نویسنده: شکران احمدی
مقام و موقعیت اصلی پیامبر صلیاللهعلیهوسلم
به نظر ما اشتباه اصلی منکرین حدیث این است که آنان مقام و موقعیت اصلی پیامبر صلیاللهعلیهوسلم را درک نکردهاند. اگر آنان بهمنظور درک و حصول مقام نبوت و شناخت حقیقی جایگاه نبی و رسول، به قرآن مجید مراجعه و در آن، تدبر و اندیشه کنند، برای آنها معلوم خواهد شد که حیثیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم فقط بهعنوان یک پیامرسان نیست، بلکه آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم، مطاع، متبوع، امام، هادی، قاضی، حاکم و غیره نیز هستند و این مقامها را خود قرآن برای آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم بیان نموده است:
-
رسول مطاع است و اطاعتش بر اهل ایمان فرض میباشد. در قرآن کریم در جاهای متعددی خطاب به مؤمنان گفته شده است: «أطیعوا الله وأطیعوا الرسول»؛ ترجمه: «از الله و رسولش اطاعت کنید.» در این فرمان «أطیعوا الرسول» بهصورت یک جملۀ مستقل و جدا از «اطیعوا الله» ذکر گردیده که هر کس به زبان عربی آشناست، همین را میفهمد که همچنان که اطاعت الله بر هر مؤمن فرض است، اطاعت از رسول او نیز یک فرض و وظیفۀ مستقلی است؛ یعنی فقط مفهوم آن این نیست کتابی را که پیامبر از جانب الله آورده، آن را پذیرفت و بر احکام آن عمل کرد؛ زیرا اگر مراد آیه فقط همین بود، پس این حکم در «اطیعوا الله» گفته شد، دیگر نیازی به اعادۀ امر اطاعت با جملۀ مستقل «اطیعوا الرسول» وجود نداشت.
علاوه بر این، در قرآن مجید از بعضی آیات دیگر، این امر بیشتر واضح و روشن میشود. در سورۀ «نساء» در آخر رکوع پنجم بعد از حکم به اطاعت الله و رسول او، منافقین مورد نکوهش و مذمت قرارگرفتهاند؛ زیرا که بر اثر هواهای نفسانی و نفاق خود، در اطاعت الله و رسولش کوتاهی میورزند. در این رابطه گفته شده است: «وَإذا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقَيْنَ يَصُدُّوْنَ عَنْكَ صُدُوداً»؛ یعنی: «هنگامیکه به آنان گفته میشود بهسوی رسول و کتابیکه خداوند فرود آورده، بیائید، میبینی تو ای پیامبر، منافقان را که از تو روی برمیگردانند.»
در این آیه همراه با «ما انزل الله» یعنی دعوت بهسوی کتاب الله، ذكر دعوت بهسوی رسول، دلیل روشنی بر این امر است که آنچه در آیات فوق از اطاعت رسول دستور داده شده، مفهوم آن این نیست از آن کتابی که بر رسول نازل شده اطاعت کنید؛ بلکه اطاعت رسول، یک امر مستقل و جداگانهای است؛ و در همین سوره بعد از دو آیه دربارۀ اطاعت از هر رسولی که از جانب الله مبعوث شده، اعلام گردیده است: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رسول إلا ليُطَاع بإذنِ الله»؛ یعنی: «ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه برحسب دستور الله از وی اطاعت شود.»
-
پیامبران از جانب الله هدایتگر و امام هستند: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئمة يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا»؛ یعنی: «و ما آنان را امام و پیشوا قرار دادیم که طبق حکم ما راهنمایی میکنند».
-
رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم از جانب الله حاکم و حَکَم قرار داده شده است. حَکَم قرار دادن ایشان در هر اختلاف و پذیرفتن حکمیت ایشان با جانودل، برای تمام اهل ایمان فرض و بلکه شرط ایمان قرار داده شده است؛ چنانکه در سورۀ «نساء» مذکور است:
«فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيْمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُم لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مما قضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلَيْماً»؛ یعنی: «سوگند به پروردگار تو که اینها مسلمان نخواهند بود تا آنکه تو را حاکم کنند در اختلافی که میان آنها واقع میشود، آنگاه در دلهای خویش هیچگونه تنگی و نگرانی از آنچه حکم فرمودهای، نیابند و قبول کنند قبول کردنی.»
همچنین در سورۀ احزاب مذکور است: «وَمَا كَانَ لِمُؤْمِن وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْراً أَن يَكُوْنَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مَنْ أمرِهِم»؛ یعنی: «و نیست برای هیچ مؤمن و مؤمنهای، اینکه در کار خود اختیاری داشته باشند، هنگامیکه الله و رسولش در امری فرمانی بدهند».
و در سورۀ نور چنین فرموده است: «انما كَانَ قول المؤمنينَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهُ وَرَسُوله ليَحْكُمَ بَيْنَهُم أَن يَقُولُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا»؛ یعنی: «مؤمنان هنگامیکه بهسوی خدا و پيغمبرش فراخوانده شوند تا ميان آنان داوری كند، سخنشان تنها اين است كه میگویند: شنيديم و اطاعت كرديم».
خلاصه، تمام این آیات دراینباره نص صریحاند و هر امری از امور مسلمانان که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم دربارۀ آن حکمی صادر کند، واجبالتسلیم است و هیچ مسلمانی را یارای چونوچرا در آن نیست.
-
برای سعادت و رستگاری هر انسانی همچنانکه اطاعت و پیروی الله لازم و ضروری است، اطاعت و پیروی رسول نیز ضروری است و همچنانکه نافرمانی الله وسیلۀ گمراهی و بدبختی است نافرمانی رسول او نیز موجب ضلالت و گمراهی میباشد: «وَمَن يَطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فوزاً عَظِيماً»؛ یعنی: هر کس از الله و رسولش اطاعت کند بهدرستی که رستگاری بزرگی به دست آورده است. «وَ مَن يعصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِيناً»؛ یعنی: «هر کس از الله و رسولش نافرمانی کند، در گمراهی آشکار قرار گرفته است».
-
نیز در قرآن کریم گفته شده که کفار بعد از اینکه به دوزخ افکنده میشوند، بر نافرمانی الله و رسول او حسرت برده و متأسف میشوند: «وَيَومَ تُقَلبُ وُجُوهُهُم في النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولاً»؛ یعنی: «روزی که چهرههای آنها در آتش، گردانیده شود، میگویند ای کاش از الله و رسول او پیروی میکردیم.» در جایی دیگر میفرماید: «یومئذ يَوَدُّ الذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُ الرَّسُولَ لَوَ تُسَوَّى بِهِمُ الأَرْضُ»؛ یعنی: «در آن روز کافران و آنان که از پیامبر نافرمانی کردند آرزو میکنند: ایکاش، زمین بر آنان هموار میشد.»
-
همچنین به مسلمانان توصیه شده هیچ سخنی که نافرمانی رسول در آن باشد با یکدیگر نگویند. «یاأَیهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَيْتُمْ فَلَا تَتَناجَوا بالإثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِيَةِ الرَّسُولِ»؛ یعنی: «ای مؤمنان! هنگامیکه به نجوا پرداختيد، برای انجام گناه و دشمنانگی و نافرمانی از پيغمبر به نجوا نپردازيد.»
-
«مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»؛ یعنی: «چيزهایی را كه پيغمبر برای شما (از احكام الهی) آورده است اجراء كنيد و از چيزهایی كه شما را از آن بازداشته است، دست بكشيد.» اگر این آیه با اموال ارتباط داشته باشد، بازهم برای ادعای ما مستدلی خواهد بود و از آن ثابت میشود که آنچه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم برحسب تشخیص خویش تقسیم کنند، برای اهل ایمان پذیرفتن آن واجب است و کسی را حق چونوچرا در آن نیست.
-
«النبي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسهمْ»؛ یعنی: «پيغمبر از خود مؤمنان نسبت بدانان اولويّت بيشتری دارد (و اراده و خواست او در مسائل فردی و اجتماعی مؤمنان، مقدم بر اراده و خواست ايشان است).» حضرت شاه عبدالقادر رحمهالله دو سطر دربارۀ این آیه نوشتهاند که نقل آن بسیار مناسب به نظر میرسد. میفرماید: «پیامبر صلیاللهعلیهوسلم جانشین الله است. در جان و مال خود نمیتوان طوری دخل و تصرف کرد که پیامبر دخل و تصرف میکند و خود را به آتش افکندن حرام است، ولی اگر پیامبر فرمان دهد، فرض است.»
-
خشنود کردن رسول مانند خشنود کردن الله واجب و شرط ایمان است: «وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يَرْضُوْهُ إِنْ كَانُوامُؤْمِنِينَ»؛
-
دوست داشتن پیامبر [بیش از تمام چیزهای دوستداشتنی دنیا] مانند دوست داشتن الله لازم است و هر کس چنین نکند، از هدایت الله محروم و از فاسقان است: «قُل إن كَان َآبَاؤُكُمْ وَأَبْنَائُكُمْ وَإخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيْرَتُكُمْ وَ أَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتَجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أحب أَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهُ وَرَسُولِهُ وَ جَهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِى الْقَوْمَ الْفَسِقِينَ»؛ یعنی: «بگو ای پیامبر اگر پدران شما و فرزندان شما و برادران شما و همسران شما و خویشاوندان شما و مالهایی که گردآوردهاید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانههایی که آنها را میپسندید، دوستداشتنیتر هستند نزد شما از الله و رسول او و از جهاد در راه او، پس منتظر باشید تا آنکه بیاورد خداوند عذاب خود را و خداوند گروه فاسقان را هدایت نمیکند.»
-
هنگامیکه پیامبر خدا صلیاللهعلیهوسلم بهسوی چیزی دعوت دهند و فرا خوانند، اجابت آن بر هر مؤمن فرض است: «يَا أَيُّهَا الذين امَنُوا اسْتَجِيبُوا لِله وَلِلرَّسُولِ اذا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيْكُمْ»؛ یعنی: «ای مسلمانان پاسخ دهید به الله و رسول او هنگامیکه شما را فراخوانند بهسوی آنچه حیات و زندگی شما در آن هست.»
-
هنگامیکه رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم بهسوی امری دعوت دهند، رفتن بدون اجازه از محضر ایشان برای هیچ مؤمنی جایز نیست و هر کس چنین کند، اندیشۀ عذاب دردناکی برایش هست: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ»؛ یعنی: «بهدرستی مؤمنان کسانی هستند که به الله و رسول او ایمان آوردهاند و هرگاه با وی در کار مهمی باشند، ازآنجا نمیروند تا از ایشان کسب اجازه نکنند.»
سپس در همین رابطه دربارۀ کسانیکه بدون اجازه و مخفیانه از مجلس بیرون میروند، فرموده است: «فليحذر الَّذِينَ يُخَالِفُوْنَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيْمُ»؛ یعنی: «پس باید بیم داشته باشند کسانیکه از امر پیامبر مخالفت میکنند، اینکه گرفتار فتنهای شوند و یا اینکه عذاب دردناکی به آنان برسد.»
مسئلۀ بیان «مقام و منصب رسول و پیامبر»، یک موضوع مستقلی است و چنانچه با شرح و تفصیل بیشتری در این مورد نوشته شود، به چندین برابر بیش از آنچه نوشته شده، نیاز خواهد بود. بدون تردید تعداد زیادی آیه، بهعنوان مستدل این موضوع، میتوان آورد؛ ولی در اینجا به همین مقدار بسنده میکنیم و میگوییم:
هنگامیکه از قرآن کریم مطاع، امام، هادی، آمر و ناهی حاکم و حَکَم بودن آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم ثابت گردید، باید پذیرفت که دربارۀ دین، هر امر و نهی و هر داوری و هر قول و عمل ایشان الزاماً باید پذیرفته شود.
تا زمانیکه رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم در این دنیا در قید حیات بودند، امت مرحومه، مفهوم ارشادهای ایشان و اسوۀ حسنه بودن ایشان را همین دانسته و اصحاب گرامی که شاهدان عینی و مخاطبین مستقیم آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم بودند، از گنجینۀ گرانبهای علم و هدایت ایشان کاملاً حفاظت به عمل آورده، با امانتداری تمام به نسلهای بعدی تحویل دادند. سپس خداوند متعال به افراد بسیاری از امت در قرنهای بعدی، توفیق و افتخار تدوین دفتر احادیث و سنن، ترتیب و تحقيق، نقد، تعلیم و تعلم، ترجمه و تشریح، حفظ و اشاعت آنها را عنایت نمود و آنها توانستند پایهگذار علوم و فنون بسیاری دراینباره باشند و بهترین تألیفات و تصنیفات را از خود در این فن، بر جای گذارند.
و این امری است که برای هیچ امتی، چنان افتخاری نصیب نگردیده است. نتیجه و سرانجام این نهضت آن است که گرچه حدود چهارده قرن از وفات رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم دارد سپری میشود؛ ولی در پرتو فرمایشات، ارشادها و اسوۀ حسنه ایشان، پویندگان راه شریعت میتوانند مانند قرن اول در این طریق، گام برداشته و به پیش روند.
حقیقت این است که بعد از مسدود کردن دروازۀ نبوت، شایسته بود که خداوند متعال انتظام حفظ هدايتها، تعليمات و اسوۀ حسنۀ خاتمالانبیاء صلیاللهعلیهوسلم را بنماید. چون بعد از ایشان تا قیامت، دیگر پیامبری مبعوث نخواهد شد و ایشان که تا آخرین نسل بشر بهعنوان پیامبر برگزیده شدهاند. در این صورت لزوماً باید سنت و اسوۀ حسنه ایشان تا قیامت محفوظ و مصون باقی بماند تا جامعۀ بشری بهخوبی بتواند از آن نیازهای معنوی خود را مرتفع سازد. همان چیزی که مؤمنان صدر اسلام در پرتو آن به سعادت و رستگاری نایل آمدند.
امروزه هیچ مخالف و دشمنی هم نمیتواند این را منکر شود که در مدت زمان گذشته از جانب خداوند متعال، برنامۀ حفظ و نگهداری کامل وجود داشته و ایمان و باور داریم که در آینده نیز این برنامه و انتظام الهی وجود خواهد داشت؛ و زمانیکه لازم و مناسب باشد خداوند متعال افرادی را برای خدمت به این امر مهم توفیق عنایت خواهد کرد. خداوند ما را از زمرۀ همین گروه قرار دهد. آمین.
منابع
-
القران الکریم.
-
أبى جعفر، امام محمد بن جرير الطبري، تاریخ الطبری، الطبعة الثانية، 1378 هـ، دار المعارف، مصر.
-
بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع الصحیح للبخاری، دار احیاء التراث العربي، بیروت، لبنان.
-
البصري الزهري أبو عبدالله محمد بن سعد بن منيع، الطبقات الکبری، دار صادر – بيروت، لبنان.
-
التبريزي، الخطيب محمد بن عبد الله، مشکوة المصابیح، المكتب الإسلامي، بيروت، لبنان.
-
الترمذي، أبو عيسى محمد بن عيسى بن سَوْرة، سنن الترمذي، دار الفکر، بیروت، لبنان. الطبعة الثانية.
-
السجستاني، أبو داود سليمان بن الأشعث، سنن ابی داود، الناشر: دار الكتاب العربي ـ بيروت.
-
سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، مطبعة السعادة بمصر، الطبعة الأولى ۱۳۷۱ هـ ۱۹۵۲ م.
-
الشیبانی، الجزری، عزالدین بن الاثیر، «الکامل في التاریخ»، دار الکتاب العربی، بیروت، لبنان.
-
الأصبحي، أبو عبدالله مالك بن أنس، «الموطأ»، الناشر : دار القلم، دمشق الطبعة : الأولى 1413 هـ 1991 م.
-
محمد بن أبي بكر بن أيوب بن سعد شمس الدين ابن قيم الجوزية، «الروح» دار الكتب العلمية – بيروت.