نویسنده: عبیدالله نیمروزی
در بخش دوم این تحقیق، انحراف‌ها و کج‌روی‌های جاهلانۀ دوران اموی نگاشته شد؛ اما در این بخش به خصوصیات خلافت عمر بن عبدالعزیز رحمه‌الله و اوصاف فردی، اجتماعی و سیاسی ایشان، مطالبی کوتاه مرقوم خواهد شد ان‌شاءالله‌العزیز.

خلافت عمر بن عبدالعزیز رحمه‌الله

حضرت عمر بن عبدالعزیز از جمله خلفای عادل، زاهد و پرهیزگار در گذر تاریخ اسلام بوده‌اند. او نوهٔ بنیان‌گذار این طایفه «مروان» و مادرش «ام عاصم» نوۀ خلیفۀ دوم، فاروق اعظم بود. عمر بن عبدالعزیز در سال ۶۱ ه.ق، متولد شد. وی پسر عموی خلیفۀ وقت «سليمان بن عبدالملک» بود و در دوران حکمرانی ولید بن عبدالملک و خود سلیمان، حاکم مدینه بود.
روش زندگی زمان جوانی و دوران حاکمیت، با شیوۀ زندگی دوران خلافتش هیچ‌گونه مناسبت و مشابهتی نداشت. او قبل از خلافت، دارای ذوق امرائی و طبع نازپروری جوانی داشت، از راهی که می‌گذشت تا مدتی، بوی خوش عطر آن، کوچه‌ها را معطر می‌نمود و مردم می‌گفتند که عمر از اینجا رد شده است. وی خوش‌گذران و خوش‌سلیقه بود و به‌جز از سلامتی طبع، حق پسندی و خوش‌اخلاقی فطری، علامت دیگری بر وی دیده نمی‌شد که از آن کسی تصور کند که عمر بن عبدالعزیز روزی در تاریخ اسلام وظایف مهمی انجام خواهد داد. در حقیقت سرتاپای وجودش معجزه بود، چنان‌که برانگیخته شدنش به‌مقام خلافت خود معجزه‌آسا بود؛ زیرا در دولت‌های میراثی هیچ تصوری بر خلافت وی به ذهن انسان خطور نمی‌کرد.
اگر حالات و رفتار طبیعی جامعه همچون گذشته ادامه می‌یافت، سهم عمر بن عبدالعزیز بیش از حاکمیت یک استان چیز دیگری نبود؛ اما دست تقدیر خداوند چیز دیگری را رقم زده بود. سلیمان بن عبدالملک مریض شد. پسران وی کوچک بودند، آن‌ها را قباهای دراز پوشانیدند و مسلح کردند تا به این شیوه، بزرگ نمایان گردند؛ اما بازهم هدف‌شان حاصل نشد. سلیمان نگاهی با حیرت به فرزندانش کرد و گفت: بزرگ‌ترین خوش‌قسمت کسی است که پسرانش بزرگ‌سال و جوان باشند. «رجاء بن حیات» که منتظر همین موقع بود، برای جانشینی سلیمان، عمر بن عبدالعزیز را پیشنهاد کرد و این پیشنهاد پذیرفته شد.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version