آیا منصفانه است که مردان، تشخیصدهندۀ نحوۀ زندگی زنان باشند؟ و آیا میشود بر نظریات جنسی که طبعاً نسبت به جنس مخالفش عادلانه داوری نمینماید، استناد نمود؟ آیا درست است مردانی که با انگیزههای شهوانی، نفسانی و جاذبههای غیرحقیقی زندگی میکنند، تعیینکنندگان وظایف و نحوۀ زندگی نیمی از جامعه باشند؟ و آیا میشود سرنوشت یک قشر و یک جنس را به تمایلات، خواستهها و گرایشهای جنس مخالف واگذار کرد؟
همانگونه که ملاحظه کردید، در جوامع قدیم و معاصر، همواره زنان قربانی خودخواهی و خودکامگی مردان بودهاند. با این تفاوت که در جوامع قدیم ظلم و ستم مردان و نحوۀ نگرششان به زن از روی به فراموشی سپردن انسان بودن زن بوده است و در جوامع معاصر با اظهار دفاع از زن و اینکه تفاوتی با مرد ندارد، زن بودنش را به فراموشی سپردند و چنین به نظر میآید که به زن بودن زن که آفریدگارش آن را با ویژگیها و خصوصیات زنانهاش خلق کرده است، اعتقاد ندارند. برعلاوه، آنطور که اشاره گردید، شعار دفاع از زن نیز شعاری منافقانه و غیرحقیقی است.
بنابراین، آنچه در طول تاریخ از ظلم و اجحاف در این موضوع اتفاق افتاده است، نتیجۀ تحمیل اراده و تصمیمگیری بنینوع انسان علیه همنوعش بوده است. و باید اذعان نمود هر تفسیر و تحلیلی که باعث تحقیر و اهانت به شأن و مقام والای زن شود، هر چند با عناوین عوامفریبانه و آرایش دینی و مذهبی همراه باشد، دور از عدل و انصاف است؛ زیرا زن به مراتب بالاتر از آن است که حتی در جوامع دینی و اسلامی حرمت و حیثیتش قربانی نظریات مرجوح فقهی گردد و یا اینکه، جهت سامان دادن به قشر دیگری از جامعه (جوانان) و حل مشکلات آنان و با عنوان جلوگیری از فساد و اباحیگری، کرامت و ارزش زن نادیده گرفته شود و نظیر طرح موضوع «خانههای عفاف» با لگدمال نمودن مقام و منزلت زن، از آن به عنوان یک راهحل، جهت رفع برخی از مشکلات موجود در جامعه استفاده شود؛ درحالیکه با چنین طرحی جز ملعبه قراردادن زنان توسط مردان هوسباز و افزایش پیامدهای منفی برای نسلهای آینده، هیچ مشکل و معضلی حل نخواهد شد.
ازاینرو، جهت تشخیص وظایف زن و تبیین نحوۀ زندگی وی، باید در جستجوی منبعی غیر از منابع فکری بشری بود و به فرامین و تعلیمات آن ذاتی توسل جست که خالق مرد و زن و خالق تمام کائنات است و علمش بر مصالح تمام مخلوقات فراگیر میباشد، ذاتی که در وصف زن و مرد میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُم»؛ ترجمه: «ای مردمان! ما شما را از مرد و زن آفریدهایم و شما را تیرهتیره و قبیلهقبیله نمودهایم تا همدیگر را بشناسید؛ بیگمان، گرامیترین شما در نزد خدا متقیترین شما است.»
ذاتی که معیار برتری انسانها در نزد وی، تزکیه و تقوی، ایمان و عمل صالح، اخلاق و کردار شایسته، علم و معرفت و صداقت و دیانت است. هر کس به میزان برخورداری از اعمال صالحه اعم از مرد و زن، مستحق پاداش و اجر اخروی میگردد و در استحقاق آن هیچ تفاوتی بین مرد و زن نمیباشد. خداوند متعال میفرماید: «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ إِنِّي لَا أَضِيْعَ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَو أُنثَى بَعْضُكُم مِنْ بَعْضٍ…»؛ ترجمه: «پروردگارشان دعای ایشان را پذیرفت و پاسخشان داد که من عمل هیچکسی را خواه زن باشد خواه مرد، ضایع نخواهم کرد، پارهای از شما از پارهای دیگر هستید (و همگی همنوع و همجنس میباشید).
زن در راستای فطرت خویش
با اذعان به این واقعیت که اسلام دینی است منطبق بر فطرت بشری همانگونه که خداوند میفرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمْ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسَ لا يَعْلَمُون»؛ ترجمه: «پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار؛ ولی اکثر مردم نمیدانند!»
دستورات و راهکارهای اسلامی همواره سازگار با فطرت و همسو با هدف خلقت انسانها بوده است؛ زیرا خداوند متعال هم خالق انسان و هم خالق فطرت وی میباشد، ناگزیر فرامین و توجیهات صادره از خالق فطرت، هماهنگ با فطرت میباشد. اگرچه در شناخت فطرت، انسانها دچار اشتباه میشوند و چهبسا بر اثر این جهالت، به آن چیزی روی میآورند که منافی با فطرت است و یقیناً نظريات فطرتستيز موجود در دنیا و حرکتهای منافی با فطرت، ناشی از این جهالت است. موضعگیریهایی که در خصوص زن در طول تاریخ انجام گرفته است نیز از این اصل مستثنی نبوده و اغلب، منابع فکری بشری در این موضوع با فطرت تقابل داشته و بر اثر آن باعث بهوجودآمدن پیامدهای تلخی در زندگی تمام انسانها گردیده است و برعکس، آن منابع وحی الهی که در دایرۀ کتاب الهی و سنت نبوی محدود میباشد، (مشروط به استنباط صحیح) همواره در این موضوع راهگشا و دارای نتایج مفیدی بوده است.
ذیلاً به برخی از موضوعات در خصوص زن از دیدگاه اسلام که عین فطرت صحیح و منطبق بر سرشت والای زن میباشد، میپردازیم.