نویسنده: عبدالحی لیان

نیازسنجی دینی انسان در پرتو تعالیم اسلام

بخش دهم

ادامۀ مبحث چهارم: هدف از خلقت انسان در این جهان
تأملی در معنای عبادت
عبادت در اصل به معنای ذلت و فروتنی است. گفته می‌شود: «راه هموار» یعنی راهی که هموار شده و پاها بر آن فشرده شده است.[1]
عبادت دو نوع است: عبادت عمومی و تکوینی که شامل مؤمن و کافر، گنهکار و مطیع می‌شود و معنای آن: ذلت و تسلیم تکوینی است که هیچ یک از مخلوقات راهی برای خروج از آن ندارند؛ همانطور که خداوند می‌فرماید: أَفَغَیرَ دِینِ اللّهِ یبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعاً وَكَرْهاً وَإِلَیهِ یُرْجَعُونَ”[2] ‏ترجمه: «آیا جز دین خدا را می‌جویند (كه اسلام است)؟ ولی آنان كه در آسمان‌ها و زمینند از روی اختیار یا از روی اجبار در برابر او تسلیمند و به سوی او بازگردانده می‌شوند».
این به احاطۀ خداوند بر خلقت و شمول ارادۀ او بر آن‌ها برمی‌گردد.
این نوع از بندگی تکوینی با بندگی اختیاری و شرعی که پاداش و اجر بر آن مترتب است، متفاوت است. و بعید است که هدف از آفرینش جن و انس همین بندگی تکوینی باشد؛ زیرا در آیه به جن و انس اشاره شده است، در حالی‌که بندگی تکوینی به آن‌ها محدود نمی‌شود.
نوع دوم: عبادت خاص و اختیاری است و خداوند به انسان قدرت اختیار و اراده برای انجام و ترک کارها داده است، به همین دلیل او را بر اساس اراده و اختیاری که به او بخشیده، مکلف کرده است.
مفهوم آن: نامی جامع برای هر آنچه که خداوند از گفتار و اعمال پنهان و آشکار دوست دارد و می‌پسندد.[3] و می‌توان آن را این‌گونه تفسیر کرد: فروتنی اختیاری در برابر خداوند که با اطاعت از دستورات او و دوری از نواهی او صورت می‌گیرد.
این عبادتی است که خداوند به صورت شرعی از بندگانش خواسته و همان هدفی است که آن‌ها را برای آن آفریده است؛ و به آن‌ها قدرت حسی و معنوی داده تا بتوانند آن را انجام دهند.
ارکان این عبادت
ارکان این عبادت عبارتند از محبت، ترس و امید به معبود.
خداوند این ارکان را در این آیه جمع کرده است: أُولَئِكَ الَّذِینَ یدْعُونَ یبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ أَیهُمْ أَقْرَبُ وَیرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُوراً”[4] ترجمه: «آن كسانی را كه به فریاد می‌خوانند (و خداگونه‌های‌شان می‌دانند) آنان كه از همه مقرّب‌تراند (به درگاه یزدان، همچون عیسی و عُزَیر و فرشتگان) برای تقرّب به پروردگارشان وسیله می‌جویند (كه طاعات و عبادات است) و به رحمت خدا امیدوار و از عذاب او هراسناك‌اند، چرا كه عذاب پروردگارت (چنان شدید است كه) باید از آن خویشتن را دور و برحذر داشت.‏
جست‌وجوی وسیله به سوی خدا، محبت اوست که به تقرب به او دعوت می‌کند، سپس امید و ترس را ذکر می‌کند. این روش بندگان و دوستان اوست و گاهی ممکن است کسی‌که فقط با محبت عبادت می‌کند، به حلال شمردن کارهای حرام برسد و بگوید: «گناه به محِب ضرر نمی‌زند». این یک دروغ محض و مخالف اسلام است؛ زیرا گناهان به خودی خود مانند سم برای بدن به هر کس ضرر می‌رسانند. آنچه باعث چنین اشتباهاتی می‌شود، جدا کردن محبت از ترس است.
اگر محبت بنده با ترس همراه شود، او را بر مسیر حق نگاه می‌دارد و هر وقت منحرف شود، او را به آن باز می‌گرداند. ترس مانند تازیانه‌ای است که اسب را می‌زند تا از مسیر خارج نشود و امید مانند نغمه‌ای است که آن را تشویق به حرکت می‌کند، و محبت نیز راهنما و مهار آن است.
تصور کنید؛ اگر برای اسب تازیانه و عصایی نباشد تا آن را به مسیر برگرداند و به حال خود رها شود، از مسیر خارج و گمراه می‌شود. ازاین‌رو، هیچ چیز به اندازۀ ترس، امید و محبت خداوند، حدود و محارم او را حفظ نمی‌کند و متقین با هیچ چیز به اندازۀ این سه به او تقرب نمی‌جویند، اگر قلب از این سه خالی شود، به فسادی می‌افتد که هرگز امیدی به اصلاحش نیست و هرگاه یکی از این‌ها در آن ضعیف شود، ایمانش نیز به همان اندازه ضعیف می‌شود.[5]
پس عبادت نامی است برای مجموع کمال و نهایت این سه و کمال هر یک از آن‌ها به تنهایی بدون دیگری، عبادت نیست، به همین دلیل عبادت فقط شایستۀ خداوند متعال است و اگرچه منفعت آن برای بنده است و خداوند از آن بی‌نیاز است؛ اما عبادت برای او از جهت شایستگی و محبت و رضایت اوست.
مسلماً پرستش خالق، بالاترین مقامی است که انسان به آن می‌رسد، کمال انسان و رسیدن او به بالاترین مقامات، با تحقق این هدفی است که برای آن آفریده شده است. با این کار، او از بندگی مخلوقی مانند خود یا شهوت نفسش آزاد می‌شود؛ زیرا این هدف بزرگ‌ترین اهداف است، پس کسی‌که وجودش به آن مرتبط شود، بزرگ و بلندمرتبه می‌شود؛ بر خلاف کسی‌که هدف از وجودش را تنها ارضای شهوات شکم و شهوات جنسی می‌داند، که چه خواری و پستی است!.
خداوند این دسته از انسان‌ها را به خاطر حقارت‌شان به چهارپایان تشبیه کرده است: وَالَّذِینَ كَفَرُوا یتَمَتَّعُونَ وَیأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ” [6] ‏ترجمه: «در حالی‌كه كافران (چند روزی از نعمت‌های زودگذر جهان) بهره و لذت می‌برند و همچون چهارپایان (بی‌خبر و غافل از سرانجام كار) می‌چرند و می‌خورند و (پس از بدرود حیات و گام نهادن به آخرت) آتش دوزخ جایگاه ایشان است».‏
زیرا آن‌ها به صفات جوان‌مردی و صفات انسانی متصف نشده‌اند؛ بلکه به مراتبی پایین‌تر از آن سقوط کرده و مانند چهارپایانی شده‌اند که عقل و فضیلتی ندارند، بلکه تمام هَمّ و غم و هدف آن‌ها لذت بردن از لذت‌ها و شهوات دنیاست و حرکات ظاهری و باطنی آن‌ها حول آن می‌چرخد و از آن به سوی خیر و سعادت فراتر نمی‌رود.[7]
به خاطر رفعت مقام عبادت، خداوند پیامبرش صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم را در کامل‌ترین حالاتش با عنوان «بنده» توصیف کرده است. خداوند متعال می‌فرماید:
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى”[8] ‏ترجمه: تسبیح و تقدیس خدائی را سزا است كه بندۀ خود (محمّد پسر عبدالّله) را در شبی از مسجدالحرام (مكّه) به مسجدالاقصی (بیت‌المقدّس) برد».
البته دین در معنای عبادت و بندگی جای می‌گیرد؛ زیرا دین به معنای خضوع و ذلت است. گفته می‌شود: «دینته فدان» یعنی او را خوار کردم پس خوار شد. و گفته می‌شود: «یدین الله» یعنی خدا را می‌پرستد و اطاعت می‌کند و در برابر او خضوع می‌کند، پس دین خدا، عبادت و اطاعت و خضوع در برابر اوست.[9]
ادامه دارد…

بخش قبلی | بخش بعدی


[1]. محمد بن مکرم بن علی، ابن منظور، لسان العرب، ماده عبد، ج۳، ص۲۷۳.

[2]. آل عمران: ۸۳.

[3]. احمد بن عبدالحلیم، شیخ الإسلام تقی الدین، العبودیه، دمشق: المکتب الاسلامی، ۱۳۸۲ق، ص۴۴.

[4]. الأسراء: ۵۷.

[5]. محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد شمس الدین، این قیم الجوزیه، البدائع الفوائد، بیروت: دار الکتاب العربی، بی‌تا، ج۳، ص۵۲۳.

[6]. محمد: ۱۲.

[7]. عبدالرحمن بن ناصر، السعدی، تیسیر الکریم الرحمن فی تفسیر کلام المنان، ص۷۸۶.

[8]. الأسراء: ۱.

[9]. احمد بن عبدالحلیم، شیخ الإسلام تقی الدین، العبودیه، ص۴۸.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version