ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن درباره وضعیت ثروت و میزان آن در عربستان، درآستانه تشکیل دولت اسلامی مینویسد: عربستان که سه چهارم (3/4) آن بی آب و علف بود، عرصه زندگی قبایلی بدوی به شمار میآمد که همه ثروت آنان، برای تزیین بنایی چون کلیسای سانتاسوفیا بسنده نمود.. پیامبر صلیاللهعلیهوسلم در چنین وضعیتی حکومت اسلامی را در مدینه منوره پیریزی کرد. در دوران ابتدای ظهور اسلام در مکه جامعه مسلمانان بسیار کوچک بود و نیازی به دریافت مالیات وجود نداشت. پس از فتح مکه مکرمه موقعیت دولت اسلامی تثبیت شد. پیامبر صلیاللهعلیهوسلم ماموران مالیاتی را برای دریافت زکات به کلیه قبایل عرب، به استثنای یک یا دو مورد، اعزام کرد. تا مطالبات را دریافت کنند. با اینکه دریافت مالیات زمین در زمان حیات پیامبر صلیاللهعلیهوسلم آغاز شده بود. اما مبلغ آن بسیار کم بود و فقط به دو صورت تسهیم محصولات زراعی از یک قبیله یهود دریاقت گردید. جمعآوری جزیه نیز در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوسلم آغاز شد. با این حال، این مالیات از نظر مبلغ، زمان و نحوه دریافت، قاعدهمند نشده و با شیوههای ساده و در مقیاس کوچک بود. با وجود سادگی ساختار مالی نکته دارای اهمیت، تاکید زیاد به پولی کردن اقتصاد بود. معاملات تجاری اعراب قبل از اسلام با استفاده از سکههای سایر ملتها انجام میشد که بیشتر دینارهای روم شرقی و درهمهای ایرانی بود. اعراب دارای شیوه توزین پولی خاص خود بودند و این سکه ها را با توجه به روش خود وزن میکردند و محاسبات ارزش پول را انجام میدادند. بدین معنی که گویا آنها سکه نیستند. اوزان طلا ونقره به ترتیب درهم و دینار “مثقال ” نامیده میشدند. وزن هفت دینار، برابر ده درهم بود. وزن هر دینار برابر هفتاد و دو دانه جو و با اندازه مشخص بود. ازآنجا که این روش پولی برای جمع کردن زکات مشکلی ایجاد نمیکرد، مورد تصویب پیامبر صلیاللهعلیهوسلم قرار گرفت. خلفای بعدی رضیاللهعنهم سعی کردن واحد پولی دقیقتر ایجاد کنند. برخی منابع مالی و روش جمعآوری و توزیع آنها در صدر اسلام قرار ذیل است: الف) خمس غنائم ب) جزیه( مالیات سرانه) ج) خراج ( مالیات زمین) سیاستهای مالی اسلامی در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوسلم چنان که قرآن گزارش میکند. جز گردآوری و هزینه کرد آن در راه مصالح عمومی و فقرزدایی نبوده است.( سوره توبه، آیات 60 و 103) پیامبر صلیاللهعلیهوسلم با در اختیار گرفتن زکات و دیگر صدقات و در آمدهای مالی چون، انفال و فئ، که در سوره حشر.آیه 7 بدان اشاره شده است. آنجا که میفرماید « مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنْ أَهْلِ ٱلْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِى ٱلْقُرْبَىٰ وَٱلْيَتَـٰمَىٰ وَٱلْمَسَـٰكِينِ وَٱبْنِ ٱلسَّبِيلِ كَىْ لَا يَكُونَ دُولَةًۢ بَيْنَ ٱلْأَغْنِيَآءِ مِنكُمْ ۚ وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمْ عَنْهُ فَٱنتَهُوا۟ ۚ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ ۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلْعِقَابِ »[سوره حشر:آیه٧] ترجمه: «آنچه را خداوند از اهل این آبادیها به رسولش بازگرداند، از آن خدا و رسول و خویشاوندان او و یتیمان و مستمندان و در راهماندگان است، تا (این اموال عظیم) در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد! آنچه را رسول خدا برای شما آورده بگیرید (و اجرا کنید) و از آنچه نهی کرده خودداری نمایید؛ و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند کیفرش شدید است!» سیاستهای خویش را به گونهای طراحی کرد، تا منابع ثروت و تولید به درستی توزیع شود و تنها در دستان شماری محدود از سرمایهداران باقی نماند. در حقیقت سیاستهای کلان مالی دولت پیامبر صلیاللهعلیهوسلم بر پایه فرمان الهی بر گردش آزاد سرمایه در میان شهروندان و ملت بوده است. به گونهای که تنها در دست گروهی ثروتمند باقی نمانده و در میان آنان به گردش در نیاید.(مفهوم بخشی از آیه 7 سوره حشر) از آنجایی که در بینش و نگرش قرآنی، فقر فرهنگی (که در طراحی و تصمیمگیری سیاستهای اقتصادی مورد توجه قرار میگیرد) مایه ترویج و پایداری حکومتهای استبدادی است (مفهوم بخشی از سوره زخرف : آیه 54) این کتاب آسمانی سیاستهای فرهنگی جامعه را به گونهای طراحی میکند تا همگان نه تنها با قوانین (در اصطلاح قرآنی، کتاب) آشنا شوند، بلکه با آموزش و تعلیم و تزکیه (که همان آموزش و پرورش واقعی است) به گونهای شهروندان را آگاه و خود ساخته که با حکومت و حاکمان استبدادی و استبدادگر همکاری نکرده و حتی با آنان به مقابله برخیزند.( مفهوم بخشی از سوره جمعه.: آیه 2) سیاستهای تشویقی برای هدایت پساندازها به سمت مسیری درست، دو کار انجام میگردید: الف) تحریم و مسدود نمودن راههای انحرافی جریان پسانداز، که با تحریم کنز، ربا، معاملۀ کالی به کالی و … تحقق یافت؛ ب) پدید آوردن راههای درست برای جریان پساندازها و نیز تشویق و ترغیب صاحبان پسانداز به سرمایهگذاری در این امور، که آن هم با ارائۀ راهها و ترغیب مسلمانان به آن و در ردیف عبادت قرار دادن آن اعمال، به تحقق رسید. در ادامه به بعضی از این راهها، که در قرآن کریم برای آنها اجر و ثواب بسیاری در نظر گرفته شده و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم نیز مسلمانان را به انجام دادن آنها تشویق کرده، اشاره شده است: قرضالحسنه: آیات متعددی از قرآن کریم این عمل خیر را انفاق در راه خدا و نوعی قرض تعبیر کرده و اجر و ثواب بسیاری برای آن ذکر نموده است. در روایات متعددی نیز مسلمانان به این کار تشویق شدهاند و حتی این قرض بر صدقه ترجیح داده شده است. به نظر میرسد برای محو ربا، که از امور متداول پیش از اسلام بود، قرضالحسنه به منزلۀ روشی جایگزین معرفی شده. این تشویقها باعث گردید که صاحبان پسانداز به تولیدکنندگان و مصرفکنندگان قرض بدهند که در نتیجۀ ان هم بازدهی کارهای تولیدی و رفاه مصرفکننده و هم مطلوبیت قرضدهنده افزایش مییافت؛ چون اگرچه ممکن است از دید اقتصاد معمول قرضدهنده سود دنیوی نبرده باشد، ولی از نظر اسلام، این امر برای مسلمانان فعالیتی است که چندین برابر بازدهی خواهد داشت. بحث دربارۀ مطلوبیتها، بهویژه از نظر اسلام و در جوامع اسلامی، نیازمند نظری دوباره و بررسی مستقلی است که در این نوشتار نمیگنجد، اما لااقل میتوان گفت که مطلوبیت از نظر اسلام به امور مادی صرف منحصر نیست. عبادت مرضیّ الهی بودن قرضالحسنه و بازدهی معنوی آن، سبب میشود مسلمانان برای دستیابی به این موهبت، پساندازها را به این امر اختصاص دهند که درنتیجه ان رفاه کل افزایش مییابد. انفاق درآمد: به دلیل اجر و ثواب فوقالعادهای که برای این عمل در قرآن کریم و کلام رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم ذکر شده است، مسلمانان اشتیاق وافری به آن داشتهاند و دارند، بهگونهایکه عدهای ایثار میکردند و بر خود سخت میگرفتند تا سایر مسلمانان به سختی و مشقت دچار نشوند. قرآن کریم انفاق را نوعی سرمایهگذاری میشمارد که هفتصد برابر بازدهی دارد. در سورۀ بقره آیۀ ۲۶۱ آمده است: «مَثل آنان که مالشان را در راه خدا انفاق کنند به مانند دانهای است که از یک دانه هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد ــ که یکدانه هفتصد بشود ــ و خدا از این مقدار نیز به هر که بخواهد بیفزاید». انفاق بهطور معمول از پساندازهای نقدی و غیرنقدی پرداخت میشود و مسلمانان موظفاند که در مرحلۀ نخست مصرف خود و خانوادهشان را در حد نصاب تأمین کنند و سپس به انفاق دست زنند. وقف ثروت: وقف نیز از اموری است که در زمان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم مسلمانان بهشدت به آن ترغیب شدهاند. وقف اغلب به صورت سرمایهگذاریهای عامالمنفعه مانند مدرسه، مسجد، بیمارستان، پل و … یا قرار دادن پساندازهای انباشتهشده به شکل خانه، مزرعه، باغ در اختیار عموم انجام میشود. وقف از اموری بود که در زمان پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم بسیاری از معضلات اقتصادی مسلمانان به وسیلۀ آن حل میشد. البته وقف با توجه به ویژگیها و شرایط واقف، موقوفعلیه و نیز با توجه به مشکلات موجود، به انواع گوناگونی تقسیم میگردد، که هر کدام، بخشی از مشکلات موجود را حل کرده است و میکند؛ برای مثال برای حل مشکل مسکن از طریق وقف، سه نوع گوناگون با شرایط خاص خود ــ سُکنی، عُمری، رُقبی ــ وجود دارد که در روایات و کتابهای فقهی به طور دقیق دربارۀ آنها بحث شده است. درکل وقف ،در حکم یکی از سیاستهای تشویقی مؤثر و کارآمد، میتواند در اقتصاد جوامع اسلامی به کار گرفته شود؛ از همینرو باید بحث مطلوبیت در علم اقتصاد دوباره به دقت بررسی گردد و تعریفی از آن بیان شود که برای جوامع اسلامی، کارآیی داشته باشد و این مشاهدات عظیم و انکارناپذیر را توضیح دهد.