دین مقدس اسلام، دین پسندیده و همه جانبهای است. با ظهور دین اسلام تمام نابسامانیها نابود شده و انسان از گروِ اوهام و خرافات نجات یافت. انسانی که قبل از ظهور اسلام، با جهل و بدبختی مبارزه مینمود و از ظلم قیصرها و کسراها به ستوه آمده و چراغ هدایت خویش را فراموش کرده بود، در صدد یافتن راهی برای نجات ابدی خویش بود. انسانی که غریزة دینداری خود را فراموش کرده و در جزیرة سوزان زندگی، دنبال قطرات شبنم رحمت ایزدی سرگردان میگردید؛ خداوند متعال این صحنه را چه زیبا ترسیم میکند: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً» [نور: ۳۹] (و آنان که کافرند اعمالشان مانند سرابی است در بیابانِ هموارِ بیآب که شخص تشنه آن را آب پندارد (و به جانب آن شتابد) زمانیکه بدانجا میرسد، چیزی پیدا نمیکند.)
انسانی که انسانیت خود را فراموش کرده بود و به پرستش مخلوقات روی آورده بود و حتی گاهی خود را خدای دیگران معرفی میکرد و انسانهای مظلوم را به بردگی و اسارت میگرفت، به ناگاه مشمول رحمت خداوندی قرار گرفته و صاحب سرنوشت و نظام شامل و کامل گردید. بله! دین اسلام به عنوان دستورالعمل، از جانب الله متعال برای نیازمندی بشر نازل شد و تمام امور زندگی بشر را اصلاح کرد؛ تا بدینسان بشریت را از هلاکت بهسوی فلاح و رستگاری دو جهان سوق دهد.
دین اسلام، به منظور حفظ حقوق بشریت و تطبیق حدود الله به انسانهای صالح حق میدهد که بر امور دولت نظارت نمایند. پیامبر صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم میفرماید: «کلکم راع وکلکم مسئول عن رعیته.» هر کدام از شما مسؤل است و از هر یک از شما درباره مسؤلیتش سؤال خواهد شد!
دین اسلام بر اجرای قسط و عدالت در میان مسلمانان تأکید نموده و مسلمانان را مؤظف به اجرای نظام خود میداند؛ بنابراین، تشکیل یک دولت اسلامی واجب بوده و خلیفه یا امیرالمؤمنین به عنوان پدر، قوانین آنها را بررسی نموده و آنان را قلباً دوست میدارد.
نظام اسلام، نظام کاملی بوده و تنظیم کنندهی امور مسلمین در عرصههای عبادات، معاملات، عقوبات و مطعومات میباشد؛ یعنی هر حکمی را که خداوند متعال برای انسانها صادر نموده، مِن حیث حکم خداوند به آن پرداخته و آن را عملی نموده و هیچ تعللی ننمایند.
در دین اسلام عقیده به عنوان اصل و اساس بوده و اعمال انسان بر اساس آن سنجیده میشوند. دین اسلام عقیدهی انسان را از هرگونه اوهام و خرافات خالی نموده و با عادات و رسوم جاهلیت مخالف بوده و آن را ریشهکن مینماید و انسان را از عبادت غیرالله منع نموده و به عبادت خدای یکتا فرا خوانده و میفرماید: «قُلْ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۖ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ». [ملک: ۲۳] (بگو: او کسی است که شما را آفرید و برای شما گوش و چشم و قلب قرار داد؛ امّا کمتر سپاسگزاری میکنید!)
اسلام دینی است که بندگیِ خدا را سرلوحة دعوت خود قرار داده؛ زیرا خداوند است که میآفریند و سپس میمیراند و روزی میدهد و در نهایت بازگشت همه بسوی اوست؛ بنابراین، اعتراف به بندگی خداوند و خضوع در برابر او، انسان را از قیود بردگی دیگران آزاد ساخته و به او شخصیت داده و او را از مزایای زندگی بهرهمند میسازد.
انسان، خلیفهی خدا در زمین است، تا احکام و قوانین او را بر روی زمین پیاده نموده و حاجات و غرائزش را مطابق با اوامر و نواهی خداوند متعال تنظیم نموده و مشاکل زندگی خود را در پرتو شریعت اسلامی جستجو نماید. دین اسلام دینی است که خداوند متعال آن را توسط رسولش به بشریت رسانده و تمام مشکلات انسان را حل نموده است؛ لذا نیاز به جعل قوانین از طرف کسی ندارد؛ زیرا او خالق و مدبری است که مطابق فطرت انسان، نظام زندگی را بهخاطر حل مشاکل او فرستاده است. دین اسلام دینی است که تمام ضروریات انسانی را برطرف ساخته و آن را توسط آخرین پیامبرش به پایهی تکمیل رسانیده است. الله متعال در این مورد میفرماید: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا» (امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم و اسلام را براى شما [بهعنوان] آيينى برگزيدم.) یعنی تمام نعمتهای خداوند متعال برایتان میسر شد و نظام اسلام، که شامل و کامل و دربرگیرندهی تمام نیازهای بشری است، به عنوان آیین برای شما برگزیده شد.
از آنجاییکه خالق تمام کائنات خداوند متعال بوده و مصالح جامعه را بهتر میداند و عزت و ذلت نیز از جانب او میباشد؛ انسان باید طبق آن رفتار نموده و از هوا و هوس خود پیروی ننماید بلکه به سوی هدف و صراط مستقیم سیر نموده و غرایز و نیازهای فطری خویش را مطابق با دستورات و فرامین خداوند بینیاز اشباع نماید، در غیر اینصورت به بیراهه رفته و در عمق گودال بدبختی دست و پا میزند.
بعد از شناخت و تصدیق وجود خالق کائنات، انسان مکلف به اجرای اوامر و نواهی او میباشد. از اینرو، اساس اسلام مبتنی بر وجود خالق، در ماوراء کائنات میباشد. در نظام اسلامی همین عقیده و باور، ناحیهی روحی را تشکیل میدهد، بنابراین، باور محکم مسلمانان بر این است که خالق تمام هستی، تنها الله متعال است و پیامبران برای هدایت بشر فرستاده شدهاند تا انسانها را به راه راست هدایت و رهنمایی کنند.
اگر شرایطِ لازم برای بیداری و از سرگیریِ زندگی اسلامی برای انسان میسر نگردد، و اصالت و ارزشهای انسانی خود را باز نیابد، و در زندگی، شریعت اسلامی را جاری نسازد، گرایشهای مادی، اوهام و خرافات جای تعالیم سازندهی اسلامی را خواهد گرفت، که در این صورت جامعه بهطرف نابودی و راههای پراکنده حرکت خواهد کرد و جلوگیری از آن مشکل خواهد بود. بنابراین، دین اسلام انسانها را به پیروی از صراط مستقیم فرا میخواند و میگوید: و این راه درست و مستقیم من است و از این راه پیروی کنید و به راههای دیگر پراکنده نروید، اینها چیزهایی است که خداوند برای شما سفارش نموده و شاید پرهیزکاری نمایید. «وَأَنَّ هَـٰذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ ۖ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ۚ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» [الأنعام: ۱۵۳]
بدانید که راههای شیطان و باطل، متعدد و مختلف هستند؛ زیرا شیطان برای فریب و اغوای انسان، از دامها، نیرنگها و ترفندهای زیادی استفاده مینماید؛ همانگونه که امروزه دیده میشود کفار و شیطانصفتان، بهخاطر بقای قدرتشان شب و روز تلاش نموده و هزینههای سنگینی را متحمل میشوند تا افکار پلید و نابکار خویش را از طریق رسانهها پخش و نشر نمایند و میان امت اسلامی اختلاف ایجاد کنند. آنها تلاش مینمایند تا عقیدهی اسلامی را از مسلمانان بربایند و آنها را مشغول جمعآوری پول و سرمایه کنند تا سرمایهی اصلی آنها (ایمان) را به غارت ببرند. ولی نظام اسلامی، که همان نظام الهی است و از آن به صراط مستقیم تعبیر شده و پیامآوران الهی، بشریت را به آن دعوت نمودهاند، فقط یک دین و یک راه بوده که خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ الدِّينَ عِندَاللهِ الْإِسْلَامُ» [آل عمران: ۱۹]
تنها دینی که میتواند انسان را در برابر دشواریها، آزمایشات و خواهشات نفسِ امّاره استوار و محکم نگه دارد، و همچنین مطابق فطرت انسانی بوده و برای انسان، قناعت عقلی را فراهم میسازد و سبب آرامش و اطمینان خاطر او میشود و از بند اضطراب و دلهره او را آزاد مینماید، دین اسلام است. و ایدئولوژی اسلامی است که هدف زندگی را مشخص نموده و مشکلات را مطابق فطرت حل مینماید. این دین اسلام است که ایدئولوژی زندگی انسان را جهت و معنا میدهد و آن را از سرگردانی و پوچیِ ایدئولوژیهای دیگر نجات داده و برای او اطمینان و آرامش خاطر به ارمغان میآورد.
انسان در ایدیولوژی اسلامی به خدا و زندگی پس از مرگ و روز رستاخیز ایمان داشته و مرگ را نه به معنای فنا و نیستی، بلکه به مفهوم تغییر منزل و یک روش تکاملی خلقت، تلقی مینماید؛ بدین جهت، در انجام وظیفه و رسالت خود از محیط خانه حرکت نموده و هر لحظه اعمال خویش را با مبدأ، تطابق و رجعت میدهد. او در تمام افعال، اوامر و نواهی، کسب رضای خداوند متعال را در نظر دارد؛ اگرچه او را با خطرات مواجه سازد، ولی باز هم او از اطاعت سر باز نمیزند، بلکه، حتی شهادت در راه خداوند متعال را برای خود فوز عظیم و رسیدن به اوج عظمت میداند.
انسانِ صاحبِ مبدأ، همیشه از ذکر خداوند غافل نبوده و پیوسته به وسیلهی آن، به عمر خویش برکت میبخشد و همیشه آرامش قلب خویش را در رضای خداوند متعال جستجو مینماید؛ چنانچه قرآنکریم در این مورد میفرماید:
«الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» [رعد: ۲۸]؛ ازاینرو در نظام اسلامی هشدار جدی است برای انسان، که نباید از دایرهی شریعت اسلامی پا را فراتر نهاده و غافل شود؛ چنانچه الله متعال میفرماید: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا» [طه: ۱۲۴] (و هر کس از یاد من رویگردان شود، زندگی [سخت و] تنگی خواهد داشت)؛ و در آیه دیگر چنین آمده است: «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (یعنی: نباشید مانند کسانیکه خداوند متعال را فراموش کردند، پس آنها فراموش گردیدند و از یاد برده شدند و آنها گروه مجرم و گنهگاراند.)
خوشبختانه امروزه و در این عصر پُر هیاهو و پُر از زرق و برق، که تمدن فریبندهی غربی، تقریباً تمام جوانان اعم از مرد و زن را اغوا ساخته و به بیراهه میکشاند، و باعث شده تا جوانان برای برطرف کردن نیازشان، به فساد روی بیاورند، و همچنین با نشر افکار پلیدشان، اذهان آنها را تخریب نموده و میخواهد آنها را در گودال بدبختی بیاندازد؛ عدهی زیادی از جوانان، با درک عمیقِ فکر اسلامی و مشکلات امت، از گوشه و کنار جهان صدای بیداری و خودآگاهی برای از سرگیری زندگی اسلامی سر دادهاند، و تلاش شبانهروزی مینمایند تا دولت اسلامی را با توجه به وعدههای قرآن کریم و حدیث رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم برپا نمایند.
از میان ادیان منسوخ، دین اسلام به عنوان تنها ناسخ آنها، قابل اجرا بوده و تنها همین نظام میتواند حلّال مشکلات انسان در عرصههای مختلف باشد. بنابراین، با توجه به اشارات قرآنی و سنّت رسول اکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم، موجودیت امارت اسلامی فرض بوده و نیاز مبرم جامعة اسلامی بهشمار میرود؛ زیرا خوابیدن و غفلت و بیکاری ما، باعث بدبختی و از دست دادن عقیده شده و دشمنان اسلام شبانهروزی در تلاشاند که ایدئولوژی اسلامی را از ریشه بَرکَنند و نابودش نمایند.
ما باید به این عقیده باشیم: آنچه که امت گذشته و سلف ما را عزت و کرامت داد و سبب پیشرفت، عزت و ترقی آنها گردید، تنها چنگ زدن آنها به دین و تلاش شبانهروزیشان برای جهاد و نشر اسلام بوده است؛ بنابراین، ما به وعدههای خداوند متعال ایمان داشته و بر این باوریم که یک بار دیگر امارت اسلامی، به کمک پروردگار عالم و به سعی و تلاش جوانان فداکار بر پا خواهد شد. و مسلمانان، بزرگی، عزت و وقار خود را دوباره خواهند یافت؛ اما در این عرصه کار و تلاش جدی برای بیداری امت ضروری بوده تا سیستم امارت دوباره اعاده شود و نظام اسلامی در کرهی زمین اجرا گردد.
یگانه نظامی که میتواند به امت اسلامی روحیه و بقا ببخشد و سبب وحدت امت گردد، نظام اسلامی است؛ زیرا خداوند متعال میفرماید: «من دین شما را تکمیل نمودم و برای شما نعمت خود را ارزانی داشتم.»؛ بنابراین، دین و نظام تکمیل است و امام مسلمین، که سرپوش امت میباشد، به امت عزت و کرامت میبخشد و آبروی از دست رفتهی آنان را (که دوازده و نیم قرن در جهان حاکم بودند) دوباره باز میگرداند. پس خاموش نشستن مسلمانان عدم آنان بوده، و اگر بخاطر اجرای احکام اسلام فعالیت نکنند، در کورهی آتش افکار پلید غرب ذوب خواهند شد و در پیشگاه خداوند متعال شرمسار خواهند بود.
و در آخر از تمام مسلمان میخواهم که بخاطر پُربار شدن نظام نوپای اسلامی، همه دست به دست هم داده و بخاطر رفع مسئولیت در نزد الله متعال، دست به کار شوند و این مسئولیت بس بزرگ را از گردن خود اداء نمایند. به امید آن روز که ما از این بدبختی رهائی یابیم و دیگر دست به دشمنان اسلام ندهیم و دشمن اسلام را دشمن خود بدانیم.