نویسنده: دوکتور نورمحمد محبی
قرآن؛ معجزهای فراتر از زمان
بخش شصتوهشتم
خزائن الهی و نظام رزق
قرآن کریم بارها به مفهوم «خزائن» در تدبیر الهی اشاره کرده است:
“وَإِن مِّن شَیءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُۥ وَمَا نُنَزِّلُهُۥۤ إِلَّا بِقَدَرً مَّعلُومٍ”[1] ترجمه: «و چیزی وجود ندارد مگر این كه گنجینههای آن در پیش ما است و جُز به اندازۀ معین و مشخّصی (كه حكمت ما اقتضاء كند) آن را فرو نمیفرستیم.»
در حدیث قدسی نیز آمده است: “أصبح من عبادی مؤمن بی وكافر، فأما من قال: مطرنا بفضل الله ورحمته، فذلك مؤمن بی وكافر بالكوكب، وأما من قال: بنوء كذا وكذا، فذلك كافر بی ومؤمن بالكوكب”[2] «خداوند متعال میفرماید: «برخی از بندگانم وقتی صبح کردند، نسبت به من مؤمن و گروه دیگر کافر شدند؛ اما کسیکه گفت: باران به فضل و رحمت خدا بر ما بارید، نسبت به من مؤمن و نسبت به ستارگان کافر شد. اما کسیکه گفت: بارانی که بر ما بارید به سبب تقابل طلوع و غروب فلان ستاره و فلان ستاره بوده است، او نسبت به من کافر و نسبت به ستارگان مؤمن شد.»
بنابراین، نزول باران یا کاهش آن هرگز نشانۀ عجز نیست، بلکه «تربیت و تأدیب الهی» است. چنانکه قرآن میفرماید: “وَلَو بَسَطَ ٱللَّهُ ٱلرِّزقَ لِعِبَادِهِۦ لَبَغَوا فِی ٱلأَرضِ وَلَٰكِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُۚ إِنَّهُۥ بِعِبَادِهِۦ خَبِیرُ بَصِیرٌ.”[3] ترجمه: «اگر خداوند رزق و روزی را برای همۀ بندگانش (بدانگونه كه خودشان میخواهند) توسعه و گسترش دهد، قطعاً در زمین سركشی و ستمگری میكنند و لذا بدان اندازه كه خود میخواهد روزی را میرساند. چرا كه او بندگانش را میبیند و با (اوضاع و احوال) ایشان كاملاً آشنا است.»
و در جای دیگر: “وَأَلَّوِ ٱستَقَٰمُوا عَلَى ٱلطَّرِیقَةِ لَأَسقَینَٰهُم مَّاءً غَدَقاً”[4] ترجمه: «اگر آدمیان و پریان بر راستای راه (یكتاپرستی و فرمانبرداری از اوامر و نواهی الهی) ماندگار بمانند، آب زیاد (و نعمت فراوان) بهرۀ ایشان میگردانیم.»
حتی یافتههای جدید فلکی، وجود ابرهای عظیم بخار آب را در فضا آشکار ساخته است، چنانکه یکی از این تودههای بخار میتواند در یک روز، «ششبار تمام اقیانوسهای زمین» را از آب تازه پُر کند. این نیز گواهی است بر گستردگی بیکران خزائن الهی.
لذا، باید گفت که آب، در همۀ ابعادش -از ساختار مولکولی تا چرخۀ باران، از خواص فیزیکی تا نقش حیاتیاش در رزق و بقاء- مظهر آشکار «اعجاز الهی در خلقت» است. در هر قطرۀ آب نشانهای از حکمت، رحمت و قدرت خداوند نهفته است.
فوا عجباً كیف یعصى الإلهُ أو كیف یجحدهُ الجاحدُ
وفی كلّ شیءٍ له آیةٌ تدلّ على أنّه واحدُ
ترجمه: چه شگفتآور است که چگونه خداوند نافرمانی میشود… و چگونه انکارگر، او را انکار میکند!… و در هر چیز، نشانهای از اوست… که گواهی میدهد او یکتا است.
بدینگونه، آب نهتنها سرچشمۀ حیات جسمانی، بلکه نشانهای روشن از حیات ایمانی و معرفت الهی است.[5]
قانون نیروی شناوری و جلوههای اعجاز الهی در آب و دریاها
آب، این عنصر شگفتانگیز و حیاتی، یکی از بزرگترین نشانههای قدرت و رحمت الهی است، خداوند متعال در قرآن کریم بارها ما را به تأمل در آفرینش آسمانها و زمین و در پدیدههای طبیعی دعوت میفرماید: “قُلِ ٱنظُرُوا مَاذَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلأَرضِ”[6] ترجمه: «بگو: بنگرید (و چشم برون و درون را باز كنید و ببینید) در آسمانها و زمین چه چیزهائی است؟»
از جملۀ این نشانههای قدرت الهی، نزول باران و پیدایش اقیانوسها و دریاها است، سؤالی بنیادین در این میان آن است که این حجم عظیم از آب از کجا آمده و چه قوانینی بر آن حکمفرما است؟ این سؤال، راه را به سوی درک قانون شگفتانگیزی میگشاید که قرآن کریم به آن اشاره کرده است“ قانونِ الدفع نحو الأعلى” یا همان «قانون نیروی شناوری» (قانون ارشمیدس) در زبان علم جدید.
منشأ آبها و گسترۀ دریاها
بیش از هفتاد فیصد سطح زمین را آب پوشانیده است، در حالیکه تنها بیستونه فیصد آن خشکی است.
در بعضي نقاط، عمق اقیانوسها به بیش از دوازده کیلومتر میرسد. این گسترۀ بیپایان آب، نه تنها منبع بارانها و سرچشمۀ حیات زمینی است؛ بلکه در درون خود معادن، خوراک و قوانین شگفت خلقت را نیز جای داده است.
یکی از اسرار بزرگ این جهان آن است که چگونه این همه آب در زمین پدید آمد و از چه راهی شور و لبریز از نمک گشت، با وجود کوششهای بسیار، هنوز نظریۀ قطعی و قانعکنندهای در باب منشأ ملوحت دریاها در علم امروز وجود ندارد، قرآن کریم اما از آغاز، حقیقت را با بیانی ساده و عمیق روشن کرده است: “وَهُوَ ٱلَّذِی مَرَجَ ٱلبَحرَینِ هَٰذَا عَذبٌ فُرَاتٌ وَهَٰذَا مِلحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَینَهُمَا بَرزَخاً وَحِجراً مَّحجُوراً”[7] ترجمه: «خدا كسی است كه دو دریا را در كنار هم روان میسازد (و بر اثر وزن مخصوص، یعنی تفاوت درجۀ غلظت آب شور و شیرین، آمیزۀ همدیگر نمیشوند و) این یكی شیرینِ شیرین است، و آن دیگر شورِ شور! خداوند در میان آن دو حاجز و مانعی ایجاد كرده است كه آنها را كاملاً از هم جدا ساخته است.»
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. الحجر: ۲۱.
[2]. صحيح البخاري، كتاب صفة الصلاة، باب يستقبل الإمام الناس إذا سلم، رقم الحدیث: ۸۱۰، ج ۱، ص ۲۹۰.
[3]. الشورى: ۲۷.
[4]. الجن: ۱۶.
[5]. فشردۀ مطلب از: موسوعة الإعجاز العلمي في القرآن والسنة، ج ۲، ص ۸۳-۹۰.
[6]. یونس: ۱۰۱.
[7]. الفرقان: ۵۳.
