نویسنده: شکران احمدی

تفاوت‌های ساختاری زن و مرد در عین عدم‌تفاوت در انسانیت

زن در انسانیتش هیچ تفاوتی با مرد ندارد، صرفاً در ترکیب جسمی خویش تفاوت‌هایی دارد که این تفاوت‌ها منجر به تفاوت وظایف آن شده است. تحقیقات ژنیتکی و انسان‌شناسی ثابت کرده است که ترکیب وجودی زن کاملاً با ترکیب وجودی مرد متفاوت است و از همان لحظات نخستین القاح (اسپرماتوزوئید و تخمک) این تفاوت پدیدار می‌گردد و در تمام مراحل رشد جنین و تکامل آن جنس زن و مرد با هم تفاوت دارند؛ این تفاوت در تک‌تک سلول‌های بدن آن‌ها تحقق یافته و هر کدام را جهت وظایف خاصی آماده می‌گرداند.
دکتر الکسیس کاریل که خود شاهد نقش زن در جامعۀ معاصر و نشیب و فرازهای زندگی وی می‌باشد، می‌گوید: «واقعیت این است که زن شدیداً با مرد تفاوت دارد، هر سلول بدن زن ساختار خاص خودش را دارد و این ساختار خاص در تمام اعضای بدنش وجود دارد، به‌خصوص در دستگاه عصبی وی. نباید فراموش کرد که قوانین ژنتیکی چون سایر اصول قابل سازش و مدارا نیستند و نمی‌توان خواسته‌های بشری را جایگزین آن‌ها کرد. باید آن‌ها را به همان شکلی که هست پذیرفت؛ بنابراین، زنان باید شایستگی خویش را مطابق با طبیعت و فطرت‌شان رشد دهند و از تقلید کورکورانۀ مردان بپرهیزند و به هیچ‌وجه از وظایف خاص و زنانۀ خود شانه خالی نکنند».
ارسطو، شاگرد افلاطون، بر خلاف استادش، معتقد است که استعدادهای مردان و زنان متفاوت هستند و وظایفی که قانون خلقت به عهدۀ هر یک از آن‌ها گذاشته است و حقوقی که برای آن‌ها خواسته شده، در قسمت‌های زیادی با یکدیگر تفاوت اصولی دارد.
پروفسور «ریک» روانشناس مشهور آمریکایی که سالیان درازی در تفحص و جستجو در احوال زن و مرد پرداخته است، می‌گوید: «دنیای مرد با دنیای زن به‌کلی فرق دارد؛ اگر زن نمی‌تواند مانند مرد فکر کند از این رو است که زن و مرد جسم‌های متفاوتی دارند. علاوه بر این، احساس این دو موجود هیچ وقت مثل هم نخواهند بود و هیچ‌گاه عکس‌العمل مشابهی در مقابل حوادث و اتفاقات نشان نمی‌دهند. زن و مرد بنابر مقتضيات جنسی رسمی خود، به‌طور متفاوت عمل می‌کنند و درست مثل دو ستاره روی دو مدار مختلف حرکت می‌کنند؛ آن‌ها می‌توانند همدیگر را درک کنند و مکمل یکدیگر باشند، ولی هیچ‌گاه یکی نمی‌شوند. به همین دلیل است که زن و مرد می‌توانند با هم زندگی کنند، عاشق یکدیگر شوند و از صفات و اخلاق یکدیگر خسته و ناراحت نشوند.»
خانم «کلیود السون» می‌گوید: «به عنوان یک زن روانشناس، بزرگ‌ترین علاقه‌ام مطالعۀ روحیات مردها است. چندی پیش به من مأموریت داده شد تا دربارۀ عوامل روانی زن و مرد تحقیقاتی انجام دهم. سرانجام به این نتیجه رسیدم که خانم‌ها تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند و نقطۀ ضعف خانم‌ها احساسات شدید آن‌ها است. مردان همیشه عملی‌تر فکر می‌کنند، بهتر قضاوت می‌نمایند، سازمان‌دهندگان بهتری هستند و بهتر هدایت می‌کنند. خانم‌ها هر قدر بخواهند با این واقعیت مبارزه کنند، بی‌فایده خواهد بود، آن‌ها باید این حقیقت را بپذیرند که به نظارت آقایان در زندگی‌شان احتیاج دارند.»
با توجه به برخی از تفاوت‌های تکوینی مرد و زن که با تحقیقات علمی و روانشناسی ثابت شده است و عقل و وجدان نیز مؤیّد آن می‌باشد و از طرفی این تفاوت‌ها دایمی و ثابت هستند و کاملاً در یک قشر عمومیت دارند، منجر به تفاوت‌های حقوقی و تشریعی و تکالیف در زندگی زن گردیده است.
روی این اصل است که در اسلام در امور اجتماعی و زندگی زناشویی زن و مرد، مسؤوليت‌ها و وظایف آن طبق واقعیت‌های موجود و مناسب با ترکیب وجودی‌شان تقسیم گردیده است تا به این طریق مصالح جامعه و افراد کاملاً در نظر گرفته شود. و مهم‌ترین موضوعی که در این زمینه قبل از هر چیز در خصوص زندگی زن در ذهن تداعی می‌شود، موضوع مدیریت و سرپرستی خانواده است که در آینده به آن خواهیم پرداخت.
ادامه دارد…
بخش قبلی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version