نویسنده: عبدالحی لیان
الگوی تربیت الهی در خانوادۀ انبیاء علیهمالصلاةوالسلام
بخش پنجاهویکم
داستان حضرت لوط علیهالسلام
حضرت لوط علیهالسلام برادرزادۀ حضرت ابراهیم خلیلالله علیهالسلام بود. او به دعوت عموی خود ایمان آورد و همراه او از سرزمین عراق به سوی شام هجرت کرد. این سرزمین، به دلیل برکات و نعمتهای الهی، در قرآن به عنوان «سرزمینی که برای جهانیان برکت گردانیدیم» توصیف شده است. خداوند عزوجل میفرماید:
“وَنَجَّینَاهُ وَلُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتِی بَارَكْنَا فِیهَا لِلْعَالَمِینَ” [1] ترجمه: «و او و لوط را (از مكر و كید كافران) رستگار و به سرزمینی گسیل داشتیم كه (از لحاظ مادی و معنوی) پرخیر و بركتش برای جهانیان كردهایم».
این هجرت، نشان از ایمان و پایبندی لوط علیهالسلام به پروردگارش بود، او خود نیز گفت:
“فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ”[2] ترجمه: «لوط به ابراهیم ایمان آورد (كه خود از موحّدان بزرگ بود). ابراهیم گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میكنم (و در راه رضای او گام برمیدارم) چرا كه او مقتدر (است و مرا از دست دشمنانم میرهاند و به آرزویم میرساند، و) حكیم است (و به من جز كاری را فرمان نمیدهد كه در آن خیر و صلاح باشد. ابراهیم از عراق به شام مهاجرت كرد و قوم و قبیلۀ خود را رها ساخت).
پس از استقرار در شام، خداوند لوط علیهالسلام را در زمان حیات ابراهیم علیهالسلام به سوی مردم شهر سدوم فرستاد. این شهر، با وجود ظاهر پرنعمتش، در فساد غوطهور بود. لوط علیهالسلام از عموی خود جدا شد و به سدوم رفت تا مردم را به سوی خدا دعوت کند.
فساد و اعمال ناپسند قوم لوط
قوم سدوم، مرتکب گناهانی میشدند که پیش از آنها سابقه نداشت. علاوه بر کفر و تکذیب پیامبران، اعمال شنیعی مانند همجنسگرایی مردان (لواط) در میان آنها رایج بود. آنها به راهزنی میپرداختند، مسافران را میکشتند و اموالشان را غارت میکردند؛ حتی در مجالس عمومی خود، رفتارهای ناپسند و زشت از آنها سر میزد، بدون آنکه کسی آنها را منع کند.
خداوند در قرآن به این اعمال اشاره میکند:
“وَلُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِینَ * أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِیلَ وَتَأْتُونَ فِی نَادِیكُمُ الْمُنكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ”[3] ترجمه: «لوط را (هم به سوی قوم خود فرستادیم و او) زمانی به قوم خود گفت: شما كار بسیار زشتی را انجام میدهید، كار زشتی كه كسی از جهانیان پیش از شما مرتكب آن نشده است! آیا شما با مردان آمیزش میكنید، و راه (تولید و تكثیر نسل) را میبندید، و در باشگاهها و مجالس خود (آشكارا و در میان جمع، بدون ترس و خوف از یزدان، و حیا و شرم از مردمان) كارهای زشت انجام میدهید؟! (و دامن عصمت به گناه میآلائید؟!) پاسخ قوم او جز این نبود كه بگویند: اگر راست میگوئی، عذاب خدا را بر سر ما بیاور (و ما مردمان آلوده را امان مده!)».
پاسخ قوم، نشاندهندۀ استهزا و عناد آنها بود. آنها از لوط علیهالسلام خواستند که اگر راست میگوید، عذاب الهی را بر آنها نازل کند. این گستاخی، اوج بیایمانی آنها را نشان میدهد.[4]
استغاثه و عذاب الهی
با مشاهدۀ این فساد و لجبازی، لوط علیهالسلام از خداوند یاری خواست: “قَالَ رَبِّ انصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِینَ”[5] ترجمه:«(لوط از آستانۀ خدا كمك طلبید و) گفت: پروردگارا! مرا بر قوم تباه پیشه پیروز گردان».
خداوند دعای او را اجابت کرد و فرشتگان خود را فرستاد. آنها به لوط علیهالسلام گفتند که از شهر خارج شود و به خانوادهاش دستور دادند که به پشت سر خود نگاه نکنند، به جز همسرش که قرار بود به سرنوشت همان قوم دچار شود. موعد عذاب، صبح تعیین شده بود.
هنگامی که فرمان الهی رسید، شهر زیر و رو شد و بارانی از سنگهای سخت و فشرده بر آنها فرو ریخت. این سنگها، نزد پروردگار نشاندار شده بودند تا هیچکس از این عذاب در امان نماند. خداوند میفرماید: “قَالُواْ یا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن یصِلُواْ إِلَیكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّیلِ وَلاَ یلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِیبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَیسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ * فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیهَا حِجَارَةً مِّن سِجِّیلٍ مَّنضُودٍ * مُّسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ وَمَا هِی مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِیدٍ.”[6] ترجمه: «(فرشتگان بعد از اطّلاع از پریشانی لوط و اصرار بزهكاران، به لوط) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگارت هستیم، (این زشتكاران) دستشان به تو نمیرسد (و نمیتوانند كوچكترین بلا و كمترین زیانی به تو برسانند). اهل و عیال خود را در پاسی از شب بكوچان، و كسی از شما پشت سر خود را ننگرد (تا هول و هراس عذاب را نبیند و دچار شر و مصیبتی نشود) مگر همسر تو كه او میماند و به همان بلائی كه آنان بدان گرفتار میگردند گرفتار میشود. موعد (هلاك) ایشان صبح است. آیا صبح نزدیك نیست؟ (بلی موعد نزدیكی است و مترس هرچه زودتر فرا میرسد). هنگامی كه فرمان ما (مبنی بر هلاك قوم لوط) فرا رسید، آن (شهر و دیار) را زیر و رو نمودیم و آنجا را با گِلهای متحجّر و پیاپی سنگباران كردیم. (بدین ترتیب شهر و دیار كسانیكه همهچیز را وارونه كرده بودند، واژگونه شد و در زیر سنگها مدفون گردید). سنگهائی كه از سوی پروردگار تو نشاندار (به نشان عذاب و بدون بازدارنده قرار داده شده) بودند. این چنین سنگهائی از ستمكاران (دیگر هم) به دور نیست (و هر گروه منحرف و ملّت ستمپیشهای چنین سرنوشتی در انتظارش میباشد)».
موضعگیری همسر حضرت لوط علیهالسلام در برابر دعوت او
همسر حضرت لوط علیهالسلام بر دین قومش باقی مانده بود و مانند جاسوسی برای آنها عمل میکرد. او مهمانانی را که به خانۀ لوط علیهالسلام میآمدند، به قومش خبر میداد. به همین دلیل، خداوند او را کافر توصیف کرده است. خداوند متعال میفرماید:
“ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِّلَّذِینَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَینِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یغْنِیا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیئاً وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ” [7]؛ ترجمه: «خداوند از میان كافران، زن نوح و زن لوط را مثل زده است. آنان در حبالۀ نكاح دو تن از بندگان خوب ما بودند و (با ساخت و پاخت با قوم خود، و گزارش اسرار و اخبار بدیشان) به آن دو خیانت كردند و آن دو نتوانستند در پیشگاه الهی كمترین كاری برای ایشان بكنند و (آنان را از عذاب خانمانسوز دنیوی، و سخت كمرشكن اخروی نجات دهند. به هنگام مرگ توسّط فرشتگان بدیشان) گفته شد: به دوزخ درآئید همراه با همۀ كسانیكه بدان در میآیند».
این آیه، دو زن کافر را مثال میزند: همسر نوح و همسر لوط. خداوند این دو زن و همسرانشان را مشخص کرده تا نشان دهد که این دو زن، به دلیل موقعیت و ازدواج با دو پیامبر، باید به خدا ایمان میآوردند، اما خلاف فطرت عمل کردند و به خداوند کفر ورزیدند. به همین دلیل، مستحق ورود به آتش جهنم شدند و همسر بودن آنها با پیامبران مانع از عذابشان نشد. بلکه این امر ممکن است سبب مضاعف شدن عذابشان شود.
خداوند سبحان در مورد همسران پیامبر ما صلیاللهعلیهوسلم نیز فرموده است: “یا نِسَاء النَّبِی مَن یأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَینَةٍ یضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَینِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ یسِیراً”[8] ترجمه: «ای همسران پیغمبر! هر كدام از شما مرتكب گناه آشكاری شود (از آنجا كه مفاسد گناهان شما در محیط تأثیر سوئی دارد و به شخص پیغمبر هم لطمه میزند) كیفر او دو برابر (دیگران) خواهد بود، و این برای خدا آسان است».
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. أنبیاء: ۷۱.
[2]. العنکبوت: ۲۶.
[3]. العنکبوت: ۲۹-۲۸.
[4]. عماد الدین ابی الفداء إسماعیل، ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۴۱۲-۴۰۹.
[5]. العنکبوت: ۳۰.
[6]. هود: ۸۳-۸۱.
[7]. التحریم: ۱۰.
[8]. الاحزاب: ۳۰.