نویسنده: غیاث الدین غوری
نگاهی کوتاه پیرموان عقاید و باورهای فرقه «دُرُوزِی»
بخش هفتم
تأسیس و شخصیت‌های برجسته فرقه دروزی
۱. محور عقیدهٔ «درزی»، خلیفهٔ فاطمی «ابوعلی منصور بن عزیز بالله بن معزّ الدین‌الله فاطمی» است که به لقب «حاکم بامرالله» شناخته می‌شود. او در سال ۳۷۵ هجری / ۹۸۵ میلادی متولد شد و در سال ۴۱۱ هجری / ۱۰۲۱ میلادی کشته شد.
وی در افکار، رفتار و عمل‌کردش، فردی نابهنجار/ نامتعارف  بود؛ بسیار خشن، متناقض و کینه‌توز نسبت به مردم، و بی‌دلیل دست به قتل و شکنجه‌های فراوان می‌زد.
۲. بنیان‌گذار واقعی این عقیده، حمزه بن علی بن محمد زوزنی (۳۷۵ هـ – ۴۳۰ هـ) بود. او در سال ۴۰۸ هجری اعلام کرد که روح خداوند در وجود حاکم حلول کرده و مردم را به این عقیده فراخواند.
وی کتاب‌های عقاید «درزی»  را تألیف نمود.
مصطفى غالب (نویسندهٔ معاصر اسماعیلی) می‌گوید: «حمزه بن علی بن احمد زوزنی در سال ۴۰۵ هجری وارد مصر شد و به حلقهٔ دعوت‌گران ایرانی پیوست، آنانی که به دارالحکمه رفت‌وآمد داشتند تا در مجالس تأویلی حکمت شرکت نمایند. دیری نگذشت که به نمایندگی از سوی داعیان ایرانی برگزیده شد و به‌عنوان حلقهٔ ارتباطی میان آنان و الحاکم بأمرالله درآمد؛ الحاکم او را در زمرهٔ درباریان خویش قرار داد و در قصرش جای داد.
وی می‌افزاید: در بعضی از اسناد محرمانهٔ اسماعیلی، اشاره‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد حمزه از جمله دعوت‌گرانی شده بود که همیشه همراه امام بودند و هیچ‌گاه مقر فرماندهی او را ترک نمی‌کردند.
حمزه به‌سرعت توانست اعتماد و جایگاه ویژه‌ای نزد الحاکم به دست آورد، به‌سبب اخلاصی که نشان داد و تلاش‌هایی که در تقویت بنیادهای دعوت و استحکام آن در فارس انجام داد؛ همچنین نقش فعالی در مباحثات دینی و فلسفهٔ مذهبی که مروج آن بود ایفا نمود و توانست شماری از دعوت‌گران را پیرامون خود گرد آورد و در خفا با آنان بر تألیه الحاکم (یعنی خدای پنداشتن الحاکم بأمرالله) توافق نماید. او این دعوت را بر اصول و احکامی نوینی استوار ساخت که از عمق اصول و احکام اسماعیلی برگرفته بود.»
در رأس این گروه از دعوت‌گران که پیرامون حمزه گرد آمدند، «محمد بن اسماعیل درزی» و «حسن بن حبیدره فرغانی» بودند.
از محتوای نامه‌های دروزیان چنین برمی‌آید که حمزه بن علی – چنان‌که از نوشته‌هایش پیداست – با دعوت‌گرانش توافق کرده بود که هیچ‌کس محتوای مذهب را علناً اظهار نکند، مگر به فرمان مستقیم از سوی خود حمزه.
اما دعوت‌گر معروف، درزی (نشتکین)، در افشای اسرار دعوت شتاب‌زده عمل کرد که این کار خشم و اعتراض حمزه را برانگیخت. همچنین سبب شد که عموم مردم به مقابله با این دعوت تازه برخیزند و حتی ترک‌ها – که درزی از ایشان بود – قصد کشتن او را داشتند، اگر حمایت الحاکم نبود. درزی به قصر الحاکم پناه برد و الحاکم او را به سرزمین شام فراری داد.
 
در آن‌جا (شام)، درزی به تبلیغ مذهب جدید پرداخت و توانست شمار زیادی از ساکنان «وادی تیم» را به سوی خود جلب کند؛ ولی سپس از اصول حمزه منحرف شد که این موجب شد حمزه فرمان قتل او را صادر کند.
گرچه درزی کشته شد؛ اما تعالیم او آن‌قدر جذابیت داشت که پیروانی پیدا کرد و لذا این اختلاف هرگز به‌طور کامل ریشه‌کن نشد.
تا امروز نیز دروزیان به دو دسته تقسیم می‌شوند:
گروهی که بر اساس تعالیم حمزه عمل می‌کنند و گروهی که پیرو تعالیم آسان‌گیرانهٔ درزی هستند؛ هرچند که هر دو گروه در باور به الوهیت الحاکم و مقام حمزه هم‌عقیده‌اند.
در ادامه می‌خوانیم:
«حمزه نیز در محل اقامتش در مسجد “ریدان” مورد حملهٔ مردم قرار گرفت، در حالی که تنها دوازده نفر همراه او بودند. نزدیک بود که کشته شود، اگر دستور الحاکم مبنی بر توقف جنگ صادر نمی‌شد.»
به‌نظر می‌رسد که اختلاف میان حمزه و درزی، در واقع بر سر رهبری مذهب و زعامت دعوت بوده است.
اما دعوت‌گر دیگر، حسن بن حیدره فرغانی، معروف به «أخرم» یا «أجدع»، با ارسال نامه‌هایی (رقاع) به مردم، آنان را به عقیدهٔ جدید فرا می‌خواند.
او از عالمان و بزرگان دعوت می‌خواست تا به نوشته‌هایش پاسخ دهند. این فعالیت‌ها باعث شد که الحاکم لباس و مرکب خاصی به او عطا کند، او را سوار بر اسب آراسته در میان همراهان خویش حرکت دهد و مورد توجه ویژهٔ خود قرار دهد.
اما تنها چند روز نگذشته بود که مردی از اهل سنت بر او حمله کرد و همراه با سه تن از یارانش، او را در حالی که در قاهره می‌گذشت، به قتل رساند.
الحاکم خشمگین شد و فرمان به اعدام قاتل داد؛ همچنین دستور داد که هزینهٔ دفن أخرم از سوی قصر پرداخت شود.
از جمله کسانی که أخرم برای‌شان نوشت، «احمد حمیدالدین کرمانی» (دعوت‌گر اسماعیلی) بود. أخرم در نامه‌ای عقاید جدیدش را مطرح نمود؛ اما کرمانی در پاسخی با عنوان «الرسالة الواعظة» آن را رد کرد.
أخرم در نوشته‌هایش القاب و صفاتی برای الحاکم قائل شده بود، از جمله:
 «هر کس امام زمان خویش را زنده بشناسد، از همهٔ پیامبران، اوصیاء و امامان گذشته برتر است و کسی که الله را پرستیده، در حقیقت موجودی بی‌جان را عبادت کرده است، قیامت شما برپا شده و دوران پوشیدگی به پایان رسیده است»
پس از ناپدید شدن درزی و أخرم، تمام امور دعوت به حمزه بن علی واگذار شد، او برای خود القاب گوناگونی برگزید، مانند:
«هادی المستجیبین» (راهنمای پاسخ‌دهندگان)، «قائم الزمان» (برپا دارندهٔ روزگار) و دیگر القابی که در نامه‌ها و نوشته‌هایش آمده است و حاوی اصول و عقاید مذهبی اوست.
و دیگر القابی که در نامه‌ها و نوشته‌هایش آمده است و حاوی اصول و عقاید مذهبی اوست.
این شرحی کوتاه از چگونگی پیدایش فرقهٔ دروزیان است.
در چنین فضایی، همراه با باورهای الحادی، عقیدهٔ آن‌ها پدید آمد؛ بنابراین، این عقیده تصویری روشن از توطئه‌ها و فتنه‌هایی است که علیه دین اسلام در حال شکل‌گیری بود.
۳. محمد بن اسماعیل درزی که به «نشتکین» معروف است، همراه با حمزه در بنیان‌گذاری عقاید دروز نقش داشت؛ اما در سال ۴۰۷ هجری در اعلام الوهیت حاکم شتاب کرد و  این کار موجب خشم حمزه گردید و مردم را علیه او شوراند؛ در نتیجه، او به شام فرار کرد و در آن‌جا به دعوت مذهب خود پرداخت و فرقهٔ «درزی» ظهور کرد و نامش با وی پیوند خورد، با آن‌که پیروانش او را لعن می‌کردند، چونکه از آموزه‌های حمزه سرپیچی کرده بود. گفته می‌شود که حمزه برای کشتن او در سال ۴۱۱ هجری نقشه ریزی کرده بود.
۴. حسین بن حیدره فرغانی، معروف به «أخرم» یا «أجدع»، کسی بود که دعوت حمزه را در میان مردم تبلیغ می‌کرد.
۵. بهاءالدین ابوالحسن علی بن احمد سموقی، معروف به «الضیف»، در زمان غیبت حمزه در سال ۴۱۱ هجری، بیشترین نقش را در گسترش این مذهب داشت، وی نوشته‌های زیادی از آنان را تألیف نمود، مانند: رسالهٔ تنبیه، تأنیب و توبیخ و رسالهٔ تعنیف و تهجین و  آثار دیگر،  او کسی بود که باب اجتهاد را در این مذهب بست، تا اصولی را که خود او، حمزه و تمیمی بنیاد نهاده بودند، حفظ و نگهداری شود.
۶. أبو إبراهيم إسماعيل بن حامد التميمي :داماد حمزه و دست راست او در دعوت بود و از نظر مرتبه، پس از او قرار داشت.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version