نویسنده: عبدالحی لیان
الگوی تربیت الهی در خانوادۀ انبیاء علیهمالصلاةوالسلام
بخش چهلوچهارم
آموزۀ هفتم: ابراز شفقت و رحمت به کسانیکه تربیت یا دعوت میشوند
در پایان نصیحت حضرت ابراهیم علیهالسلام به پدرش، پس از آنکه با سخنانش او را به ترک پرستش شیطان و روی آوردن به عبادت خداوند رحمان سوق داد، به او گفت:
“یا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَن یمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّیطَانِ وَلِیاً”[1] ترجمه: «ای پدر! من از این میترسم كه عذاب سختی از سوی خداوند مهربان گریبانگیر تو شود (كه آتش دوزخ است) و آنگاه همدم شیطان (در نفرین یزدان و عذاب سوزان) شوی».
این سخن، نشاندهندۀ عمق شفقت و رحمت حضرت ابراهیم علیهالسلام نسبت به پدرش و ترس او از عذاب خداوند بود، حتی اگر مقدار این عذاب اندک میبود. به همین دلیل، او پدرش را از مسیری که در آن بود برحذر میدارد و سرانجام بدِ آن را برایش روشن میسازد.
آیۀ فوق نشاندهندۀ حسن تربیت و ادب والای ابراهیم علیهالسلام در برابر پدرش است. او به طور مستقیم به پدرش نگفت که «عذاب به تو خواهد رسید»، بلکه ترس و دلسوزی خود را ابراز کرد و با این کار، مهربانی خود را نسبت به او نشان داد و با ادب، قلبش را نرم ساخت.
بهراستی مربیان و مبلغان دین چقدر نیازمند رعایت ادب و حسن تربیت در تبلیغ خود هستند! و چقدر نیازمند فضیلت مدارا در برخورد با دعوتشوندگان هستند، همانطور که پیامبران و رسولان، به ویژه ابراهیم علیهالسلام و حضرت محمد صلیاللهعلیهوسلم، این فضیلت را رعایت کردند. پیامبر صلیاللهعلیهوسلم به عایشه رضیاللهعنها فرمودند: «ای عایشه، خداوند مهربان است و مهربانی را دوست دارد و به خاطر مهربانی چیزی را میبخشد که به خاطر خشونت و هیچ چیز دیگری نمیبخشد.»[2] این بدان جهت است که مهربانی دلها را به هم نزدیک میکند و باعث میشود پیروان آن نزد مردم محبوب باشند، در حالیکه خشونت باعث نفرت و دشمنی میشود. و همانطور که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم به عایشه رضیاللهعنها فرمود: «مدارا در هیچ چیزی نباشد مگر آنکه آن را زینت دهد، و از هیچ چیزی گرفته نشود مگر آنکه آن را زشت کند».[3]
به این ترتیب، از آنچه گفته شد، برای ما روشن میشود که حضرت ابراهیم علیهالسلام در گفتوگو با پدرش آزر، تنها به یک جنبه از مسئله نپرداخت، بلکه به یک موضوع کامل و چندوجهی پرداخت، در شیوهای زیبا که نشان از علم، حلم و نیکوکاری او داشت. او در روش خود، بهترین راه ممکن برای یک مربی و مبلغ را پیمود. او با نزدیکترین فرد به خود، یعنی پدرش، شروع کرد و او را با لفظی دوستداشتنی («ای پدر») صدا زد. سپس، او را به ترک بتها دعوت کرد و نقص و عیب آنها را نشان داد، که آنها را از ابتداییترین ویژگیهای شایستۀ پرستش محروم میکند؛ یعنی نه میشنوند و نه میبینند. اگر چنین وضعیتی دارند، چگونه میتوانند برای خود کاری انجام دهند، پس چگونه میتوانند برای دیگری کاری کنند؟.[4]
حضرت ابراهیم علیهالسلام با برهان عقلی که دو نفر در آن اختلاف ندارند، آغاز کرد تا حجت را بر خصم تمام کند. او همۀ این موارد را دربارۀ بتهای موهومشان مطرح کرد تا شاید پدرش را به این فکر وادارد که از او دربارۀ خدای کامل که هیچ نقصی ندارد، سؤال کند، یا به عجز خدایان خود اعتراف کند. سپس از آن، به تأیید برهانی که آورده بود، پرداخت و نشان داد که این سخنان را بدون علم نگفته است، بلکه بر مبنای دانشی است که خداوند به او عطا کرده است. و از آنجایی که علمی دارد که دیگران ندارند، بر کسانیکه دعوتشان میکند واجب است که از او پیروی کنند تا به راه راست هدایتشان کند.
سپس نوبت به هشدار و ترساندن رسید، و عاقبت بد کسانیکه در گمراهی خود پافشاری میکنند را بیان کرد. او آنها را از عذاب و مجازات الهی برحذر داشت تا سخنش تأثیر بیشتری بر فرد دعوتشده بگذارد و او به سرعت پاسخ دهد و از امروز و فردا کردن دست بردارد. به این ترتیب، حضرت ابراهیم علیهالسلام نهایت تلاش خود را در نصیحت و تبلیغ به کار گرفت.
به همین دلیل، عرضۀ زیبای منطقی و تدریجی او بر پدرش تأثیر گذاشت، و کافی است به این نکته اشاره کنیم که پدرش به او فرصت کامل داد تا همۀ سخنانش را بیان کند و موضوع را از زوایای مختلف بررسی کند، بدون اینکه این پدر فریفتۀ بتهایش، در طول گفتوگو سخن پسرش را قطع کند یا حتی به او حمله کند، با وجود اینکه او به بتهایی که در نزد آزر جایگاه بالایی داشتند، حمله میکرد. ابراهیم علیهالسلام نه تنها به بتها اشاره نکرد، بلکه جایگزین حق را نیز بیان کرد، و همچنین دربارۀ دشمن انسان، شیطان رانده شده، و نیز دربارۀ معاد و آتش و پاداش سخن گفت.
آموزۀ هشتم: ثبات و صداقت دو عامل پیروزی
ثبات و صداقت مبلغان، عامل اصلی پیروزی دعوت آنهاست. این مفهوم با داستان حضرت ابراهیم علیهالسلام ارتباط نزدیکی دارد. ابراهیم علیهالسلام نماد کامل پایداری و اخلاص است که روح خود را بر رنجهای جسمانی و فشارهای محیطی غالب ساخت و در نهایت، به پیروزی رسید.
هنگامی که نمرود تصمیم به سوزاندن او در آتش گرفت، ابراهیم علیهالسلام میتوانست از ترس جان خود، از عقایدش دست بکشد؛ اما او با ایمان کامل و اطمینان به خداوند، رنج و درد سوزاندن را در برابر آرامش روحی و رضایت الهی هیچ انگاشت. این ثبات، نه تنها نشاندهندۀ صدق ایمان او بود، بلکه موجب شد که خداوند آتش را برای او سرد و سلامت گرداند. این معجزه، نتیجۀ مستقیم پایداری ابراهیم علیهالسلام بود که جسمش را به خواستههای روحش تسلیم کرد.
همچنین، پایداری ابراهیم علیهالسلام در برابر بتپرستان، الهامبخش نسلهای پس از او شد و مردم را به سوی یکتاپرستی هدایت کرد. او در مقابل فشارهای جامعه، حتی پدرش، از دعوت خود دست نکشید. این ثبات، در نهایت به پیروزی دعوت او منجر شد و نشان داد که چگونه یک نفر میتواند با تکیۀ بر ایمان و اخلاص، در برابر یک نظام فاسد مقاومت کند و مسیر تاریخ را تغییر دهد. داستان او به ما میآموزد که اگر مبلغان و مربیان با صداقت و پایداری به مسیر خود ادامه دهند، حتی اگر با سختیهای زیادی روبهرو شوند، در نهایت پیروز خواهند شد و پیام آنها جامعه را از تاریکی جهل و شرک رهایی خواهد بخشید.[5]
آموزۀ نُهم: سعادت والدین و جوامع در گرو نسل صالح
ابراهیم علیهالسلام در دعای خود از خداوند خواست تا پسری به او عطا کند که او را در رسالتش یاری کند و به طور خاص، درخواست کرد که فرزندش صالح باشد. این درخواست از آن جهت بود که صفت صلاح کاملترین، جامعترین و شریفترین ویژگیها و در بردارندۀ تمام خیر است.
این ارزش والا در دعاهای دیگر پیامبران نیز منعکس شده است. ابراهیم علیهالسلام نه تنها برای فرزندش، بلکه برای خودش نیز طلب مقام “صالحین” را کرد: “رَبِّ هَبْ لِی حُكْماً وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ.”[6] ترجمه: «(ابراهیم دست دعا به درگاه الله برداشت و گفت:) پروردگارا! به من كمال و معرفت مرحمت فرما (تا در پرتو آن، حق را حق و باطل را باطل ببینم، و قدرت بر داوری صحیح در میان بندگانت داشته باشم)، و مرا (در دنیا و آخرت) از زمرۀ شایستگان و بایستگان گردان».
همچنین، حضرت سلیمان علیهالسلام با وجود جایگاه والایش در دنیا و دین، از خداوند درخواست میکند: “وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِكَ فِی عِبَادِكَ الصَّالِحِینَ”[7] ترجمه: «و مرا در پرتو مرحمت خود از زمرۀ بندگان شایستهات گردان».
در نتیجه، داستان حضرت ابراهیم علیهالسلام به ما یادآوری میکند که در درخواست فرزند از خداوند، نباید تنها به داشتن آن اکتفا کرد؛ بلکه باید برای صلاح و نیکوکاری او دعا کنیم، چرا که سعادت والدین و جوامع، در گرو داشتن نسلی صالح و پرهیزگار است.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. مریم: ۴۵.
[2]. به روایت صحیح مسلم، کتاب البر، شمارۀ حدیث ۶۵۴۴.
[3]. همان، ۶۵۴۵.
[4]. عماد زهیر، حافظ، القصص القرآنی بین الآباء والأبناء، ص۸۲.
[5]. مصطفی السباعی، السیرة النبویه دروس و عبر، سوریه: طبع و نشر: عدنان زرزور، ۱۳۹۲ق، ص۵۷.
[6]. الشعراء: ۸۳.
[7]. النمل: ۱۹.