نویسنده: عبدالحی لیان

الگوی تربیت الهی در خانوادۀ انبیاء علیهم‌الصلاةو‌السلام

بخش سی‌وهفتم

بازدید حضرت ابراهیم علیه‌السلام از خانواده
حضرت ابراهیم علیه‌السلام هر از گاهی برای دیدار هاجر و اسماعیل علیه‌السلام به مکه می‌آمد. روزی از همسرش ساره اجازه گرفت تا به دیدار همسر و فرزندش اسماعیل برود. ساره اجازه داد و او به سمت مکه حرکت کرد. وقتی به مکانی که آن‌ها را در آنجا رها کرده بود رسید، دریافت که هاجر از دنیا رفته است. او اسماعیل را یافت که با خانواده‌ای از قبیلۀ جُرهُم ازدواج کرده بود.
امام بخاری رحمه‌الله در صحیح خود از ابن عباس رضی‌الله‌عنهما در حدیثی طولانی این‌گونه روایت می‌کند: «… غلام (یعنی اسماعیل علیه‌السلام) بزرگ شد و از آن‌ها عربی را آموخت. آن‌ها او را بسیار دوست داشتند و هنگامی که به بلوغ رسید، زنی از خودشان را به همسری او درآوردند. مادر اسماعیل از دنیا رفت، ابراهیم علیه‌السلام پس از ازدواج اسماعیل علیه‌السلام، آمد تا از حال و روز خانواده‌اش مطلع شود، اما اسماعیل علیه‌السلام را نیافت، از همسرش دربارۀ او پرسید. زن گفت: بیرون رفته تا برای ما روزی پیدا کند؛ سپس از وضع زندگی و احوال‌شان پرسید زن گفت: ما در بدی و سختی و تنگی هستیم و از او شکایت کرد. ابراهیم علیه‌السلام گفت: وقتی شوهرت آمد، سلام مرا به او برسان و بگو آستانۀ درش را تغییر ده، وقتی اسماعیل علیه‌السلام برگشت، گویا چیزی را حس کرده بود. پرسید: آیا کسی به اینجا آمده است؟ همسرش گفت: بله، پیری چنین و چنان آمد و دربارۀ تو از من پرسید و من خبرش دادم، از وضع زندگی‌مان نیز پرسید و من گفتم در سختی و تنگدستی هستی، اسماعیل علیه‌السلام پرسید: آیا تو را به چیزی سفارش کرد؟ زن گفت: بله، او دستور داد سلامش را به تو برسانم و گفت آستانۀ درت را تغییر دهی. اسماعیل علیه‌السلام گفت: او پدرم بود و به من دستور داده تو را طلاق دهم، به خانواده‌ات بازگرد و او را طلاق داد و با زن دیگری از همان قبیله ازدواج کرد.
ابراهیم علیه‌السلام به خواست الله مدتی از آن‌ها دور شد، سپس دوباره به سراغ‌شان آمد، ولی اسماعیل علیه‌السلام را نیافت. نزد همسرش رفت و از او پرسید. زن گفت: بیرون رفته تا برای ما روزی پیدا کند. ابراهیم علیه‌السلام پرسید: حال شما چطور است؟ و از وضعیت زندگی و احوال‌شان پرسید. زن گفت: ما در خیر و گشایش هستیم و الله را ستایش کرد. ابراهیم علیه‌السلام پرسید: غذای‌تان چیست؟ زن گفت: گوشت، پرسید: نوشیدنی‌تان چیست؟ گفت: آب. ابراهیم علیه‌السلام گفت: خدایا، گوشت و آب را برای‌شان برکت ده. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: در آن روز آن‌ها حبوبات نداشتند و اگر داشتند، ابراهیم علیه‌السلام برای آن‌ها هم دعا می‌کرد. پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمود: هیچ کس خارج از مکه گوشت و آب را به تنهایی نمی‌خورد؛ مگر اینکه سازگار با او نباشد. ابراهیم علیه‌السلام گفت: وقتی شوهرت آمد، سلام مرا به او برسان و به او بگو آستانۀ درش را ثابت نگه دارد، وقتی اسماعیل علیه‌السلام آمد، پرسید: آیا کسی نزد شما آمده است؟ زن گفت: بله، پیرمردی خوش‌ظاهر نزد ما آمد و از او به نیکی یاد کرد. دربارۀ تو از من پرسید و من خبرش دادم، از وضع زندگی‌مان نیز پرسید و من گفتم در خیر و خوبی هستیم. اسماعیل علیه‌السلام پرسید: آیا تو را به چیزی سفارش کرد؟ زن گفت: بله، او سلامش را به تو می‌رساند و به تو دستور می‌دهد آستانۀ درت را ثابت نگه داری. اسماعیل علیه‌السلام گفت: او پدرم بود و تو آن آستانه‌ای. او به من دستور داده تو را نگه دارم»[1] و تا پایان حدیث.
بر اساس حدیثی که از امام بخاری رحمه‌الله و ابن عباس رضی‌الله‌عنهما نقل گردید، درس‌ها و نکات مهمی را می‌توان استخراج کرد:
اهمیت جایگاه زن در زندگی
این حدیث به‌طور واضح نشان می‌دهد که همسر (عتبة‌الباب یا آستانۀ دَر) نقش کلیدی در موفقیت یا ناکامی یک زندگی مشترک دارد. عملکرد همسر اول که ناشکری کرد و از سختی‌های زندگی شکایت داشت، باعث طلاق او شد. در مقابل، همسر دوم با شکرگزاری، صبر و حسن تدبیر، باعث ثبات و برکت در زندگی شد. این نشان می‌دهد که اخلاق، شکرگزاری و مدیریت صحیح در شرایط سخت، صفاتی ارزشمند برای یک همسر هستند و می‌توانند زندگی را متحول کنند.
ارزش شکرگزاری و قناعت
همسر دوم اسماعیل علیه‌السلام با وجود اینکه تنها گوشت و آب داشتند، شاکر و قانع بود و این موضوع را با ستایش خداوند بیان کرد. این شکرگزاری و قناعت، دعای حضرت ابراهیم علیه‌السلام را در پی داشت که برای‌شان در همان خوراک و نوشیدنی برکت بخواهد. این درس بزرگی است که برکت در زندگی، نتیجۀ شکرگزاری و رضایت به تقدیر الهی است و ناشکری، نعمت‌ها را از بین می‌برد.
حکمت و دوراندیشی پیامبران
حضرت ابراهیم علیه‌السلام با طرح سؤال از همسران اسماعیل علیه‌السلام دربارۀ وضعیت زندگی‌شان، بدون اینکه خود را معرفی کند، به حکمت و مصلحت عمل کرد. او با کنایه (تغییر آستانۀ دَر) پیام خود را به پسرش رساند و اسماعیل علیه‌السلام نیز با فهم آن، به دستور پدر عمل کرد. این نشان‌دهندۀ حکمت و بصیرت پیامبران در حل مشکلات و هدایت خانواده‌های‌شان است.
اهمیت صلۀ رحم و تفقد از خانواده
حضرت ابراهیم علیه‌السلام با وجود مسافت طولانی و سختی سفر، چندین بار به مکه رفت تا از حال فرزند و خانواده‌اش خبر بگیرد. این عمل، نمونه‌ای والا از اهمیت صلۀ رحم و توجه به وضعیت فرزندان و خانواده است؛ حتی اگر در مکان‌های دور زندگی کنند.
برکت و فضیلت مکه
دعای حضرت ابراهیم علیه‌السلام برای برکت در گوشت و آب، به این معناست که خداوند این دو نعمت را برای اهل مکه مبارک گردانده است. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز به این نکته اشاره می‌کنند که ترکیب گوشت و آب در خارج از مکه ممکن است با بدن سازگار نباشد؛ اما در مکه به دلیل برکت الهی، مشکلی ایجاد نمی‌کند. این حدیث فضیلت و برکت خاص سرزمین مکه و دعای پیامبران برای آن را تأکید می‌کند.
ساخت کعبه توسط حضرت ابراهیم و کمک فرزندش به او علیهما‌السلام
ساخت کعبه یکی از مهم‌ترین و معنادارترین وقایع تاریخ اسلام و ادیان ابراهیمی است، این بنا که امروز قبلۀ مسلمانان جهان است، ریشه در فرمان الهی و تلاش خالصانه دو پیامبر بزرگ دارد. خداوند عزوجل به حضرت ابراهیم علیه‌السلام دستور داد تا خانه‌ای برای او بسازد تا مردم در آن پروردگارشان را عبادت کنند، همان‌گونه که فرشتگان در آسمان‌ها او را می‌پرستند. خداوند مکان آن را که از زمان خلقت آسمان‌ها و زمین آماده شده بود، به او نشان داد.
دربارۀ ساخت بیت‌الله‌الحرام در مکه توسط حضرت ابراهیم علیه‌السلام و کمک فرزندش اسماعیل علیه‌السلام، خداوند سبحان می‌فرماید:
وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَكَانَ الْبَیتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بِی شَیئاً وَطَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ‏* وَأَذِّن فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یأْتُوكَ رِجَالاً وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ یأْتِینَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ”.[2]
ترجمه:«(ای پیغمبر! به خاطر بیاور) زمانی را كه محلّ خانۀ كعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم و (پایه‌های قدیمی) آن را بدو نمودیم (و دستور دادیم به بازسازی آن بپردازد، هنگامی كه خانۀ كعبه آماده شد، به ابراهیم خطاب كردیم كه این خانه را كانون توحید كن و) چیزی را انباز من منمای و خانه‌ام را برای طواف‌كنندگان و قیام‌كنندگان و ركوع برندگان و سجده برندگان (از وجود بتان و مظاهر شرك و از هرگونه آلودگی ظاهری و معنوی دیگر) تمییز و پاكیزه گردان.‏ (ای پیغمبر!) به مردم اعلام كن كه (افراد مسلمان و مستطیع)، پیاده، یا سواره بر شتران باریك اندام (ورزیده و چابك و پرتحمّل، و مركب‌ها و وسائل خوب دیگری) كه راه‌های فراخ و دور را طی كنند، به حجّ كعبه بیایند (و ندای تو را پاسخ گویند.)‏»
و نیز می‌فرماید: إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ * فِیهِ آیاتٌ بَینَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِناً وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیهِ سَبِیلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِی عَنِ الْعَالَمِینَ”.[3]
ترجمه: «نخستین خانهای (از حیث قدمت و حرمت كه با دست انبیاء جهت پرستش و نیایش صحیح خداوند یگانه) برای مردم بنیانگذاری گشته است، خانهای است كه در مكّه قرار دارد (و كعبه نام و از لحاظ ظاهر و باطن) پربركت و نعمت است و (از آنجا كه قبلهگاه نماز مسلمانان و مكان حجّ آنان یعنی كنگرۀ بزرگ سالانۀ ایشان است، مایۀ) هدایت جهانیان است.‏ ‏در آن نشانههای روشنی است، مقام ابراهیم (یعنی مكان نماز و عبادت او از جملۀ آن‌ها است). و هركس داخل آن (حرم) شود در امان است. و حجّ این خانه واجب الهی است بر كسانی‌كه توانائی (مالی و بدنی) برای رفتن بدانجا را دارند. و هركس (حجّ خانۀ خدا را به جای نیاورد، یا اصلاً حجّ را نپذیرد، و بدین وسیله) كفر ورزد (به خود زیان رسانده نه به خدا) چه خداوند از همۀ جهانیان بینیاز است».‏
و همچنین می‌فرماید: وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّیتِی قَالَ لاَ ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ * وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاكِفِینَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ * وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَداً آمِناً وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللّهِ وَالْیوْمِ الآخِرِ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِیلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ * ‏وَإِذْ یرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَیتِ وَإِسْمَاعِیلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ‏* رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَینِ لَكَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَینَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ * رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِكَ وَیعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَیزَكِّیهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِیزُ الحَكِیمُ”.[4]
ترجمه: «‏و (به خاطر آورید) آن گاه را كه خدای ابراهیم، او را با سخنانی (مشتمل بر اوامر و نواهی و تكالیف و وظائف، و از راه‎‌های مختلف و با وسائل گوناگون) بیازمود و او (به خوبی از عهدۀ آزمایش برآمد و) آن‌ها را به تمام و كمال و به بهترین وجه انجام داد. (خداوند بدو) گفت: من تو را پیشوای مردم خواهم كرد. (ابراهیم) گفت: آیا از اولاد من (نیز كسانی را پیشوا و پیغمبر خواهی كرد؟ خداوند) گفت: (درخواست تو را پذیرفتم، ولی) پیمان من به ستمكاران نمیرسد (بلكه تنها فرزندان نیكوكار تو را در بر میگیرد).‏ ‏(و به یاد آورید) آن گاه را كه خانه (كعبه) را پناهگاه و مأوای امن و امان مردم كردیم (و بدی‌شان دستور دادیم كه برای تجدید همین خاطرۀ بازسازی خانۀ كعبه بر دست پیغمبران) از مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود برگیرید (و در جائی كه ابراهیم برای ساختن كعبه بالای سنگی میایستاد، بایستید و به نماز و نیایش بپردازید) و به ابراهیم و اسماعیل سفارش كردیم (و بر عهدۀ ایشان گذاشتیم) كه خانۀ ما را برای طوافكنندگان و اعتكافكنندگان (و ماندگاران در آن) و ركوع و سجدهكنندگان (نمازگزار، از كثافات معنوی همانند شرك و بتپرستی، و پلشتی‌های حسّی همانند یاوهگوئی و گناه و ستیزهجوئی) پاك و پاكیزه كنید.‏ ‏و (به یاد آورید) آن گاه را كه ابراهیم گفت: خدای من! این (سرزمین) را شهر پر امن و امانی گردان، و اهل آن را –كسانی‌كه از ایشان به خدا و روز بازپسین ایمان آورده باشند- از میوههای (گوناگونی كه در آن پرورده شود یا بدان آورده شود، و دیگر خیرات و بركات زمین) روزی‌شان رسان و بهرهمندشان گردان. (خدا پاسخ داد و) گفت:  (دعای تو را پذیرفتم، ولی در این عمر كوتاه دنیا، بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست) و كسی را كه كفر ورزد، مدّت كوتاهی (از ثمرات و خیرات این جهان ) بهرهمند میگردانم و سپس او را (روز رستاخیز) به عذاب آتش (دوزخ گرفتار و) ناچار میسازم، و (سرانجام و سرنوشت این گونه افراد) چه بد سرانجام و سرنوشتی است!‏ ‏و (به یاد آورید) آن گاه را كه ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (كعبه) را بالا میبردند (و در اثنای آن دست دعا به سوی خدا برداشته و میگفتند:) ای پروردگار ما! (این عمل را) از ما بپذیر، بیگمان تو شنوا و دانا (به گفتار و نیّات ما) هستی.‏ ‏ای پروردگار ما! چنان كن كه ما دو نفر مخلص و منقاد (فرمان) تو باشیم، و از فرزندان ما ملّت و جماعتی پدید آور كه تسلیم (فرمان) تو باشند، و طرز عبادات خویش را (در كعبه و اطراف آن) به ما نشان بده و (اگر نسیان و لغزشی از ما سر زد) بر ما ببخشای (و در توبه را بر روی‌مان باز گذار)، بیگمان تو بس توبهپذیر و مهربانی.‏ ‏ای پروردگار ما! در میان آنان (كه از دودمان ما و منقاد فرمان تویند) پیغمبری از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر ایشان فرو خواند و كتاب (قرآن) و حكمت (اسرار شریعت و مقاصد آن) را بدی‌شان بیاموزد و آنان را (از شرك و اخلاق ناپسند) پاكیزه نماید، بیگمان تو عزیزی و حكیمی (و بر هر چیزی توانا و پیروزی، و هر كاری را كه میكنی بنابر مصلحتی و برابر حكمتی است)».‏
خداوند عزوجل در این آیات، از بنده و رسول و دوست و خلیل خود، حضرت ابراهیم علیه‌السلام، یاد می‌کند که او با کمک فرزندش اسماعیل علیه‌السلام، خانۀ قدیمی (کعبه) را ساخت؛ خانه‌ای که اولین مسجدی بود که برای عموم مردم ساخته شد تا در آن خداوند را بپرستند. خداوند جای آن را به او نشان داد، یعنی او را به مکان آن هدایت و راهنمایی کرد.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی

1. رواه البخاري في – كتاب الأنبياء – باب يزفون النسلان في المشي، شماره حدیث،۱۱۶.
2. الحج: ۲۶-۲۷.
3. آل عمران: ۹۶-۹۷.
4. البقره: ۱۲۴-۱۲۹.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version