادران و خواهران برای خرجی میرسید و یا طبق رسم رایج اگر بزرگ خاندان هنگام رفتن پولی میداد، بهترین جای مصرف آن کتاب بود؛ یعنی به وسیلهی آن کتاب خریده میشد. از همان آغاز کودکی محبت کتاب در قلب ایشان جای بس بلندی داشت؛ گویی صبغهای از همان رنگ آباء و اجدادی ایشان بود و همین شور و اشتیاق زایدالوصف، او را وادار کرد در زمینهی فراهم نمودن کتابها سعی و تلاش نماید، به طوری که از همان کودکی کتابخانهی جداگانهای را به نام خود اختصاص داد و در راه گسترش کمّی و کیفی آن به جدّ و جهد پرداخت و این شور و علاقه زمانی در قلب ایشان نشست که قدرت تشخیص این امر را هم نداشت که کتاب را از کتابخانه میگیرند یا از مغازههای دیگر؟!»
در دامان مهربان و جانپرور مادر
مادر، بهترین بستر و مناسبترین گهوارهای است که فرزند در سایهی مهر و عطوفت او، شگوفایی و بالندگی مییابد و از آنجایی که نقش مادر در ساختار ذهنی فرزند، بسیار تأثیرگذار است و کودک نیز او را بهترین معتمد خود میداند، یکی از بنیادیترین پایههای رشد کودک به شمار میرود و میتواند کودک را به هر راهی که بخواهد راهنمایی کند. از جمله نشانههای خوش اقبالی علامه ندوی این بود که در آغوش مادری بالیدن گرفت که نه تنها وظایف مادری خویش را به نحو احسن انجام میداد؛ بلکه جای خالی پدر را نیز پر کرده بود. مادری مؤمن، مخلص و شبزندهدار که همواره برای آیندهی فرزندش میاندیشید و امیدها و آرزوهای بسیار بزرگی را برای او خواستار بود.
سیده خیرالنساء، مادری بود که تنها به نظافت ظاهری جگرگوشهاش نمیاندیشید؛ بلکه طهارتباطنی او را نیز زیرنظر داشت. برای دنیای فرزندش افسرده و غمخوار نبود، بلکه برای آبادانی و عمران آخرت او در اندیشه بود. به لباس و جسم فرزند خود زیاد توجه نمیکرد، بلکه در فکر صفای قلب و روح او بود و همواره فکر اصلاح فرزندش او را به خود مشغول کرده بود.
بدون تردید، سیده خیر النساء همچون ناماش نیکوترینِ زنان بود. در عبادت و بندگی، زهد و تقوی، دردمندی و فکرِ امت، یکتا بود و به گفتهی دکتر محسن عثمانی ندوی، امت اسلامی در این دوران از مادری مهربان و فداکار مثل او بهرهمند نگشته است… او پیرو سنّت بود و از فتنه هراس داشت و همواره دعا میکرد که خانداناش گرفتار فتنه نگردند و افراد خاندان او از فتنهها محفوظ بمانند و به همین علت بر تلاوت سورهی کهف در روزهای جمعه مواظبت مینمود تا هم توشهای برای او باشد و هم مانعی از فتنهی دجال و در هیچ دورهای از زندگیاش اوراد، اذکار، دعاها، تلاوت قرآن و عبادت نیمهشب را ترک ننمود و از آن غفلت نورزید؛ حتی پس از آنکه از نیرویش کاسته شد و سناش بالا گرفت، گویا برای تلاوت، نیرویی تازه مییافت و پس از آن که بیش از نود سال از عمرش گذشت، دارفانی را وداع گفت. درحالیکه ترکیب عنصری جسم او در انتهای ضعف قرار داشت، روحانیت قلب او به اوج کمال رسید.