حضرت سیدنا خالد بن ولید رضياللهعنه بعد از مدتهای مدیدی از جنگ و مبارزه در سرزمین عراق فارغ شده و تصمیم گرفت تا با بدن نازنین و زخمی خویش به پیشگاه رب العالمین برود و مزد و پاداش خویش را از الله رب العزت اخذ نماید.
او به تاریخ بیستوپنجم ذوالقعدۀ سال دوازدهم هجری، لشکر اسلام را توسط حضرت عاصم بن عمرو به شهر حیره فرستاد و خودش با برخی از همراهان خود به شکل پنهانی و با سرعت بالا، عازم شهر مکه گردید؛ آنها توانستند خود را به مکه برسانند و بعد از اجرای مناسک حج دوباره به حیره برگشته و به لشکر اسلام بپیوندند.
توبیخ خلیفۀ مسلمانان به حضرت خالد بن ولید رضياللهعنه
از سفرِ حجِ حضرت سیدنا خالد ابن ولید رضياللهعنه هیچکس با خبر نبود تا زمانیکه به حیره برگشت و مجاهدین متوجه سرهای تراشیدهی ایشان شدند و فهمیدند که ایشان عازم سفر حج شدهاند. وقتی این خبر که سیدنا خالد رضیاللهعنه عازم شهر مکه شده و لشکر اسلام را تنها گذاشته است، به حضرت سیدنا صدیق اکبر رضياللهعنه رسید، بسیار اندوهگین شد؛ زیرا میدانست که رومیان، ایرانیان و عربهای عراق ممکن است هر لحظه بر مسلمانان حمله کنند؛ بنابراین، حضرت ابوبکر صدیق رضیاللهعنه ابتدا به حضرت سیدنا خالد بن ولید رضياللهعنه در نامهای پیام تبریکی پیروزیهای مستمر او و حج بیتالله را داده، سپس ایشان را توبیخ کردند و گفتند که نباید صحنه را رها کرده و عازم حج میشد.
سیدنا خالد ابن ولید رضياللهعنه نیز این امر را پذیرفت و متوجه مسؤولیت خود در قبال لشکر اسلام گردید و بعد از آن لشکر خویش را تنها نگذاشت.
از این امر مشخص است که صحابۀ کرام رضیاللهعنهم چقدر به امر و اطاعت از خلیفه اهمیت میدادند و این را سرمشق زندگی خود تلقی میکردند. حضرت سیدنا خالد بن ولید رضیاللهعنه با وجود اینکه خود یک فرمانده و یک لشکر بود و دارای هواداران بسیار زیادی بود و میتوانست سر را بالا بگیرد و به توبیخات خلیفه گوش ندهد، اما باز هم با قلب پاک و متواضعانه اطاعت را بر خود واجب میدانست و همانند یک سرباز از سربازان اسلام سر را پایین میاندازد و منتظر فرمان جدید خلیفۀ مسلمانان میباشد.
واقعاً چقدر خوب میشود که اکنون هم مسلمانان از امیر و خلیفۀشان پیروی کنند، و از نافرمانی و پنهانکاری بازآیند.
واقعیت این است که زندگی این بزرگان برای همۀ اعضای جامعه درس و الگو است. اگر ما از یکی از این بزرگان الهام بگیریم، مطمئن باشید که راه موفقیت و خوشبختی را پیدا خواهیم کرد و به سرزمین مقصود خواهیم رسید؛ زیرا همۀ این بزرگان، نمادی از زندگی و رفتار عملی پیامبر خاتم و مونس بیکسان، محمد رسولالله صلیاللهعلیهوسلم هستند.