بدون تردید اگر نگاهی به تاریخ انسانیت بیندازیم، در مییابیم که قرن ششم هجری زمان جاهلیت عرب جایگاه قابل توجهی را در جلب توجه قلم مؤرخین و تاریخنویسان جهان داشته است. شرح حال آن دوران، خبر از ذلت، جهالت و سقوط معنوی در برههای از زمان را میدهد؛ به تعبیر علامه ندوی رحمهالله: «جهان آن دوران مانند بنایی بود که با زلزلههای قوی بهشدت تکان خورده بود و هیچچیز سر جایش نبود. انسان در این جامعه، انسانیتش برای وی هیچ اهمیتی نداشت، گویا کاملا واژگون شده و عقلش را از دست داده، سیستم اندیشهاش درهم ریخته، ذائقهاش فاسد شده و دشمن ظالم بهعنوان قاضی تعیین شده بود. مجرم، خوشبخت و سعادتمند و انسان صالح، محروم و بدبخت پنداشته میشد. سنگدلی و ظلم به گونهای بود که به کشتن فرزندان و زندهبهگورکردن آنان منجر گردیده بود».
هر یک از جنبههای این زندگی آشفته و نابسامان توجه اصلاحگری ویژه که ممتاز از دیگر اصلاحگران باشد، همانند محمد بن عبدالله صلیاللهعلیهوسلم را به خود جلب میکند، مصلحی که میتواند در سایهی وحی آسمانی و با تربیت دقیق و ژرف، با اخلاق درست و وارسته، با مدارا و تعامل نیکاش با دوست و دشمن، انسانیت را که در شرف مرگ است به حیات جاوید سوق دهد؛ لذا میخواهیم در این مقاله، مختصری از شیوهی تعامل آن حضرت صلیاللهعلیهوسلم در مقابله با مخالفان را به تصویر بکشیم تا درسی باشد برای جهانیان و جهانداران.
مختصری از ویژگیهای پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم
رسول الله صلیاللهعلیهوسلم مانند خورشید فروزانی بود که بعد از آن همه شبهای تیرهوتار و ظلمانی، طلوع کرد و جهان را با نور جدیدی منور گردانید و طراوت و تازگی را به جسم ستمدیده و درماندهی بشریت باز گردانید. ایشان مدال پرافتخار عزت، کرامت، عدالت و آزادگی را بر گردن انسانهایی که جز ظلم، استبداد، بربریت و بیرحمی چیزی دیگر به ارث نبرده بودند، آویخت.
شخصیتی که به مثابهی ابر رحمت برای جهانیان فرو فرستاده شد و حقا که رحمتی برای عالمیان بود. باران رحمتاش شامل دوست و دشمن بود و همه را از دریای بیکرانش مستفیض و سیراب نمود.
پیامآور رحمت، شفقت، مهربانی، خیرخواهی و دوستی؛ محمد مصطفی صلیاللهعلیهوسلم همان دلسوز و غمخواری بود که ستمدیدگان انتظارش را میکشیدند، پیام صلح و آرامشش نسخهی آزادیبخش مظلومان بود. محمد بینوایان را از بندِ اسارت رهانید و دستبند بردگی را از دست و پاهایشان باز کرد و از بلندای کوه مشرِف به مکه ندای عدالتخواهی و یکتاپرستی را به گوش مستکبران و ستمپیشگان رسانید و آنان را با مهربانی و عطوفت و خیرخواهی بهسوی پیام سعادتبخشاش فراخواند و با جرأت تمام و بدون مساهمت علناً به عبادت خدای واحد پرداخته و بندگان خدا را از بندگی نفس و انسان، بهسوی بندگی و طاعت خالق یکتا سوق داد. تمام ناهنجاریها را با بردباری و صبر تحمل کرده و بذر ایمانی را که در خاک دلها کاشته بود، آبیاری و مراقبت کرد و در برابر جواب نمایندگان قریش با جملهی «یا عم، والله لو وضعوا الشمس في یمیني والقمر في یساري علی أن أترك هذا الأمر، حتی یُظهره الله أو أهلک دونه، ما ترکته.» قاطعیت و صلابت خود را در امر دعوت حقانی نشان داده و افکار پوچ همهی وهماندیشان را تکهتکه کرد، باکی هم از کسی نداشت؛ چون خالق کائنات پشتیبان و نگهبانش بود.
ای مکه را ز یُمن قدوم تو صد شرف وی مروه را ز مقدم پاک تو صد صفا
بطحا ز نور طلعت تو یافته فروغ یثرب ز خاک پای تو بارونق و فزا
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم با بینش سیاسی و مدبرانه و شخصیت ممتاز خویش محبت را جایگزین نفرت، عزت را جایگزین تحقیر و صلح و دوستی را جایگزین جنگ و دشمنی نمود و باگفتار، کردار و نحوهی رفتار نیکوی خویش در جامعهی بشریت معیارهای زندگی را دگرگون ساخت.
او با تحمل، بردباری و مدارای بینظیرش همه را، از جمله مخالفان را، مدیون و مغلوب خویش نموده و با صداقت و درستکاری در قلب موافق و مخالف جا گرفته بود.