با نگاهی به عوامل بغض میتوان دریافت که بغض هرچند حالتی نفسانی است که موجب بیزاری شخص از دیگری یا چیزی میشود، با این حال برخی از کینهها امری طبیعی است و نمیتوان از آن رهایی یافت. به این معنا که بیزاری از چیزی که با طبیعت و فطرت بشر ناسازگار است، امری طبیعی است و نمیتوان این حالت را از انسان دور کرد.
انسان به طور طبیعی نسبت به چیزی که مخالف طبیعت و فطرت اوست، منزجر و بیزار است و نتیجهی آن بغض نسبت به آن چیز میشود. از این رو میتوان از دو دسته بغضها و کینهها سخن گفت: برخی را پسندیده، درست و طبیعی دانست و برخی را نادرست و غیرطبیعی ارزیابی کرد.
خداوند متعال میفرماید: «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِالله وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ الله مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ»؛ ترجمه: «قطعا براى شما در [پيروى از] ابراهيم و كسانى كه با اويند سرمشقى نيكوست آنگاه كه به قوم خود گفتند ما از شما و از آنچه به جاى خدا مى پرستيد بيزاريم به شما كفر مى ورزيم و ميان ما و شما دشمنى و كينهی هميشگى پديدار شده تا وقتى كه فقط به خدا ايمان آوريد جز [در] سخن ابراهيم [كه] به [نا]پدر[ى] خود [گفت] حتما براى تو آمرزش خواهم خواست با آنكه در برابر خدا اختيار چيزى را براى تو ندارم اى پروردگار ما بر تو اعتماد كرديم و به سوى تو بازگشتيم و فرجام به سوى توست.»
به عنوان نمونه، قرآن کریم از بغض حضرت ابراهیم نه تنها به عنوان بغض پسندیده یاد میکند، بلکه به مؤمنان پیشنهاد میکند که از وی پیروی کرده و این حالت را نسبت به شرک در خود پدید آورند و نسبت به مشرکان و شرک، بغض و عداوت داشته باشند. دشمنی و بغض نسبت به شرک به معنای بیزاری و برائت داشتن از یک امر زشت و نفرتانگیز است. از این روست که قرآن کریم حضرت ابراهیم (علیهالسلام) را اسوهای نیکو برای مؤمنان در اعلان برائت از مشرکان برمیشمارد. تنها زمانی این بیزاری و نفرت نسبت به کافران و مشرکان از بین میرود که آنان از کفر و شرک خود دست بردارند و به فطرت خود بازگشته و به خدا ایمان آورند.
بنابراین، شرک و بتپرستی که بیانگر امری زشت و ناپسند و بیرون از چارچوب طبیعت و فطرت بشر است، خود عاملی مهم در بغض مؤمنان نسبت به کافران و مشرکان است و این در حقیقت بغض پسندیده و محبوب است. اما بغضی که بر پایه عوامل دیگری باشد، مانند بغض شخص به طبیعت سالم و فطرت پاک، بغض ناپسند و مذموم است.
بغض و کینهی خدا نسبت به کافران و ستیزهجویان که در آیات قرآن بیان شده، نیز مصداقی از بغض پسندیده است که در آیاتی چون آیهی ۳۵ سورهی غافر به آن پرداخته شده است.
قرآن توضیح میدهد که بغض خداوند در دنیا نسبت به کافران شدیدتر از بغض آنان نسبت به خودشان در قیامت است. این بغض شدید به کافران حقناپذیر و حقستیز پس از اتمام حجت و دعوت مکرر آنان به ایمان است.
از دیگر مواردی که قرآن به بغض خود اشاره میکند، بغض نسبت به کسانی است که گفتاری بدون عمل دارند. این بیزاری به گونهای است که از آن به مقت یاد میکند و میفرماید: «كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ الله أَنْ تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ.» (سوره صف، آیه ۳)
قرآن با آن که به بغض پسندیده اشاره میکند و آن را همانند عداوت و دشمنی نسبت به کافران جایز میشمارد، با این همه توضیح میدهد که این بغض و کینه نباید به گونهای باشد که شخص را از حالت تعادل و اعتدال بیرون برد و کینه و بغض فرمان نفس را در دست گیرد.
به این معنا که انسان مؤمن کسی است که مهار نفس را با تقوا در دست دارد و نمیگذارد عواطف و احساسات وی آن چنان چیره شود که از حالت اعتدال و عدالت بیرون رود. در حقیقت، شخصیت مؤمن، شخصیتی سالم و متعادل است و هرگز از مدار و محور اعتدال بیرون نمیرود. قرآن با این که به طور طبیعی میپذیرد انسان نسبت به امور زشت و پلید چون کفر و شرک، باید واکنش احساسی و عاطفی نفرتآمیز داشته و آن را به شکل بغض و عداوت نشان دهد و اعلان کند، ولی نمیپذیرد که شخص از حالت اعتدال بیرون رود.
از این رو، دستور میدهد که مؤمن نسبت به دشمنان خویش میتواند بغض و عداوت داشته باشد، ولی در همان حال جایز نیست که این بغض و عداوت موجب شود تا شخص از حالت اعتدال بیرون رود و بیعدالتی را نسبت به دشمنان و کافران در پیش گیرد.
بنابراین، هرگونه تجاوز و تعدی نسبت به دشمنان و کافران به بهانهی بغض، امری مذموم و ناپسند شمرده شده و از مؤمنان خواسته شده است که از تجاوز و تعدی دوری کنند.
محبت و کینه بخاطر خدا
عن أبي ذر عن النبي (صلیاللهعلیهوسلم) قال: «أفضل الأعمال الحبُّ في الله و البغض في الله»؛ ترجمه: «حضرت ابوذر (رضیاللهعنه) میگوید: پیغمبر (صلیاللهعلیهوسلم) فرمود: “بهترین اعمال انسان آن است که محبت و دوستیاش بخاطر خدا و بغض و کینهاش نیز بخاطر خدا باشد.”» و نیز فرموده است: «مَنْ أَحَبَّ للهِ و أَبْغَضَ للهِ وأعطي للهِ وَ مَنَعَ للهِ فَقَدَ اسْتَكْمَلَ الایمان»؛ ترجمه: «کسی که محبـت یـا عداوتش با دیگران بخاطر خدا باشد و یا اینکه عطا و بخشش و انفاقش و یا خودداری از آن، بخاطر خدا باشد يقيناً دليل قاطع بر کمال ایمان او است.»