نویسنده: مهاجر عزیزی
ساینتولوژی؛ ریشه‌ها و باورها
بخش اول
چکیده
ساینتولوژی یک جنبش نو دینی است که توسط دانشمند و نویسندۀ آمریکایی، ال. ران هابارد در سال 1952 میلادی، تأسیس شد. هابارد در اصل نویسندۀ آثار علمی تخیلی بود، نظریاتش را در قالب علم ذهن یا دایانتیکس مطرح کرد. او بعدها این نظریات خود را گسترش داد و آن را از یک روش روان‌درمانی به یک دین سازمان‌یافته تحت عنوان ساینتولوژی در آورد.
از دید پیروان این مکتب، ساینتولوژی یک دین کامل است و هدف آن شناخت حقیقت وجود انسان و رهایی روح از قیود مادی، رنج‌ها و دردهاست. اما از دیدگاه منتقدان و محققان، این اندیشه یک مکتب فکری و شبه‌روان‌شناختی است که به‌خود رنگ دینی گرفته؛ چون در اوایل بنیان‌گذار این مکتب، آن را در قالب علم ذهن مطرح‌ نمود و از این فهمیده می‌شود که این مکتب، یک سازمان فکری و روحانی است نه یک دین کامل؛ بدین سبب است که این اندیشه، در فهرست ادیان زندۀ دنیا شامل نیست و پیرامون آن، تحقیقات و یافته‌ها نیز محدود است.
این مکتب با گسترش این تبلیغات که «این آیین می‌تواند دردهای روانی و روحی را به‌طور همیشگی التیام بخشد» پیروان زیادی را برای خود جلب کرد. سازمان‌های اختصاصی را در بسیاری از کشورها ایجاد کرد و در ۵۰ کشور جهان به‌عنوان یک آیین و مذهب رسمی شناخته می‌شود و در سراسر جهان ۳۰۰۰ کلیسای فعال دارد. اما بر عکس، بعضی کشور‌ها آن را به‌عنوان یک دین یا آیین نمی‌شناسند، بلکه اتهاماتی را در کلیسای این سازمان وارد می‌کنند و می‌گویند: پایه‌گذاری کلیسای ساینتولوژی برای نفوذ در دولت است و برخی دیگر از کشورهای اروپایی مثل آلمان و فرانسه کلیسای آن را به‌عنوان یک نهاد خیریۀ دینی بر نمی‌شمارند بلکه نسبت «شرکت تجاری» را به آن می‌دهند؛ چون این آیین، تصویری روشن برای مردم ارایه نداده است و برنامه‌های آن به‌شکل مرموزانه و مخفیانه پیش می‌رود؛ ازاین‌رو، این اتهامات را برای خود جلب نموده است.
کلیدواژها: جنبشی نو دینی، روان‌پزشکی، دایانتیکس، ساینتولوژی، کلیسای ساینتولوژی، هابارد.
مقدمه
ساینتولوژی (Scientology) -که گاهی به‌معنای تحت‌اللفظی‌اش «دانش‌شناسی» ترجمه شده است- جنبشی نو-دینی است که در سال ۱۹۵۲ میلادی توسط ال. ران هابارد، نویسندۀ آمریکایی، پایه‌گذاری شد. این مکتب ترکیبی از باورهای روان‌شناختی، فلسفی و معنوی است و خود را هم‌زمان به‌عنوان یک «علم»، یک «فلسفه» و یک «دین» معرفی می‌کند.
این مکتب در اوایل به‌عنوان یک روش علمی روان‌درمانی مطرح شد. هابارد، موسس این مکتب کتابی را در سال (۱۹۵۰ میلادی) با عنوان (دیانتیک: علم مدرن سلامت روان) نوشت و انتشار داد. به‌دلیل این‌که هابارد در این کتاب راهکاری مهم و جذابی را برای رهایی از مشکلات روحی و روانی مطرح کرده بود، توجه عموم مردم را برای خود جلب کرد. این ایده‌ها تکامل یافتند و به تدریج به شکل یک سیستم اعتقادی در آمدند که ما آن را به‌نام ساینتولوژی می‌شناسیم.
چندی از شکل‌گیری مکتب ساینتولوژی نگذشته بود که یک کلیسایی بنام کلیسای ساینتولوژی در سال ۱۹۵۴ م. به هدف نشر و تبلیغ آموزه‌های این مکتب تأسیس شد. این کلیسا تمامی برنامه‌ها و اهداف این مکتب را اداره و تطبیق می‌کند. کلیسای ساینتولوژی افراد معروف، هنرپیشه به‌ویژه بازیگران هالیوود را به خود جذب می‌کند. از این میان، افراد معروف و بازیگرانی مثل جان تراولتا، کاتریل بل، تام کروز و جانسون بی، به‌چشم می‌خورند. هدف از جذب افراد مشهور هویداست که توسط آن‌ها اعلانات و شهرت این مکتب و کلیسای آن، به خوبی و عالی صورت می‌گیرد.
این مکتب در بسیاری از کشورها، سازمان‌های اختصاصی دارد که ایده و افکار این مکتب را ترویج و انتشار می‌دهند. این سازمان در بیش از ۵۰ کشورهای جهان از قبیل: آمریکا، آسترلیا، هندوستان، مکزیک، نیوزلند، پرتغال، سویس، تایوان، آفریقای جنوبی، تانزانیا و… به عنوان مذهب رسمی شناخته شده است و بیش از ۳۰۰۰ کلیسای فعال در سرتاسر جهان دارد.
پیراون ساینتولوژی یعنی ساینتولیست‌ها این مکتب را به‌عنوان یک دین خاص با آموزه‌های ویژه معرفی می‌کنند؛ اما از طرف دیگر منتقدان و محققان زیادی دین بودن آن را رد کرده و می‌گویند این یک مکتب فکری و شبه‌روان‌شناختی است نه دین و آیین خاصی. برخی از کشورها تا هنوز به کلیسای ساینتولوژی که رهبری این مکتب را به عهده دارد، دید مثبت ندارند، بلکه آن را یک سازمان مرموزی می‌دانند که بخاطر نفوذ در دولت ایجاد شده است. برخی کشورهای دیگر مثل فرانسه، آلمان و انگلستان کلیسای ساینتولوژی را یک سازمان تجارتی می‌دانند و دین مستقل بودن آن را کاملاً رد می‌کنند. در اروپا این مکتب، به‌عنوان فرقۀ خیلی خطرناک معرفی شده است، حتی فعالیت آن را خیلی محدود کرده‌اند.
با وجود انتقادات فراوان روان‌پزشکان و رهبران مذهبی در آمریکا و اروپا، ساینتولوژی همچنان در بسیاری از کشورها گسترش چشمگیری داشته است. دلیل این است که ساینتولوژیست‌ها ادعا می‌کنند می‌توانند رنج‌های روحی و روانی افراد را درمان کنند. آن‌ها به مردم وعده می‌دهند که با به‌کارگیری آموزه‌های ساینتولوژی، می‌توان انسان را از غم‌ها و دردهای درونی نجات داد و به خوشبختی و شادی پایدار رساند. چون بسیاری از مردم با مشکلات روانی و عاطفی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، این وعده برای‌شان جذاب است و به همین دلیل، با ساینتولوژی همراه می‌شوند.
ساینتولوژی با نظام‌ها و فرقه‌های الحادی، گمراه و خطرناک نیز ارتباط داشته و از آن‌ها تأثیر پذیرفته است؛ چنان‌که هابارد، موسس این مکتب، در سال ۱۹۵۴ م. با سازمان فراماسونی (سازمان مرموز و خطرناک جهان) که الیستر کرولی بنیان‌گذارش بود، ارتباط صمیمی و دوستانه داشت و از داشته‌های این سازمان نیز متأثر بود. گفته می‌شود که سازمان دست‌ساز هابارد تحت تأثیر منابع مختلف از جمله داستان‌های علمی-تخیلی، عقاید هندوی کارما، فرضیه‌های روان‌شناسی ریگموند فروید، کارل‌یونگ و ویلیام سرجنت قرار گرفته است؛ چنانکه یکی از ساینتولوژیست‌ها گفته است: این فرقه شبیه روا‌ن‌شناسی فروید، و مشتق از بودائیزم، هندوییزم و ناستیزم- که از انشعابات بدعت‌گذار مسیحیت است- می‌باشد.
این تحقیق در پی آن است که مکتب ساینتولوژی را از ابعاد مختلف بررسی کند. ابتدا به تعریف و تاریخچۀ این مکتب پرداخته و چگونگی پیدایش آن را تبیین می‌نماید؛ سپس افکار، عقاید و سایر موضوعات فرعی مرتبط با این جنبش را مورد بررسی قرار می‌دهد.
ادامه دارد…

بخش بعدی

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version