نویسنده: عبدالحی لیان

نیازسنجی دینی انسان در پرتو تعالیم اسلام

بخش پنجم

ادامۀ ضوابطی که به وسیلۀ آن‌ها می‌توان دین حق را از باطل تشخیص داد:
۵. در قوانین خود، حفظ منافع ضروری انسان‌ها و دفع مفاسد از آن‌ها را هدف قرار دهد. مانند دین، ناموس، مال، جان، و نسل؛ زیرا حیات انسان به آن‌ها وابسته است.
۶. حق را برپا دارد و عدالت و رحمت را میان مردم بگستراند، باطل را از بین ببرد و ظلم و تجاوز برخی بر برخی دیگر را حرام کند؛ چه این ظلم با زیر پا گذاشتن حقوق باشد و چه با انحصار ثروت. خداوند عزوجل می‌فرماید:
إِنَّ اللّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِیتَاء ذِی الْقُرْبَى وَینْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْی یعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ* وَأَوْفُواْ بِعَهْدِ اللّهِ إِذَا عَاهَدتُّمْ وَلاَ تَنقُضُواْ الأَیمَانَ بَعْدَ تَوْكِیدِهَا وَقَدْ جَعَلْتُمُ اللّهَ عَلَیكُمْ كَفِیلاً إِنَّ اللّهَ یعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ.”[1] ‏ترجمه: «خداوند به دادگری، و نیكوكاری، و نیز بخشش به نزدیكان دستور می‌دهد، و از ارتكاب گناهان بزرگ (چون شرك و زنا)، و انجام كارهای ناشایست (ناسازگار با فطرت و عقل سلیم)، و دست‌درازی و ستم‌گری نهی می‌كند. خداوند شما را اندرز می‌دهد تا این‌كه پند گیرید (و با رعایت اصول سه‌گانۀ عدل و احسان و ایتاء ذی‌القربی، و مبارزه با انحرافات سه‌گانۀ فحشاء و منكر و بغی، دنیایی آباد و آرام و خالی از هرگونه بدبختی و تباهی بسازید). ‏به پیمان خدا (كه با همدیگر می‌بندید) وفا كنید هرگاه كه بستید، و سوگندها را پس از تأكید (آن‌ها با قَسمِ به نام و ذات خدا) نشكنید، درحالی‌كه خدای را آگاه و گواه (بر معامله و وفای به عهد) خود گرفته‌اید. بی‌گمان خدا می‌داند آنچه را كه می‌كنید (و پاداش و پادافره كردارتان را می‌دهد)».‏
۷. راه دستیابی انسان به هدف از وجودش را روشن کند، او را به خواست خداوند از او رهنمایی نماید و از حقیقت و سرنوشتش خبر دهد. خداوند متعال می‌فرماید:
«وَاللَّهُ یقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یهْدِی السَّبِیلَ.»[2]؛ ترجمه: خداوند حق می‌گوید و به راه راست رهنمائی می‌كند.‏
پس آنچه خداوند خبر داده، حق است و شریعتی که وضع کرده، حق است. گفتار و کردار باطل به هیچ وجه به او نسبت داده نمی‌شود و جزئی از هدایت او نیست؛ زیرا او تنها به راه راست و مسیرهای حقیقی که انسان را به سعادت و آرامش نفس می‌رسانند، هدایت می‌کند؛ جایی که هر وسوسه‌ای را از او دور کرده، به هر پرسشی دربارۀ وجودش پاسخ داده و هر مشکلی را برایش حل می‌کند.
۸. با فطرت سالم و عقل سلیم، سازگار باشد. خداوند متعال می‌فرماید:
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّینُ الْقَیمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ”[3] ‏ترجمه: «روی خود را خالصانه متوجه آئین (حقیقی خدا، اسلام) كن. این سرشتی است كه خداوند مردمان را بر آن سرشته است. نباید سرشت خدا را تغییر داد (و آن را از خداگرائی به كفرگرائی، و از دین‌داری به بی‌دینی، و از راست‌روی به كج‌روی كشاند). این است دین و آئین محكم و استوار، و لیكن اكثر مردم (چنین چیزی را) نمی‌دانند».‏
دین صحیح، شریعت الله متعال است و عقل صحیح، خلق الله متعال است، و محال است که شریعت و خلق خدا با یکدیگر در تناقض باشند.
۹. میان پیروانش به دلیل نژاد، رنگ، قبیله یا هرگونه ملاحظۀ مشابهی، تبعیض قائل نشود. خداوند متعال می‌فرماید:
یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ”[4] ‏ترجمه: «ای مردمان! ما شما را از مرد و زنی (به نام آدم و حواء) آفریده‌ایم، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نموده‌ایم تا همدیگر را بشناسید (و هر كسی با تفاوت و ویژگی خاص درونی و بیرونی از دیگری مشخص شود، و در پیكرۀ جامعۀ انسانی نقشی جداگانه داشته باشد). بی‌گمان گرامی‌ترین شما در نزد خدا متقی‌ترین شما است. خداوند مسلّماً آگاه و باخبر (از پندار و كردار و گفتار شما، و از حال همه‌كس و همه چیز) است».‏
پس معیار برتری در دین حق، پرهیزگاری، ایمان راستین و عمل صالح است.[5]
۱۰. از دست‌اندازی انسان‌ها و تغییر مبانی آن بر اساس هوا و هوس‌شان، محفوظ بماند. دین صحیح برای اصلاح امور مردم و آگاه کردن آن‌ها به علومی آمده که از درک مستقل آن‌ها ناتوانند. اگر این دین به ابزاری تبدیل شود که دست‌ها برای رسیدن به مطامع و مقاصد با آن بازی کنند، تمام معنای خود را از دست می‌دهد.
خداوند متعال دربارۀ دینی که بر پیامبرش، حضرت محمد صلی‌الله‌علیه وسلم، نازل کرده می‌فرماید:
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ”[6] ‏ترجمه: «ما خود قرآن را فرستاده‌ایم و خود ما پاسدار آن می‌باشیم (و تا روز رستاخیز آن را از دستبرد دشمنان و از هرگونه تغییر و تبدیل زمان محفوظ و مصون می‌داریم).»‏
و دربارۀ کسانی‌که در تعالیم دین‌شان دست بردند و کتاب‌های‌شان را تحریف کردند، می‌فرماید:
فَوَیلٌ لِّلَّذِینَ یكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَیدِیهِمْ ثُمَّ یقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَوَیلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَیدِیهِمْ وَوَیلٌ لَّهُمْ مِّمَّا یكْسِبُونَ.”[7] ‏ترجمه: «وای بر كسانی (از احبار) كه كتاب را با دست خود مینویسند و آن‌گاه میگویند (به بی‌سوادان): این (توراتی است كه) از جانب خدا آمده است تا به بهای كمی آن (تحریف شدهها) را بفروشند! وای بر آنان چه چیزهائی را با دست خود مینویسند! و وای بر آنان چه چیزهائی را به چنگ میآورند! (این‌گونه نوشتهها و كارها، ایشان را به سوی هلاك و عذاب میكشاند)».‏
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

[1]. النحل: ۹۱-۹۰.

[2]. الأحزاب: ۴.

[3]. الروم: ۳۰.

[4]. الحجرات: ۱۳.

[5]. برای دریافت مطالب بیشتر در این مورد رجوع شود به: الإسلام أصوله ومبادئه، محمد بن عبدالله بن صالح، السحیم، الریاض: وزاره الشؤون الإسلامیه والدعوة والإرشاد، ۱۴۲۱ق.

[6]. الحجر: ۹.

[7]. البقره: ۷۹.

Share.
Leave A Reply

Exit mobile version