امروزه یکی از بزرگترین مشکلات جهان اسلام، قومگرایی است که در مرحله حساسی قرار دارد؛ چون اين ویروس كشنده انواع و اشكال مختلفی را بهخود گرفته و دامنه آن در همه جا گسترش يافته است.
در هر زمان عدهای از مردم راه راست را گم کرده و دنبال خواهشات نفسانی رفته و از راه دین مبین اسلام فرسخها دور شدند، شیطان راهنمای بد و حامی اول آنها بوده و بشریت را به اشکال مختلف از عبادت خالق به پرستش مخلوقات سوق داده است.
انسانهای شیطان صفت به پیروی از خواهشات نفسانی دست در دست ابلیس داده و از بندگی الله تعالی دست کشیدند، سر تعظیم را بر ای غیر الله خم کردند.
شیطان در این زمان بتهای جدید به نام «قومیت، منطقه، ملیت و زبان» برای مریدان خویش به ارمغان آورده است، مریدان جاهل بدون اندیشه و فکر آنها را معبود خویش قرار دادهاند.
آری! هنوز هم نوادهگان عبدالله بن ابیّ منافق، شعار جاهلیت «ملیت، قومیت، نسب و وطن» را سر میدهند و به آنها فخر میکنند و میبالند.
امروزه در جامعه چنان قومگرایی و زبانپرستی به راه افتاده است که هزاران رحمت به زمان جاهلیت.
مفهوم قومگرایی: فخر نمودن به قوم و زبان و آنها را از بقیه اقوام و زبانها مقدم و برتر، ملیت و نسب خویش را با عزت و سایر زبان و ملیتها را حقیر شمردن میباشد.
در حالی که دین اسلام با قومگرایی و زبان پرستی و تمام شعارهای جاهلیت مخالف است.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوسلم) با بعثت خویش تبعيض و تعصبات قومی، نژادی، وطنی و قبيلهای را ریشه کَن نمود؛ چنانکه صهيب رومی، بلال حبشی، سلمان فارسی و ابوبکر عربی (رضی الله عنهم) را در یک ردیف قرار داد.
قرآن کریم قوم، قبیله و زبان را اصل برای تعامل اجتماعی و شناسایی قرار داده است.
الله تعالی در قرآن میفرمایند: [يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ الله أَتْقَاكُم.] ([1]) ای مردم! ما شما را از يك مرد و يك زن آفريديم و شما را گروهها و قبيلهها قرار داديم تا به اين وسيله يكديگر را بشناسيد. گرامیترين شما نزد خدا پزهيزگارترين شماست.
پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) قوم گرایی را سرزنش و رد کرده است؛ چنانچه میفرمایند:«لَيْسَ مِنَّا مَنْ دَعَا إِلَى عَصَبِيَّةٍ، وَلَيْسَ مِنَّا مَنْ قَاتَلَ عَلَى عَصَبِيَّةٍ، وَلَيْسَ مِنَّا مَنْ مَاتَ عَلَى عَصَبِيَّةٍ.» ([2])
آنکه دعوت به عصبيت نمايد از ما نيست، آنکه بر عصبيت بجنگد از ما نيست و آنکه بر عصبيت بميرد از ما نيست.
کسي که عملش او را عقب بيندازد، نسبش نمیتواند او را سبقت دهد.
در اسلام قوم گرایی نیست؛ چون اسلام دین با تمدن و برای همه اقوام ملتها است، نه تنها برای یک قوم و ملت.
حضرت رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) میفرمایند: «لافَضلَ لِعَرَبيٍّ على عَجَميٍّ، و لا عَجَميٍّ على عَرَبيٍّ، و لا أحمَرَ على أسوَدَ، و لا أسوَدَ على أحمَرَ، إلاّ بِالتَّقوى.»[4]
هيچ عربى را بر عجمى و هیچ عجمى را بر عربى و هیچ سفیدی را بر سياهی و هیچ سياهی را بر سفیدی برتری نیست، مگر به تقوا.
در اسلام تبعیض قومی، نژادی و لسانی وجود ندارد در یک غزوهای میان یک مهاجر و انصاری درگیری رخ داد و عبدالله بن ابی منافق که در آن جا بود انصار را برعلیه مهاجرین تحریک کرد، تا جای که هر یکی «واقوما» را سرداده و نزدیک بود درگیری میان مهاجرین و انصار گردد.
در اين هنگام رسول الله (صلیاللهعلیهوسلم) نزد آنان رفت و گفت: «فَخَرَجَ النَّبِيُّ (صلیاللهعلیهوسلم)، فَقَالَ: ” مَا بَالُ دَعْوَی أَهْلِ الجَاهِلِيَّةِ؟
چرا دعوت جاهليت سر دادهايد، سپس فرمودند: «د َعُوهَا فَإِنَّهَا مُنْتِنَةٌ» اين سخنان را کنار بگذاريد؛ زيرا سخنانی بد بو اند.([5])
اسلام هیچ قومی را بر قومی دیگر و هیچ زبانی را بر زبان دیگر برتری نمیدهد، قوم من، وطن من و زبان من همه اینها شعار جاهلیتاند.
بر مسلمانان لازم است تا به قرآن و سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوسلم) چنگ زده و از رسم و رواجهای جاهليت دست بکشند.
مسلمان باید بدون در نظر داشت قوم، قبيله، نژاد و منطقه همه باهم زير پرچم کلمه توحید «لااله الا الله» زندگی کنند؛ زيرا امت اسلامی چون جسد با روح، همه با هم ارتباط دارند.
[2] ـ أخرجه أبوداود في سننه /ص956/کتاب الأدب/باب في العصبیة/رقم الحدیث: 5121/مکتبة :دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع /الطبعة الأولی: 1425 هـ ق.
[3] ـ شرح السنة للامام الحسین بن مسعود البغوی/ج1/کتاب: العلم/باب: فضل العلم/رقم الحدیث: 127/مجلد 7/تحقیق محمد عبدالعلیم اسلام الغرباوی/المکتبة التوفیقیة/الطبعة الأولی: 2014م.
[4] ـ الموسوعة الحدیثیة مسند الإمام أحمد بن حنبل/ج38/ص 474/رقم الحدیث: 23489/مجلد 52/تحقیق: شعیب الأرنؤوط وعادل مرشد/الطبعة الرابعة: 1436 هـ ق.
[5] ـ صحیح/أخرجه البخاري في صحیحه /ص864/کتاب: المناقب/باب: ما ینهی عن دعوی الجاهلیة/رقم الحدیث: 3518/تخریج: صدقي جمیل العطار/دار الفکر، بیروت-لبنان /سنة الطبعة:1431-1432 هـ ق.