نویسنده: محمد عاصم اسماعیل­زهی

حکمت و فلسفۀ قصاص و آثار آن

بخش ششم

اهمیت قصاص
قصاص، از یک­‌سو ضامن حيات جامعه است؛ زيرا اگر حكم قصاص وجود نداشته باشد و افراد شرور احساس امنيت كنند، نظم و امنيت اجتماعی به‌­هم خورده و جان انسان‌های بی­گناه و ناتوان در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
از سوی ديگر ضامن حيات شخصی است که انگیزۀ قتل دیگران را دارد، چرا كه جنبۀ بازدارندگی دارد و يادآوری عواقب خطرناک قتل، تا حدودی او را از فكر خيانت و انسان‌كشی باز می‌دارد.
اضافه بر اين، توصيۀ اسلام مبنی بر رعايت اعتدال و برابری در قصاص، مهم‌ترين عامل جلوگيری از گسترش انتقام و مبارزه با سنت‌های جاهلی به شمار می‌رود و به اين‌ ترتيب نيز مايۀ حيات جامعه است؛ چه اينكه در گذشته، گاه يک قتل موجب چندين قتل می‌شد. روحيۀ انتقام‌گيری در عصر جاهليت (در شرق و غرب) حد و معياری نداشت. اسلام به اين شيوۀ غلط پايان داد و پديدۀ قتل و قصاص را قانونمند ساخت. جملۀ «لعلكم تتقون» در ذيل آيۀ شريفۀ قصاص، در واقع هشداری است برای پرهيز از هرگونه تعدی و تجاوز كه حكم حكيمانۀ قصاص در اسلام را به‌صورت احسن تكميل می‌­كند.
در كنار توصيه به اعتدال در قصاص، تجويز عفو همراه با قصاص در اسلام يک مجموعۀ كاملاً منطقی است كه آثار و بركات فراوانی بر اجرای آن مترتب است.
به اين‌ ترتيب اهميت مرگ و حيات يک انسان از نظر قرآن كاملاً آشكار می‌­شود. با توجه به اين نكته كه آيات مربوط به قصاص در محيطی نازل شد كه خون انسان، مطلقاً در آن ارزشی نداشت، عظمت قانون قصاص را آشكار می‌کند.
دلائل مشروعیت قصاص
دانشمندان قصاص را از احکام مسلّم اسلامی می‌دانند که آیات بسیاری آن­را تأیید می‌کند، برخی از دلایل قرآنی قصاص به شرح زیر است:
1ـ «وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ، لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ». «بدون شک قصاص و انتقام گرفتن از قاتل موجب حفظ جان و ادامۀ زندگی شماست ای خردمندان (و آن گاه هر کس به خود جرئت نمی­‌دهد که به کشتن دیگران مبادرت ورزد چون می‌­داند خود نیز کشته می­‌شود و این فلسفه بر خردمندان و دانایان پوشیده نیست، شاید این قصاص سبب گردد شما از کشتار همدیگر پرهیز نمایید».[1]
2ـ «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى» ترجمه: «حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن ».[2]
3ـ «وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالأَنفَ بِالْأَنفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصُ». ترجمه: «و ما در تورات بر آنان (بنی­اسرائیل) فرض کردیم که جان به عوض جان و چشم به عوض چشم و بینی به عوض بینی و گوش به عوض گوش و دندان به عوض دندان و زخم­‌ها قصاص دارند».[3]
4ـ «وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ». ترجمه: «و(هتک‏) حُرمت‌ها قصاص دارد. پس هر كس بر شما تعدّى كرد، همان­گونه كه بر شما تعدّى كرده، بر او تعدّى كنيد».[4]
مقایسه­‌ای بین قصاص در دورۀ جاهلی و قصاص در دورۀ اسلامی
نظام قصاص در میان اعراب بر این اساس استوار بود که هرگاه فردی از افراد قبیله مرتکب جنایت قتل می­‌شد تمام قبیله مسئول این جنایت بودند، مگر این‌که آن قبیله فرد جنایتکار را از خویش طرد کند و دست از حمایت او بردارد و در مجامع عمومی آن را اعلام کند؛ لذا صاحب خون و ولی مقتول قصاص از جانی و غیر او را از قبیله‌­اش مطالبه می­‌نمودند و گاهی دامنۀ این مطالبه، آن­قدر گسترده می­‌گردید، که آتش جنگ را در میان دو قبیلۀ قاتل و مقتول مشتعل می­‌ساخت و هرگاه قبیلۀ مقتول از شرافت و سیادت بیشتری برخوردار می­‌بود، دامنۀ مطالبۀ خون مقتول گسترش بیشتری پیدا می‌کرد. به علاوه بسیار پیش می‌آمد که بعضی از قبایل مطالبۀ خون مقتول را در بوتۀ اهمال می‌گذاشتند و از قاتل حمایت وسیع می­‌نمودند و به اولیای مقتول اصلاً توجهی نمی­‌کردند، در نتیجه آتش جنگ­‌های طولانی مشتعل می­‌گردید و جان­‌های بی­‌گناه فراوانی تباه می­‌شد و خون­‌های پاک می­‌ریخت.
چون اسلام آمد، این نظام و روش ظالمانه را بر هم زد و برای آن حد و مرزی نهاد و اعلام داشت که تنها جانی و قاتل، مسؤول جنایت و قتل است و گناه و مسئولیت ارتکاب جنایت، تنها به عهدۀ کسی است، که مرتکب جنایت و قتل شده است؛ لذا قرآن می­‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ في القَتلَى الحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنثَى بِالْأُنثَى، فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْى فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءُ إِلَيْهِ بِاحْسانِ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ، فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَ لَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ». ترجمه:«اى مؤمنان دربارۀ کشتگان حکم قصاص بر شما واجب شده است که آزاد در برابر کشتن آزاد و برده در برابر کشتن برده و زن در برابر کشتن زن کشته می‌­شود، پس اگر کسی از قاتلین از خون برادر دینی مقتول خود مورد عفو واقع شد و ولی مقتول از قتل قاتل، صرف­‌نظر کرد و به خون‌­بها راضی گشت و حکم قصاص به خون­‌بها تبدیل گردید، باید از راه پسندیده پیروی شود و در طرز پرداخت دیه، حال پرداخت کننده را در نظر بگیرد و قاتل نیز با نیکی دیه را به ولی مقتول بپردازد و در آن مسامحه نکند. این حکم یعنی جایز بودن قصاص و جایز بودن تبدیل آن به دیه تخفیف و رحمتی است از ناحیۀ پروردگار شما بر شما، که دست شما را باز گذاشته و یکی را به طور حتم واجب نکرده است؛ بلکه به میل خود می­‌توانید هر کدام را انتخاب کنید. پس هر کس بعد از آن تجاوز کند، بدین معنی که غیر از قاتل را بکشد یا بعد از عفو و گذشت و اخذ دیه و خون­‌بها، باز هم قاتل را بکشد، به سبب این تجاوز و تعدی عذاب دردناکی خواهد داشت، که هم در دنیا قصاص می­‌شود و هم در آخرت با آتش دوزخ عذاب خواهد شد و برای شما در قصاص حیات و زندگی است ای صاحبان خرد، باشد که تقوی پیشه کنید، یعنی قصاص سبب می‌­شود که جان‌های فراوانی مورد حمایت قرار گیرند و بی‌هوده کشته نشوند و کسی به قتل اقدام نکند یا کمتر اتفاق افتد، در نتیجه جان قاتل و مقتول‌های دیگر و دیگران در امان خواهد ماند».[5]
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. سورۀ بقره، آیه: ۱۷۹.
[2]. سورۀ بقره، آیه: ۱۷۸.
[3]. سورۀ مائده، آیه: ۴۵.
[4]. سورۀ بقره، آیه: ۱۹۴.
[5]. سورۀ بقره، آیه:۱۷۸-۱۷۹.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version