نویسنده: مهاجر عزیزی

ساینتولوژی؛ ریشه‌ها و باورها

بخش چهارم

پیش‌درآمد

در بخش قبلی این تحقیق، به بررسی کلیات آیین ساینتولوژی پرداختیم. در آن بخش، تاریخچۀ شکل‌گیری این آیین توسط «ال. ران هابارد»، چگونگی تبدیل ایده‌های او به یک مکتب سازمان‌یافته، و همچنین ساختار و فعالیت‌های کلیسای ساینتولوژی را بررسی کردیم.
اکنون در این بخش، به هستۀ اصلی و پایه‌های فکری این مکتب که «دیانتیکس» است، می‌پردازیم. هابارد دیانتیکس را «علم ذهن» می‌نامد. این مفهوم، در واقع اساس و پایۀ تمام آموزه‌ها، برنامه‌ها و روش‌های ساینتولوژی است. در ادامه، به تعریف دیانتیکس، هدف‌های آن و فرآیندهای عملی‌اش خواهیم پرداخت و مفاهیمی مانند «انگرام»، «آدیتینگ» و حالت «کلیر» را توضیح خواهیم داد.
همچنین، به تقابل آشکار ساینتولوژی با روان‌پزشکی و روان‌شناسی مدرن خواهیم پرداخت؛ تقابلی که هابارد و پیروانش آن را به یک چالش جدی تبدیل کرده‌اند، این موضوع را بررسی و تحلیل خواهیم کرد. در پایان، برای ارائۀ دیدگاهی متعادل و بر اساس تعالیم اسلامی، نگاه جامع اسلام به موضوع «سلامت روان» را توضیح داده و راهکارهای عملی آن را در مقایسه با ادعاهای ساینتولوژی معرفی می‌کنیم.
دیانتیکس چیست؟
دیانتیکس در اصل کلمه‌ای یونانی بوده که از “dia” به‌معنای از میان یا از طریق و “Nous” به‌معنای ذهن یا روح تشکیل شده است. در اصطلاح ساینتولوژی، به «علم ذهن انسان» می‌گویند.[1]
دیانتیکس یک نظریۀ شبه‌علمی است که در رابطه به روان و ذهن انسان توسط ال. ران هابارد در سال ۱۹۵۰ ه.ق ارایه و نوشته شده است. این کتاب پایه و اساس آیین ساینتولوژی است که تمامی راهکارها و برنامه‌های این مکتب ریشه در این کتاب و علم دارد.
هابارد این کتاب را خیلی ساده و آسان عنوان می‌کند، حتی ساده‌تر از فیزیک و کیمیا. او ادعا دارد که مفاهیم و آموزه‌های «دیانتیکس»  خیلی دقیق و ثابت است و به خطا نمی‌رود. نظر به فرمودۀ هابارد، این کتاب به منبع ناشناختۀ تمام بیماری‌های سایکوسوماتیک که از دیدگاه ساینتولوژیست‌ها منشأ اعمال ناپسند است، راه می‌یابد و با تصرف در آن، بر اساس اصول مشخص، بشر را به بهبودی دایمی و تغییرناپذیر رهنمون می‌سازد. وی می‌گوید، این کتاب برای طیف خاص یا صرفاً برای پیروان ساینتولوژی نوشته نشده؛ بلکه برای تمام بشریت نوشته شده است و با استفاده از فنون و آموزه‌های این کتاب مخاطبان عادی هم قادر خواهند بود تا از تمامی مشکلات روحی و ذهنی رهایی یابند.
الف: هدف دیانتیکس
نظر به فرمودۀ ساینتولوژیست‌ها، اگر فردی با ساینتولوژی بپیوندد، با استفاده از روان‌درمانی دیانتیکس از دردها و مشکلات روانی و روحی نجات می‌یابد؛ طبق ادعای دیانتیکس (علم سلامت روان)، بسیاری از مشکلات روحی و روانی، حتی جسمی ناشی از «انگرام‌ها» هستند؛ (انگرام یعنی خاطرات دردناک و ناخوشایند ثبت شده در ذهن.)
هدف دیانتیکس، این است که ذهن از این «انگرام‌ها؛ engrams» از طریق فرایندی بنام «آدیتینگ؛ Auditing» پاک‌سازی شود و تا فرد به مرحله‌ا‌ی بنام «clear» برسد؛ یعنی فرد از ذهن واکنشی‌اش آزاد شده و به ذهن تحلیلی زندگی بکند؛ چون دیانتیکس ذهن را به دو بخش تقسیم می‌کند: ۱. ذهن تحلیلی: یعنی ذهن آگاه، منطقی، سالم و تصمیم‌گیرندۀ هوشمندانه؛ ۲. ذهن واکنشی: یعنی ذهن ناسالم، ناخودآگاه و منشأ احساسات منفی و دردهای روانی.
پس هدف از روان‌درمانی دیانتیکس، صافی و پاکی است که همۀ بشر را به شرط داشتن سیستم عصبی سالم، تا آن سطح برساند که نتیجۀ آن رضایت و امیدواری است.[2]
دیانتیکس (علم سلامت روان) پشتوانۀ قوی و مستحکم برای تبلیغات ساینتولوژی و روی‌آوری مردم به این مکتب است. چون این مکتب هدف اساسی خود را علاج آلام‌ و دردهای روحی و روانی مردم عنوان کرده است، در حالی‌که بیشترین بشریت در پی آرامش و راحتی‌اند و درگیر بیماری‌های خطرناکی مثل بیماری روانی و افسردگی شده‌اند. اما این سخن مسلم است که این فرایند و ادعاهای هابارد نمی‌تواند انسان‌ها را از آلام همیگشی برهاند، این فقط فرضیه و تبلیغ بوده است.
ب؛ دیانتیکس و روان‌پزشکی
هنگامی‌که دیانتیکس به‌عنوان علم سلامت ذهن و روح پیشرفته با روش‌های مخصوص برای مردم از طرف هابارد پیشکش شد، هابارد عملاً برخلاف روان‌شناسی و روان‌پزشکی قیام کرد و آن‌ها را نادرست و روش‌درمانی ظالمانه خواند. کلیسای ساینتولوژی با پخش یک گزارشی مدعی شد که روش‌های درمانی روان‌پزشکان و روان‌شناسان وحشیانه و غیر انسانی هستند.
ساینتولوژیست‌ها استفاده از شوک الکترونیک، داروهای مخدر، قرص‌های افسردگی را کاملاً نادرست و ضدانسانی عنوان می‌کنند؛ چنان‌که خود هابارد در سال ۱۹۶۶ میلادی، بخاطر رجوع بیشتر مردم نزد روان‌پزشکان و استفاده از قرص‌های مخدر، و برای اینکه بازار آیین خود را گرم کند، سخت در مقابل روان‌شناسی و روان‌پزشکی تازید و کلیسای ساینتولوژی را به نابود کردن روان‌شناسی و روان‌پزشکی فراخواند.
اگرچه این اقدام او، کارآیی خوبی داشت، اما نتوانست بازار روان‌شناسی را سرد و تضعیف بکند؛ زیرا روان‌شناسی و روان‌پزشکی رشته‌های اصیل و مورد قبول تمامی دنیااند.
روان‌پزشکی به‌عنوان یکی از شاخه‌های مهم و اصیل دنیای طب، به مطالعه، تشخیص، درمان و پیشگیری از اختلالات روانی و رفتاری می‌پردازد. این رشته، یک رشتۀ خیالی نیست؛ بلکه کاملاً برپایۀ شواهد علمی، تجربه، تحقیقات بالینی، علوم اعصاب، ژنتیک و روان‌شناسی استوار است. این رشته پیشرفت‌های خاصی را در قرن بیستم و بیست‌ویکم داشته است. این رشته یک بخش جدایی ناپذیر از سلامت عمومی محسوب می‌شوند؛ اگرچه فرقه‌هایی مثل ساینتولوژی آن را انکار بکند.
در سطح جهانی، طب روان‌ نقش مهمی در مقابله با بحران‌های سلامت روان دارد؛ از جمله افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، وسواس فکری-عملی و سایر اختلالاتی که میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار می‌دهند. مطالعات نشان می‌دهند که ترکیب درمان‌های دارویی و روان‌درمانی می‌تواند کیفیت زندگی بیماران را به‌طور خاصی بهبود بخشد و از خودکشی، بیکاری و فروپاشی خانوادگی جلوگیری بکند.
با این وجود روان‌پزشکی همچون بخش‌های دیگر دنیای طب، کامل نبوده و در حال تکامل است و روز‌به‌روز براساس تحقیق و تجربه پیشرفت دارد؛ اما ساینتولوژی با انکار بیماری‌های روانی و رد درمان‌های مبتنی بر شواهد، نه‌تنها به سلامت روان کمک نمی‌کند، بلکه ممکن است به مردم زیان‌های جدی و سخت برساند. این دیدگاه خلاف‌ورزانۀ ساینتولوژی در مقابل روان‌پزشکی، یک‌جانبه و مغرورانه تلقی می‌شود و با این اقدام، ساینتولوژی جایگاه خود را هم زیر سوال می‌برد. اما این حقیقت را بپذیریم که اگر روان‌پزشکی با آموزه‌های اسلام ترکیب نشود، نمی‌تواند کارآیی خوب و کامل داشته باشد.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. ساینتولوزی-دیانتیکس، ص ۱۳.
[2]. همان، ص ۱۴.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version