حضرت خالد رضیاللهعنه در عهد صدیق اکبر رضياللهعنه
همانطوریکه در بخش گذشته پیرامون جهاد حضرت خالد بن ولید رضياللهعنه با مرتدین و مدعیان نبوت بحث شد و این نیز بیان شد که یکی از کسانیکه ادعای نبوت کرده بود؛ طلیحهی اسدی بود که با رشادتهای خالد رضياللهعنه لشکر مرتد و گمراه او تارومار شد و فتنهی او ریشهکن گردید.
اکنون در این بخش میخواهیم در رابطه به نقش حضرت خالد رضياللهعنه با یکی دیگر از مدعیان نبوت بهنام «مسیلمهی کذاب» بحث نماییم و این موضوع را مورد بررسی و پژوهش قرار دهیم.
مسیلمهی کذاب چه کسی بود؟ در چه محیطی میزیست؟ اسباب ادعای نبوت او چه بوده است؟ حضرت خالد رضیاللهعنه چگونه او را دریافت؟ چگونه با او جنگید و چه کسی او را به درک اسفل واصل نمود؟ و سوالهای دیگری در پیرامون این موضوع… .
معرفی مسیلمهی کذاب
امام ابن کثیر دمشقی رحمهاللهتعالی در کتاب سیرت خویش از امام سیرت و مغازی؛ عبدالملک ابن هشام رحمهاللهتعالی نقل میکند که ایشان فرمودند: «او مسيلمه بن ثمامه بن كثير بن حبيب بن الحارث بن عبدالحارث بن هفان بن ذهل بن الدول بن حنيفه میباشد. به همین مناسبت او را مسیلمه حنیفی میگویند؛ چنانچه معلوم شد که سلسله نسب او به شخصی بهنام حنیفه میرسد.»
کنیهی او ابوثمامه و ابوهارون میباشد و صدوپنجاه سال عمر کرد، او در شعبدهبازی و اموری همانند سحروجادو مهارت زیادی داشت. امام ابن إسحاق میفرماید: «محل بودوباش مسیلمه؛ خانهی زنی از انصار بود بهنام زینب بنت حارث. قبلاً مسیلمه با او ازدواج کرده بود و بعد از مدتی از او جدا شد، لذا به همین نسبت در خانهی او سکونت می کرد.»
آشنایی رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوسلم با مسیلمه
امام ابن اسحاق میفرمایند: «برخی از علماء مدینه به من خبر دادهاند که روزی نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم در میان جمعی از اصحاب کرام رضياللهعنهم نشسته بودند که هیئتی از منطقهی یمامه، از طرف بنی حنیفه به خدمت آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم آمدند و اسلام آوردند. آنها مسیلمه را جهت زیارت چهرهی زیبای رسول الله صلیاللهعلیهوسلم همراه خود نیاوردند؛ بلکه او را برای حفاظت از متاع و توشههای سفرشان تعیین نمودند.»
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم از افراد دیگر این هیئت جویا شد که آنها چرا نیامدند؟ آنها گفتند: «يا رسول الله إنا قد خلفنا صاحبا لنا في رحالنا و فى ركائبنا يحفظها لنا» (ای رسول خدا! ما یکی از همراهان خویش را در جای اسباب و سواریهای خود گذاشتیم تا از آنها محافظت کند.) سپس رسول مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم برای همه هدایای گرانبهایی عطا فرمودند و برای مسیلمه نیز هدیهای را فرستاد و فرمودند: «أما إنه ليس بشركم مكانا» (مقام و منزلت مسیلمه از مقام و منزلت شما کمتر نیست؛ زیرا او نیامده و اثاثیهی شما را محافظت میکند.)
بعد از این دیدار، بنوحنیفه پیش مسیلمه آمدند و هدیهی رسول مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم را به او تحویل دادند و تمام ماجرای خود را برای او بازگو کردند و کلماتی که نبی مکرم اسلام صلیاللهعلیهوسلم به او فرموده بودند را نیز به او بازگو کردند و دوباره به یمامه برگشتند. در همین جریان پیامبر محبوب قلبها صلیاللهعلیهوسلم با مسیلمهی کذاب آشنا شدند.
ارتداد مسیلمه و ادعای نبوت
بعد از اینکه سرداران بنوحنیفه همراه با مسیلمه راهی یمامه شدند، مسیلمه با خود فکر کرد که مگر ادعای نبوت کار دشوار و سختی است؟! چرا من نیز همانند محمد ادعای پیامبری نکنم و مردم را دوروبر خود جمع نکنم؟!
مفسر و محدث مشهور جهان اسلام؛ امام ابن کثیر دمشقی رحمهاللهتعالی مینویسند: «مسیلمهی کذاب بعد از این تفکر شیطانی و تدبر نفسانی خود به این نتیجه رسید که دوباره به حضرت محمد صلیاللهعلیهوسلم کافر شود و بعد از آن نبوت دروغین خویش را عرضه کند، لذا او از سخنان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم سوء استفاده نموده و گفت: «إنى قد أشركت في الامر معه» ای مردم یمامه! به سخنان من گوش فرا دهید. همانا من همراه محمد در کار نبوت شریک شدهام و همانند او بر من نیز وحی نازل میشود.»
سپس رو به همراهان خود نمود و گفت: «ألم يقل لكم حين ذكرتمونى له: (أما إنه ليس بشركم مكانا)؟ ما ذاك إلا لما كان يعلم أنى قد أشركت في الامر معه.» (ای سردارانِ قبیلهی بنی حنیفه! ای کسانیکه همراه من به نزد محمد پیامبر خدا رفتید! هنگامیکه شما یاد من را پیش محمد کردید، آیا مگر خود او به شما نگفت که مقام و منزلت مسیلمه از مقام و منزلت شما کمتر نیست؟! او این سخن را به این خاطر گفته بود؛ چون میدانست که واقعاً من مقام بالایی دارم و در کار نبوت با او شریک شدهام.)