نويسنده: مهاجر عزیزی

سیکیزم؛ پیدایش و مبانی اعتقادی آن

بخش بیست‌ودوم

ج: نقد این باور از منظر اسلام
دکتر ناصر بن عبدالکریم العقل، از دانشمندان برجسته در عرصۀ علم عقیدۀ اسلامی، در شرح جملۀ علامه طحاوی رحمه‌الله‌تعالی چنین می‌نویسد: در این‌جا «علم» به دو دسته تقسیم شده است: علم موجود و علم مفقود.
علم مفقود در چند موضوع خلاصه می‌شود:
۱. مسئلۀ قَدَر (تقدیر):  تمام تقدیر، علمی است که بشر هیچ‌گونه ارتباطی با آن ندارد، انسان به کاوش در آن مکلف نشده؛ بلکه فقط مأمور به تسلیم مطلق در برابر آن است. آیات و روایات دربارۀ قدر، محکم و روشن هستند و نمی‌توان بر آن افزود و نه چیزی از آن کاست.
۲. امور غیبی به‌طور کلی: چه آنچه مربوط به ذات، صفات و افعال خداوند متعال است و چه دیگر اخبار غیبی که از راه شنیده‌ها (سمعیات) به ما رسیده‌اند؛ مانند احوال آخرت، امور آینده و چیزهایی از عالم غیب که با حواس و عقل بشری درک نمی‌شوند، همۀ این‌ها داخل در علم مفقودند و وظیفۀ انسان آن است که در پی آن‌ها نرود و جست‌وجو نکند؛ زیرا ورود به این امور نوعی تکلف و گناه به شمار می‌رود.[1]
ادعای علم مفقود کفر است؛ زیرا ادعای علم غیب است، مثلاً پرسیدن از کیفیت صفات الله متعال کفر محسوب می‌شود؛ چون این سخن بر خداوند بدون علم است. وقتی از امام مالک رحمه‌الله پرسیدند: «چگونه خداوند بر عرش استوا یافته؟» فرمود: «الاستواء معلوم، والكيف غير معقول، والإيمان به واجب، والسؤال عنه بدعة،» یعنی: «استوا معلوم است، کیفیت آن قابل درک نیست، ایمان به آن واجب است، و پرسش از کیفیت آن بدعت است.»[2]
پرسش، گفت‌وگو و ورود به مباحث ژرف دربارۀ غیب و تقدیر، از منظر شریعت ممنوع است. بسیاری از علما، پرداختن به این‌گونه مسائل را زمینه‌ساز گمراهی دانسته‌اند؛ زیرا عقل بشر توان درک همۀ ابعاد امور غیبی را ندارد و کاوش در این عرصه، انسان را به توهم، بدفهمی و حتی انحراف عقیدتی می‌کشاند.
خداوند متعال نیز در قرآن کریم، از پرداختن به چنین امور نهی کرده است. چنان‌که می‌فرماید: “فَاسْتَمْتَعْتُمْ بِخَلَاقِكُمْ كَمَا اسْتَمْتَعَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِخَلَاقِهِمْ وَخُضْتُمْ كَالَّذِي خَاضُوا”[3] ترجمه: «شما از بهرۀ خود لذت بردید، همان‌گونه که کسانی پیش از شما از بهرۀ خود لذت بردند و در امور (بی‌فایده و باطل) فرو رفتید، همان‌گونه که آنان فرو رفتند.»
در این آیه، خداوند ما و همۀ امت‌ها را از آن بازداشته که مانند پیشینیان وارد مجادلات و گفتگوهای بی‌ثمر شوند؛ زیرا ورود به مسئلۀ قَدَر، دروازه‌ای برای افتادن در تمام انحرافات عقیدتی است.
هیچ‌کس در این موضوع به گفتگو نپرداخته؛ مگر آن‌که گمراه شده، چون بنیان «قدر» بر تسلیم استوار است.
سایر امور غیبی نیز همین‌گونه‌اند، ولی مسئلۀ قدر از همه دشوارتر و پیچیده‌تر است و مردم بسیار به آن می‌پردازند. در واقع، ملت‌هایی که گمراه شدند، دلیل مهمی از دلایل گمراهی‌شان همین ورود به موضوع قضا و قدر و سایر غیبیات بوده است.[4]
پیش‌گویی هم بر دو قسم است: یکی پیش‌گویی که وابسته به اسباب و علم است و دیگر پیش‌گویی که بدون وابستگی به علم و اسباب گفته می‌شود. آنچه مردود و باطل است همان قسم دوم است.
پس بی‌گمان پیش‌گویی (غیب‌گویی) که سیک‌ها معتقدند، نوعی از کهانتِ مردود است که هیچ ارتباطی با پیش‌بینی علمیِ مطلوب ندارد؛ همان‌گونه که در پیش‌بینی‌های جوی، مردم وضعیت هوا، جهت باد، فرود آمدن باران و برف و دیگر حالات جوی را می‌فهمند، این پیش‌بینی بر رفتار آن‌ها تأثیر می‌گذارد، مانند: خروج از خانه، سفر، پوشش و آمادگی برای مقابله با پیامدهای منفی. از انواع پیش‌بینی‌های علمی، پیش‌بینی‌های اقتصادی است، مانند بالا رفتن و پایین آمدن قیمت‌ها، رونق و رکود بازار، کاهش یا افزایش نرخ ارز؛ و بر اساس این داده‌ها، فعالیت اقتصادی انسان، مانند خرید و فروش، صرفه‌جویی، خرج‌کرد، تعویض پول و افزایش دستم‌زدها سامان می‌یابد. همچنین از پیش‌بینی‌های علمی قابل قبول، پیش‌بینی‌های دانشمندان در مورد کشف درمان بیماری‌های خاص یا احتمال ظهور بیماری‌های نوین ناشی از شرایط خاص، مانند بیماری‌های پوستی یا بیماری‌های کودکانه‌ای که در نتیجۀ سوراخ شدن لایۀ اوزون یا غذاهای حاوی هورمون‌های کشاورزی یا مواد شیمیایی استفاده‌شده در بذرهای کشاورزی پدید می‌آیند.[5]
این پیش‌بینی‌ها و موارد مشابه آن ضروری و مفیدند؛ زیرا هشدارهایی برای انسان‌اند، همان‌گونه که اشاره‌های رخداد زلزله یا سیل چنین‌اند.
اما پیش‌گویی‌هایی که ما دربارۀ‌شان سخن می‌گوییم، منظور پیش‌گویی‌های سِیک‌ها و شیخ‌های خرافات و بعض ‌گمراهان، این‌ها هیچ ربطی به آنچه الله متعال نازل کرده ندارد و باطل محض‌اند. چنان‌که خداوند متعال راست فرمود:  «قُلْ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَالله»؛[6] و پیامبر گرامی صلى‌الله‌عليه‌وسلم نیز فرمود: «ما المسئول عنها بأعلم من السائل»؛[7] بنابراین، ما باید با تمام توان، برای مقابله با این خرافات قیام کنیم، به‌ویژه آنکه تعداد بسیاری از دجالان و سودجویان، اموال مردم ساده‌دل و ضعیف‌الایمان را به یغما می‌برند، کسانی‌که دنبال شناخت آینده یا درمان بیماری خاصی هستند. داستان‌های زیادی از این افراد نقل شده است و این داستان‌ها سراسر دنیای اسلامی را فرا گرفته‌اند، بر همۀ دل‌سوزان اسلام و دشمنان باطل واجب است که با آگاهی و دعوت به سوی اسلام ناب، با این دجالان نیرومندانه مبارزه کنند. [8]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. ناصر العقل، شرح العقیدة الطحاویة، ص ۵۴.
[2]. عبدالرحمن بن ناصر، شرح العقیدة الطحاویة، ص ۱۷۸.
[3]. التوبة: ۶۹.
[4]. ناصرالعقل، شرح العقیدة الطحاویه، ص ۵۴.
[5]. بسام العموش، طائفة السیخ وموقف الاسلام منها، ص ۱۵۶.
[6]. الملك: ۲۶.
[7]. ابوداود، ش ۴۶۹۵.
[8]. بسام العموش، طائفة السیخ و موقف الاسلام منها، ص ۱۵۶.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version