اشغالگران و در رأس آنها ایالات متحده در طول دوران اشغال بیستساله خود انواع مظالم و جنایات جنگی را در افغانستان مرتکب شدند. از قتل و کشتار مردم بیگناه گرفته تا بمباردمانهای بیهدف و کور و ضربات کاری به عموم مردم و منافع عمومی و ملی کشور.
سازمانهای حقوق بشری، هرازگاهی نیز با ارائه گزارش سالانه خویش و هشدار نسبت به جنایات مختلفی که در افغانستان انجام میگرفت، جهانیان را به این موضوع متوجه میساخت؛ اما اشغالگران طبق عادت دیرینه خویش مبنی بر سرپوشگذاشتن بر واقعیتها و حقایق، هرنوع جنایت و کشتار بیگناهان را رد میکردند.
این جنایات بهروشهای گوناگون و در روزها و سالهای مختلف و متفاوتی صورت گرفته است و کشورهای گوناگونی در آنها نقش داشتهاند.
در این مبحث بهصورت مشتی نمونه خروار، گوشهای از جنایات اشغالگران را مورد بررسی قرار میدهیم.
جنایات آمریکا
جنایات نیروهای اشغالگر آمریکایی نقش بهسزایی در ایجاد جنایات جنگی در افغانستان داشتند و آنان بهعنوان سردمدار اشغالگران در طول اشغال بیستساله، نمونههای وحشتناکی از قتل و کشتار و تجاوز را به منصه ظهور گذاشتند.
درواقع، جنایات جنگی که نیروهای متجاوز و در رأس آنها نیروهای اشغالگر ایالات متحده آمریکا انجام دادهاند، بیشتر از آن است که جزئیات آنها ثبت تاریخ و یا گزارشهای سازمانهای حقوق بشری شوند و بسیاری از آنها در گوشههای این سرزمین مدفون و پوشیده ماندهاند.
ما در این بخش با توجه به گزارشهای رسانههای معتبر جهانی و سازمانهای حقوق بشری، نمونههایی از این موارد را ذکر میکنیم.
در سال 2002م. دو زندان غیر نظامی غیر مسلح افغان توسط نیروهای مسلح ایالات متحده در مرکز محبس بگرام شکنجه و در نتیجه کشته شدند. این دو زندانی بهنامهای «حبیبالله» و «دلاور» به سقف بسته شدند و تا سر حد مرگ لتوکوب شدند که باعث مرگ آنها شد. تحقیقات طب عدلی اعلان کرد که مرگ هر دو زندانی، قتل بوده است. کالبدشکافی، ضربه شدیدی را به هر دو پای زندانیان نشان داد و شدت آن را با ضربهخوردن توسط اتوبوس مقایسه کرد. در این مورد جنایت جنگی، پانزده عسکر آمریکایی متهم شدند.
دلاور یعقوبی، دریور و دهقان پشتونزبان بود که پس از دستگیری توسط عساکر آمریکایی و فقط پنج روز بازداشت، بهعلت شکنجه زیاد به همراه حبیبالله به شهادت رسید. در مورد سرگذشت دلاور، فیلم مستندی بهنام «تاکسی بهسوی تاریکی» ساخته شده است که برنده «جایزه اسکار» شده است.
در جوَن 2003م. «دیوید پاسارو» پیمانکار سیا و تکاور سابق ارتش ایالات متحده آمریکا یک زندانی را در پایگاه آمریکاییها واقع در شانزده کیلومتری جنوب اسدآباد ولایت کنر به قتل رساند. پاسارو در یک مورد حمله جنایتکارانه با سلاح خطرناک و سه مورد حمله غیرقانونی مجرم شناخته شد. او در 10 اوت سال 2009م. به 8 سال و 4 ماه زندان محکوم شد.
در تابستان 2010م. «آیساف» پنج سرباز ارتش ایالات متحده آمریکا را به قتل سه غیر نظامی افغان در ولایت قندهار و جمعآوری اعضای بدن آنها بهعنوان غنایم جنگی در آنچه به «کشتار بخش میوند» معروف شد، متهم کرد. کشتار بخش میوند حادثه قتل دست کم سه نفر از شهروندان غیر نظامی افغان توسط گروهی از سربازان ارتش ایالات متحده آمریکا در سال 2010م. در جریان جنگ افغانستان است.
این سربازان متجاوز، خود را «گروه کشتار» مینامیدند. این افراد از اعضای پایگاهی در بخش میوند ولایت قندهار افغانستان بودند. در مارچ 2011م. یک نظامی آمریکایی به نام «جرمی مارلاک» به جرم سه فقره قتل عمد محکوم شد. وی به محکمه گفت که در کشتن افراد بومی افغان غیرنظامی و غیر مسلح، با صحنهسازی برای شبیهسازی موقعیت به یک موقعیت جنگی (از جمله با جاسازی اسلحه کلاشینکف در کنار جنازه قربانیان حادثه) کمک کرده است.
او گنهکار شناخته شد و در برابر شهادت علیه دیگر عساکر، به 24 سال حبس و ترخیص بدون افتخار، از نیروهای نظامی محکوم شد. تا مارچ سال 2011م. یازده نفر از جمع دوازده نفر این گروه، مجرم شاخته بودند و محکوم شدند.
در مجله اشپیگل تصاویری از سربازانی منتشر شد که با جنازهها عکس یادگاری گرفته بودند. از جمله جرائمی که یکی از عساکر بهنام «میشل وگنن» به دلیل آن محکوم شد، برداشتن و مالکیت قطعهای از جمجمه انسان بود. این عسکر جنایتکار، پس از آنکه یک غیر نظامی افغان را عمداً مورد هدف قرار داد، یک قبضه سلاح کلاشینکف را در کنار بدن او قرار داد تا کشتن او را توجیه کند.
یکی از غیر نظامیهایی که در این جنایت بهشهادت رسیدند، «گلمدین»، نوجوان پانزده سال قندهاری بود. وی در قریه خود، «لامحمد قلعه» مشغول زراعت برای پدرش بود و در هنگام حمله آمریکاییها، غیر مسلح بود. نیروهای متجاوز، وی را با پرتاب نارنجک و سپس رگبار بهسمت وی به شهادت رساندند. پس ازشهادت وی، عساکر جنایتکار او را برهنه کردند و با جسد او عکس گرفتند و بدن او را نیمهبرهنه روی زمین گذاشتند.
شخص دیگر، «مرچآقا» بود. سربازان متجاوز آمریکایی بهوسیله دوربین حرارتی وی را پیدا کردند و سپس او را کشتند و بخشی از جمجمه او را بهعنوان غنیمت نگه داشتند. در این مورد، جرمی مارلاک بهخاطر رهایی از اعدام، به جرم خود اعتراف کرد و ارتش آمریکا بعداً مدعی شد که مرچآقا ناشنوا و یا معلول ذهنی بوده است.
در همان منطقه، فرد سوم مورد هدف مرمی قرار گرفت و گروهبان گیبس از فاصله نزدیک، به مردی غیر مسلح شلیک کرد و او را به شهادت رساند.
در 2 می سال 2010، گروهبان گیبس، مارلاک و «آدام وینفیلد» به «ملا ادهداد» با نارنجک حمله کردند و سپس او را مورد اصابت مرمی قرار دادند. این حمله مقابل چشمان همسر و فرزندان قربانی صورت گرفت. او را به شهادت رساندند و سپس گیبس انگشت او را قطع کرد و بهعنوان غنیمت جنگی برای خود نگه داشت.