نویسنده: محمد عاصم اسماعیل‌زهی

حکمت و فلسفۀ قصاص و آثار آن

بخش هفتم

آثار قصاص
با نگاه به آثاری که قصاص در جامعه بر جا می‌گذارد، می‌توان چرایی و فلسفۀ تشریع آن را دانست. الله متعال در آیۀ ۱۷۹ سورۀ بقره، سه اثر مهم و برجسته را برای قصاص بیان می‌کند.
این آثار عبارت اند از:
  1. بازداری از قتل
بی‌گمان قصاص عاملی مهم در بازداری مردم از ارتکاب جنایت به‌ویژه قتل عمد است؛ زیرا آگاهی از کیفرِ برابر، موجب می‌شود تا انسان خردمند به دست خود خویشتن را به هلاکت نیفکند و زمینۀ قطع اعضای خویش را فراهم نیاورد؛ ازاین­رو، در اجرای قصاص، علنی بودن تشریع شده است تا خردمندان با دیدن مجازات و کیفر ارتکاب جنایات بدانند که هرگونه ارتکاب عمل جنایی می‌تواند این­گونه قصاص را به همراه داشته باشد.
  1. تقوا
دست‌یابی به مرتبه یا مراتبی از تقوا از دیگر علل و اهداف تشریع قانون قصاص می‌باشد که در آیه بیان شده است؛ البته این تقوا می‌تواند به مفهوم تقوای مطلق و اصطلاحی باشد؛ چنانکه می‌تواند به معنای همان تقوای لغوی باشد، به این تعبیر که تشریع قصاص زمینه­‌ای برای تقوای خردمندان فراهم می‌آورد و آنان را نسبت به علل و اهداف احکام و آموزه‌های دستوری الله متعال آگاه می‌سازد؛ بنابراین، به نواهی الله متعال به دیدۀ مصلحت و منفعتی می‌نگرد که در متعلقات احکام وجود دارد.
به این معنا که هدف از تشریع قانون قصاص، آن است که هشداری باشد برای خردمندان جامعه، تا مواظب اعمال و رفتار خویش باشند و از ارتکاب بزه‌ها و نابهنجاری جنحی و جنایی پرهیز کنند تا گرفتار قصاص نگردند و عضو و جان خویش را از دست ندهند.
  1. حیات جامعه
الله متعال در این آیه به صراحت قصاص را مهم­‌ترین عامل حیات جامعه می‌شمارد و با مخاطب قراردادن عقلای جامعه در چرایی تشریع این حکم می‌­فرماید: که جامعه با قصاص حیات می‌یابد؛ زیرا اگر غدۀ سرطانی قتل عمد با جراحی قصاص، قطع نشود و از جامعه کنده نشود، می‌تواند همۀ جامعه را آلوده کند و مرگ و نیستی را برای آن جامعه رقم بزند؛ زیرا امنیت جان و عرض و مال، از مهم‌ترین علل ایجادی جوامع بشری است و اگر این عنصر و فلسفۀ ایجادی جامعه به سبب قتل‌های عمدی از میان برود و یا افراد جامعه برای مجازات قاتل به جان هم بیفتند، دیگر جامعه‌ای بر جا نخواهد ماند و بنیادهای شکل‌گیری آن از هم فرو می‌پاشد؛ ازاین­رو، الله متعال حیات جامعه را به قصاص و اجرای آن منوط دانسته است.
به هر حال، اجرای قصاص به شکل گفته شده و طبق مبانی و آداب اسلامی نه تنها موجب بحران اجتماعی نمی‌شود؛ بلکه عامل حیات اجتماعی و سرزندگی و شادابی جامعه است و در نقش بازدارنده از ارتکاب گناه و جرم عمل می‌کند.
حکمت و فلسفۀ قصاص با کشتن یا گرفتن خون‌­بها
تشريع قصاص در اسلام یک گام بسیار مهم در ایجاد یک نظام جزائی عادلانه و به دور از هرگونه افراط و تفریط بود؛ آن‌هم در زمانی که به علت کشته شدن یک انسان جنگ و خونریزی بی‌­رحمانه صورت می­‌گرفت و بعضی از قبایل به خاطر قتل یک نفر، چندین و چند سال به دشمنی و کینه‌­توزی و کشت و کشتار یکدیگر می‌پرداختند.
با این حال اگر سَیر تشریع قصاص در قرآن کریم پی­گیری شود، در می­‌یابیم که در کنار آیاتی که بر قصاص دلالت دارند، چه به‌طور مطلق در جواز مقابله به مثل و چه به­‌طور مشخص در جواز قصاص از قتل و جرح یک واقعیت بسیار مهم مورد توجه قرار گرفته است و آن این­که در همۀ این آیات پس از پذیرفتن اصل جواز مقابله به مثل، بر اصل ترجیح داشتن عفو و صبر بر انتقام، تأکید شده است و حتی یک مورد تأکید بر استفاده از حق قصاص وجود ندارد.
آبادی این جهان وابسته به جامعۀ انسانی است؛ بنابراین، اگر نسل انسان کم و یا نابود گردد دنیا نیز خراب می­‌شود و چون در حال حاضر مشیت الله متعال به‌ خرابی دنیا نرفته است برای افرادی که سعی و تلاش می­‌کنند مردم را به‌وسیلۀ کشتن، اذیت و ناراحت کنند مجازات سخت و قطعی مقرر فرمود تا بعضی بر بعضی دیگر تعدی و تجاوز ننمایند که باعث فتنۀ عام و خرابی جهان گردد و این مجازات را بر دو نوع قرار داده است: یکی قصاص با کشتن و دیگری خون­بها با مال، در صورتی‌که با هم توافق نمایند. حکمت قصاص با کشتن قائم کردن میزان عدالت و برابری بین مردم است به جهت آنکه مجازات از جنس عمل باشد؛ چنانچه خداوند متعال در قرآن کریم فرمود: “… أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالْأَنفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصُ”. «جان به عوض جان و چشم به عوض چشم و بینی به عوض بینی و گوش به عوض گوش و دندان به عوض دندان و زخم‌ها قصاص دارند».[1]
و این حکم در بین ملت­‌های بی‌­فرهنگ و ملت‌­هائی که قانون اساسی دارند شایع و مروج است؛ زیرا اصل قانونی آن‌ها این است که هر کس مرتکب قتلی شود باید کشته شود و حکمت در نزد ما این است که اگر قاتل کشته نشود باعث می‌­شود تا آتش کینه در قلب اولیای مقتول و بستگانش بر افروخته گردد؛ زیرا خون مقتول حق مسلمی است برای آن­ها بر ذمۀ قاتل و ادای این حقوق فقط باريختن خون قاتل حاصل می‌گردد و چون این حق را به ایشان ندادند، آن­ها در صدد انتقام برآمده، قهراً قاتل را می‌­کشند، در این هنگام خانواده و بستگان قاتل سعی می­‌کنند از بستگان مقتول اول، کسی را به قتل برسانند و به همین صورت کشتار در بین دو طرف جریان پیدا می‌­کند تا اینکه این قتل­‌ها و کشتن به طایفه‌­ها و قبیله‌­ها کشیده می­‌شود و سبب جنگ و فتنه میان دو طایفه گشته و چندین نفر کشته می­‌شوند، ما در عصر حاضر مشاهده می­‌کنیم که بسیاری از جنایات قتل در اثر انتقام­‌گیری به وجود می­‌آید که افرادی کشته می‌­شوند و هیئت حاکمه و مسئولین امر قاتل را با قصاص شرعی مجازات نمی­‌کنند.
و حکمت در گرفتن خون­‌بها اگر به‌طریق مصالحه گرفته می‌­شود آنست که در آن منفعت هر دو طرف منظور گردیده؛ زیرا قاتل هرگاه مالی در مقابل صلح می­‌دهد چنان است که به زندگی خود حیاتی تازه‌­ای بخشیده و اولیای مقتول چون مالی به‌صورت مصالحه می­‌گیرند آن مال از همه حيث به‌ نفع قوام حیات و امرار معاش آن‌ها تمام می­‌شود و فایدۀ مهم‌­تر آنکه این­ها سبب اصلی زندگی جدید قاتل می‌گردند و این امری است که بر اخلاق کریمانه و خصلت شرافتمندانۀ آن­ها دلالت می­‌نماید و بسا اوقات بعد از مصالحه دل‌ها صاف گشته الفت و مودت قبلی بین آن­ها جریان پیدا کند و چون به عمق این آیات توجه فرمائید، معنای این فرمودۀ الله متعال را می‌­فهمید که در قرآن آمده: “وَ لَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ”. «و برای شما در قصاص حیات و زندگی است ای صاحبان خرد، باشد که تقوی پیشه کنید».[2]
یعنی قصاص سبب می‌­شود که جان­‌های فراوانی مورد حمایت قرار گیرند و بیهوده کشته نشوند و کسی به قتل اقدام نکند یا کمتر اتفاق افتد.
و شکی ندارم، درک کرده‌­اید که صاحب شریعت تمام کارهای خود را بر اساس حکمت پایه‌­گذاری فرموده و انسان را مهمل و خودسر نگذاشته است.[3]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. سورۀ مائده، آیه: ۴۵.
[2]. سورۀ بقره، آیه: ۱۷۸-۱۷۹.
[3]. جرجای، علی احمد، حکمت و فلسفۀ شریعت، ص۵۰۱، حکمت قصاص، ترجمه: عبدالواحد احراری، انتشارات شیخ الاسلام احمد جام: ۱۳۸۰هـ.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version