نویسنده: محمد عاصم اسماعیل­زهی

حکمت و فلسفۀ قصاص و آثار آن

بخش هشتم

ذکر بعضی از شبهات در مورد قصاص و پاسخ به آن
1ـ شبهه
برخی می‌گویند خون را كه با خون نمی‌شويند؛ جامعه يا ولىّ دم نبايد عمل مجرمانۀ مجرم را تكرار كند. كشتن قاتل همان آثار نامطلوب جرم قتل را در پى دارد و موجب سلب حيات مجرم می‌شود و نیز رنج، عذاب، احياناً بى‌سرپرست ماندن خانوادۀ او و محروم شدن جامعه از يكى ديگر از اعضايش را در پی دارد؛ پس چرا با كشتن قاتل، بر خسارت و ضرر به وجود آمده، بيفزاييم! آيا اگر حيوانى به حيوان ديگرى حمله‌‌ور شود و آن را بكشد، كشتن حيوان قاتل، احمقانه و ناشى از تدبير نادرست نيست؟ آيا كشتن حيوان قاتل، حيات را به حيوان مقتول بر می‌گرداند؟ شكى نيست كه مرگ حيوانى كه مورد حمله واقع شده، خسارت است؛ آيا مصلحت است كه اين خسارت با كشتن حيوان ديگر، افزون شود؟ مصلحت اقتضا می‌کند كه براى حمايت از ديگر حيوانات، حيوان قاتل را به‌طور موقت از گله جدا کنند تا ادب و سپس به گله برگردانده شود تا با صلح و مدارا ادامۀ حيات دهد، جامعۀ انسانى همين حكم را دارد. كشتن قاتل كه حيات را به مقتول بر نمی‌گرداند؛ بلكه ميزان خسارت به وجود آمده را افزايش مى‌‌دهد، لذا بايد قاتل را با جدا كردن از اجتماع و بازپرورى، به اجتماع برگرداند تا به زندگى صلح‌‌آميز با ديگر افراد جامعه ادامه دهد.
پاسخ‌‌های فراوانی در برابر این شبهه می‌‌توان طرح کرد
اول: عدم تجويز قصاص موجب ترويج انتقام‌‌جويى شخصی بين اولياى دم و قاتل می‌شود و چه بسا اين نزاع به بستگان قاتل نيز كشانده شود و دامنه‌‌اش توسعه پيدا كند و موجب وخيم‌‌تر شدن اوضاع و قتل‌‌هاى ديگر و اتلاف اموال گردد؛ اما اگر به اولياى دم اجازۀ قصاص داده شود، جلو اين آثار منفى گرفته می‌شود و آن­ها يا قصاص می‌کنند، يا ديه مى‌‌گيرند و يا قاتل را عفو می‌کنند.
دوم: قصاص موجب حيات جامعه خواهد شد؛ اگرچه قصاص قاتل در ظاهر مرگ يک انسان است و جامعه را از يک فرد محروم می‌کند؛ در حقيقت حيات براى همۀ مردم است و از همۀ مردم در مقابل مرگ سريع و فراگير حمايت می‌کند. حياتى كه در قصاص است از خوددارى مجرمان از تجاوز نشأت مى‌‌گيرد؛ انسانى كه يقين دارد حياتش بهاى حيات مقتول اوست، می‌انديشد و مردد می‌شود و محاسبه می‌کند و نتيجۀ ترسيدن او از مرگ خودش، اغلب خوددارى او از آغشتن دستان خود به خون ديگران است و به اين ترتيب، حيات فردى كه نزديک بود كشته شود، حفظ می‌شود؛ علاوه‌ بر اين، حياتى كه در قصاص است از شفاى قلوب اولياى دم ناشى می‌شود، كه می‌بینند قاتل به همان سرنوشت مقتول دچار شده است.
سوم: قتل نفس از جمله رذایلى است كه اسلام در ريشه‌‌كن کردن آن اهتمام فراوانى دارد و كشتن «يک فرد» را با كشتن «نوع انسانى» برابر مى‌‌داند. جرأت بر كشتن يک انسان و تحصيل مقدمات آن، به اندازه‌ای مهم است كه امكان دارد به جرأت پيدا كردن فرد براى نابودى جمع بسیاری از انسان‌ها منجر شود؛ ازاین‌رو، اسلام در صدد است زمينه‌هاى تحصيل جرأت بر آدم‌‌كشى، ولو جرأت بر کشتن يک فرد را از بين ببرد و مقدمات آن را به زمينه‌هاى صلح، صفا و ايثار تبديل کند. علاوه‌ بر اينکه تشريع قصاص براى تضمين حيات اجتماعى انسان‌هاست؛ وگرنه عفو، اغماض و مصالحه كردن بر ديه، از اجراى قصاص بیشتر سفارش شده است.
چهارم: در مجازات قصاص، عدالتى است كه بالاتر از آن امكان تصور عقلى ندارد و داراى مزايایى است كه نه در حبس وجود دارد و نه در هيچ مجازات ديگرى: اولاً، مجازاتى است مساوی جرم؛ زيرا جرم تجاوز عمدى بر نفس است و عدالت مقتضى اعمال مجازاتى است مانند آن؛ ثانياً، هنگام ارتكاب جرم، جانى را آگاه می‌سازد که مجازاتى مانند جرم در انتظار اوست و او را مضطرب و مردد مى‌‌کند؛ زيرا او احساس می‌کند در صورت ارتكاب جرم، از اين مجازات نمی‌تواند فرار كند؛ ثالثاً، قصاص، خشم ولىّ دم يا مجنى‌عليه را  فرو مى‌‌نشاند؛ رابعاً‌، بالاتر از همه، حيات اجتماعى عالى را به دنبال دارد؛ زيرا اشرار را ريشه‌كن  می‌کند؛ لذا قرآن کریم در آيۀ ۱۷۹ سورۀ بقره فرمود: «وَ لَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ». «و برای شما در قصاص حیات و زندگی است ای صاحبان خرد، باشد که تقوی پیشه کنید».[1]
پنجم: هدف اساسى از مجازات قصاص، نجات انسان‌ها و ايجاد ثبات در حيات اجتماعى است. با توجه به آيۀ ۳۲ سورۀ مائده: (هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همۀ انسان‌ها را کشته است)؛ الله متعال همان ارزشى را كه براى جامعه می‌شناسد، براى فرد قائل است. قتل يک فرد مانند قيام علیه جامعه و كشتار جمعى اعضاى آن، جرمى بس بزرگ است و مجازات سنگين به دنبال دارد و بهترين طريق براى حفظ ثبات اجتماعى در جرم قتل عمد، قصاص است.
ششم: استمرار حيات جامعه در گِرو مجازات قصاص است و عدم آن، موجب هدر دادن خون‌‌ها می‌شود و امور در دست زورمندان قرار مى‌‌گيرد. مجازات قصاص به جامعه حيات برتر مى‌‌دهد كه در آن جامعه، جان و مال و عرض دارای امنيت است. لذا در آيۀ ۱۷۹ سورۀ بقره، كلمۀ «حيوة» به صورت نكره آورده شده است.
هفتم: منشأ اساسى اعتراض به مجازات قصاص، عدم درک حقيقت و عظمت حيات انسان‌‌هاست، کسانى‌كه با قصاص قاتل مخالفت می‌کنند، به این نکته توجه ندارند که با چشم‌‌پوشى از قصاص به بهانۀ ارزش نهادن به حيات انسان، مقولۀ «حیات انسانی» را از ارزش و عظمت ساقط مى‌‌کنند؛ زيرا اينان غير مستقيم به انسان‌ها تلقين می‌کنند كه نابودى حيات يک انسان معادل چند سال زندان يا مقدارى مال است، در نتيجه با اين حكم بيدادگرانه، بزرگ‌ترين گام را در زمینۀ كمک به تلقينِ پوچى و بى‌‌ارزشى حيات انسان‌ها بر مى‌‌دارند.
هشتم: اينان خواهان حيات قاتل هستند، نه اينکه دل‌سوز او باشند و براى حياتش قداست قائل باشند. هدف اين‌ها از اين تلاش فقط مصالح مادى است؛ با دفع مرگ از قاتل به دنبال زنده نگه داشتن او به عنوان يک عامل توليد هستند كه سود بيشترى را بر ايشان به ارمغان آورد، درحالی‌که قاتل با عمل ناپسند خود انسانى را از حيات محروم كرده و براى عواطف و افكار بستگان مقتول ارزشى قائل نبوده است. مخالفان قصاص توجه ندارند كه ادامۀ حيات قاتل و زندانى كردن او تنها براى مدت معين، موجب تشجيع وی و تشويق و ترغيب ديگران به گام برداشتن در همين مسير می‌شود.
نهم: تشبیه قتل یک انسان توسط انسانی دیگر به قتل یک حیوان توسط حیوانی دیگر، گویای نگاه مادی و نادرست به انسان و تنزل دادن او به سطح حیوان است؛ زیرا حیوان از ارزش نوع خود و آثار عمل خود درکی ندارد و قابلیت تفهیم احترام و عدم تعرض به هم‌نوع به آن وجود ندارد؛ مضافاً اینکه با وضع مجازات و تهدید به آن نمی‌‌توان حیوان را از رفتارش بازداشت؛ لیکن انسان در اندیشۀ اسلامی موجودی است دارای عقل و قابل تعلیم و تربیت و می‌‌تواند ارزش هم‌نوع خود را درک کند و به حیاتش احترام بگذارد و می‌‌توان با وضع و تهدید به مجازات، او را از تعرض به تمامیت جسمانی هم‌نوع بازداشت.[2]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. سورۀ بقره، آیه: ۱۷۸-۱۷۹.
[2]. فکرى احمد عکاز، فلسفة العقوبة فى الشريعة الاسلامية والقانون، ص ۱۶۷، ناشر: دارالشروق ـ بیروت ـ لبنان، سال نشر: ۱۴۰۳هـ.
اصغرى، سيد شکرالله، سيستم کيفرى اسلام و پاسخ به شبهات، ص ۶۸ و ۶۹؛ ناشر: بعثت، سال چاپ: ۱۳۶۶هـ، تهران.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version