نویسنده: مهاجر عزیزی

ساینتولوژی؛ ریشه‌ها و باورها

بخش دوم

ریشه‌یابی واژۀ ساینتولوژی
کلمهٔ «ساینتولوژی» (Scientology) از دو کلمۀ لاتینی ترکیب یافته است:
۱. ساینت (scientia) به معنای علم یا دانش؛
۲. لوژی (logy) به‌معنای مطالعه یا شناسی.
این کلمه  اولین بار توسط آلن هربرت، دوست ال. ران هابارد، در سال ۱۹۳۰ میلادی، پیشنهاد شد؛ اما بعدها توسط خود هابارد در سال ۱۹۵۰ میلادی، به‌عنوان نام رسمی روان‌درمانی و نظام باوری‌اش در آمد.
از نظر زبان‌شناسی اگر چه ساینتولوژی از لحاظ ظاهر مشابه واژه‌های علمی مثل‌ بیولوژی یا جیولوژی است؛ اما در جامعۀ علمی، این کلمه به‌عنوان دین یا جنبش نو دینی شناخته می‌شود، نه یک رشتۀ علمی معتبر.
تاریخچه و چگونگی پیدایش ساینتولوژی
ساینتولوژی قبل از این‌که به‌عنوان یک آیین و مذهب شناخته شود، پیش‌زمینه‌هایی را طی کرده است.
در طول جنگ‌جهانی دوم، هابارد، موسس این مکتب، در اطلاعات نیروی دریایی در آسترلیا در داخل کشتی به فعالیت پرداخت و بعدها در جنگ زخمی شده و در بیمارستان اکنوال در اکلند کالیفرنیا بستری شد. در طول اقامت در بیمارستان بود که او به تأملات اولیۀ خود دربارۀ مشکلات روحی و‌ جسمی انسان پرداخت. بعد از جنگ، جستجوی شخصی خود را دربارۀ علم روان آغاز کرد. اولین تفکرات او در سال ۱۹۴۸ میلادی، در کتاب «نظریه‌های نخستین؛ the original thesis» به‌ظهور رسید. او ذهن را به‌صورت سیستماتیک طبقه‌بندی کرد. هابارد در این کتاب، یافته‌ها و مباحث خود را بر مبنای اصول بدیهی و متعارف معرفی می‌کند که با به‌کارگیری این اصول اولیه، نتایج مشخص و معینی رخ خواهد داد.[1]
بعد هابارد در سال ۱۹۵۰ میلادی، کتاب دیگری را با عنوان «دایانتیکس: علم سلامت ذهن جدید» نوشت و منتشر کرد. هابارد در این کتاب ادعا نمود که بیشتر مشکلات روانی و جسمی از اثرات ذهنی یا انگرام‌ها هستند؛ یعنی ضربه‌های روانی که در دوران نوزادی یا حتی قبل از تولد در ذهن ضبط شده‌اند.
آنچه هابارد را از دایانتیکس  به سمت ساینتولوژی سوق داد، درک او از تجربۀ «جدایی» خودآگاهی فرد از جسمش بود. این تجربه این امکان را به او داد تا تتان یا روح را بشناسد، او به این باور رسیده بود که روح قبل از حلول در این بدن فعلی، در بدن‌های دیگری هم وجود داشته است. مفهومی که بی‌ربط به تناسخ در مذاهب شرقی نیست.[2]
پس از این‌که دایانتیکس میان مردم محبوبیت حاصل کرد، هابارد متوجه شد که مفاهیم این کتاب فراتر از یک علم روان‌درمانی است و جنبه‌های دیگری مثل متافزیکی و روحانی دارد؛ از‌این‌رو، هابارد به‌تدریج از دایانتیکس به‌سطحی بالاتر قدم گذاشت و در سال ۱۹۵۲ میلادی، رسماً بنیان ساینتولوژی را گذاشت و آن را به‌عنوان یک دین روحانی برای مردم معرفی کرد و در نتیجه دایانتیکس را کنار گذاشته، روی برنامه‌ها و آموزه‌های ساینتولوژی کار کرد.
ساینتولوژی در حقیقت محصول جنجال‌های بسیاری در عرصۀ عرفان‌ها در آمریکا است. هنگامی‌که در آمریکا اختلافات در عرصۀ عرفان‌ها رخ داد، آن زمان این جنبش به‌عنوان «جنبش بین‌المللی ساینتولوژی» شکل گرفت که هدف آن تحلیل اختلالات ذهنی انسان و عرضۀ راهکارهای کاربردی برای غلبه بر آن‌ها بود. اما دیری نگذشت که بر اثر سعی و تلاش ساینتولوژیست‌ها در زمینۀ انتشار وسیع کتب و آموزش روش‌های خود، این جنبش دینی، رتبۀ اول رشد را در میان عرفان‌های نو پدید در آمریکا به‌خود اختصاص داد.
بعداز این‌که این مکتب به‌عنوان یک سازمان مذهبی تأسیس شد، دیری نپایید که پیروان زیادی را به خود جلب کرد، و در بسیاری از کشورهای جهان کلیسا و مراکز اداری و آموزشی ایجاد نمود. فعالیت‌هایش شامل آموزش دایانتیکس، مشاوره‌های روحی، برنامه‌های آموزشی، کمپاین‌های اجتماعی (مانند مبارزه با اعتیاد یا سوادآموزی) می‌شود.
سیری بر زندگانی هابارد
لافایت رونالد هابارد، در سال  ۱۹۱۱ میلادی، در تیلدن، ایالت نبراسکا، کشور آمریکا به دنیا آمد. بیشتر کودکی‌اش را در هلنا، مونتانا گذراند. در دهۀ ۱۹۲۰ میلادی، بعد از اینکه پدرش که افسر نیروی دریایی بود به پایگاه دریایی آمریکا در گوام فرستاده شد به آسیا و جنوب اقیانوس آرام مسافرت کرد. دراوایل دهۀ ۱۹۳۰، قبل از فارغ‌التحصیلی و شروع کارش به عنوان نویسندۀ پرکار داستان‌های عامه‌پسند، در پوهنتون جورج واشینگتن واقع در واشینگتن دی‌سی شرکت کرد. مدت کوتاهی در نیروی دریایی ذخیرۀ آمریکا خدمت کرد و در طی جنگ جهانی دوم افسر نیروی دریایی آمریکا بود، مدت کوتاهی فرماندهی دو کشتی یواس‌اس وای‌پی-۴۲۲ و یواس‌اس پی‌سی-۸۱۵ را برعهده داشت. زمانی که مافوق‌هایش پی به بی‌لیاقتی او بردند از هر دو کنار گذارده شد. چند ماه آخر خدمتش را در شفاخانه‌ی برای معالجۀ زخم دوازدهه‌اش گذراند. بعدها دیانتیک –چیزی که آن را علم سلامت فکری نامید– را توسعه داد. در سال ۱۹۵۲ ساینتولوژی را تأسیس کرد و به کار گسترش کلیسای ساینتولوژی و تبدیل آن به یک سازمان جهانی نظارت کرد. در دهۀ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بیشتر وقت‌اش را بر روی ناوگان دریایی شخصی‌اش به عنوان فرماندۀ سازمان دریایی، که از گروه نخبه‌ای از طرفداران ساینتولوژی تشکیل شده بود، گذراند. سفر اکتشافی او زمانی که بریتانیا، یونان، اسپانیا، پرتغال و ونزوئلا همگی بندرهای‌شان را به روی ناوگان دریایی او بستند، به پایان رسید؛ و از طرفی دیگر دادگاهی در استرالیا از پذیرفتن ساینتولوژی به عنوان یک مذهب خودداری کرد. مشابه آن یک دادگاه عالی در فرانسه هابارد را به کلاه‌برداری در ابسنشیا محکوم کرد. او در سال ۱۹۷۵ به ایالات متحده بازگشت و در صحرای کالیفرنیا انزواء گزید. در ۱۹۸۳م. رون هابارد به خاطر دزدی و افشای اطلاعات بین‌المللی در پروژه‌ای که: عملیات سفید برفی نام داشت، خیانتکار شناخته شد. او بقیۀ سال‌های زندگی‌اش را در مرتع‌اش نزدیک کرستون، کالیفرنیا، جایی که در۱۹۸۶ در آنجا از دنیا رفت، گذراند. کلیسای ساینتولوژی هابارد را با کلمات مقدسی همانند انبیاء توصیف می‌کند. و او خود را به عنوان کاشفی پیشرو، جهان‌گرد، فیزیک‌دان اتمی، چیره‌دست در مهارت‌هایی همچون: عکاسی، هنر، شعر و فلسفه یاد می‌کند. در صورتی که منتقدانش وی را شارلاتان، از نظر روانی ناپایدار و دروغ‌گو می‌دانند. گرچه دروغین بودن بسیاری از بخش‌های مطالب زندگی‌نامه‌اش اثبات شده است، کلیسای ساینتولوژی بر حقیقی بودن آنان پافشاری می‌کند.[3]
هابارد در دوران کودکی و جوانی و قبل از پایه‌گذاری ساینتولوژی بر آیین یا مذهب خاصی پایبند نبود، یعنی یک ملحد فکرگرا بود؛ اما در مورد پدرش که هری راس هابارد نام داشت، گفته می‌شود که یک افسر نیروی دریایی آمریکا بود و نگرشی نسبتاً سکولار داشت، اگر چه خانواده‌اش از محیطی مسیحی بودند. تاریخ‌نگاران گفته‌اند که هابارد در جوانی بطور فعال در کلیسا شرکت نمی‌کرد و خود را بیشتر به‌عنوان یک فکرکنندۀ آزاد یا جستجوگر حقیقت معرفی می‌کرد. او در طول زندگی‌اش به مسایل فلسفی، روان‌شناسی، افسانه‌ها و… علاقمند بود.
هابارد قبل از ایجاد دایانتیکس و سپس ساینتولوژی، با آیین‌های مختلف شرقی مثل بودیزم[4] و هندوییزم[5]، عرفان غربی و نظام فراماسونی آشنا شده بود، اما هیچ‌گونه تأیید رسمی وجود ندارد که به آن‌ها پایبند شده باشد، فقط کنجکاوی می‌کرد و در مورد آیین‌های مذکور معلومات حاصل می‌نمود؛ اما از آیین‌های مزبور تأثیر پذیرفته است. بطور مثال: به تناسخ یا چرخۀ زندگی که برگرفته از عقاید باطل آیین هندوییزم و بعضی مکتب‌های صوفی‌گرایی است، باورمند است و این عقیده جزو عقاید مهم او و مکتب ساینتولوژی پنداشته می‌شود.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

 

[1]. ساینتولوژی-دیانتیکس، ص۳۶.

[2]. همان، ص ۲۳.

[3]. ویکی‌پدیا.

[4]. جهت آشنایی و شناخت بهتر عقاید و باورهای بودیزم، به عنوان بودیزم در بخش ادیان سایت ادارۀ علمی و تحقیقاتی کلمات مراجعه نمایید.

[5]. جهت آشنایی و شناخت بهتر عقاید و باورهای هندویزم، به عنوان هندویزم در بخش ادیان سایت ادارۀ علمی و تحقیقاتی کلمات مراجعه نمایید.

 

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version