نویسنده: مفتی عبیدالله نورزهی

بحران‌های لیبرالیزم در جهان معاصر

بخش شانزدهم

آزادی در قرآن
برای دریافت نگرش اسلام به حقوق بشر، از جمله آزادی که خود بخشی از موضوع کلی ارتباط شخص با خود، خداوند، دیگران و اجتماع است، هرگاه به متون و سنت اسلامی مراجعه شود، این حقیقت مکشوف می‌گردد که حقوق و حق آزادی در اسلام، هم از زاویه ژرفا و هم از منظر شمول و گستردگی، نسبت به نگره‌ی مادی و لیبرالیستی برتری دارد. ره‌یافت به این واقعیت نیازمند درنگ و تأملی هرچند اجمالی به نظام حقوقی اسلام است.
در تعالیم اسلامی تنها به رابطه میان انسان با الله متعال بسنده نشده است؛ بلکه به مسئولیت انسان در برابر خود و سایر انسان‌ها و حتی طبیعت، به صورت کلی و گاه جزئی پرداخته شده است، به‌نظر می‌رسد بیان دین، بیان الزام و تکلیف است؛ اما با توجه به اینکه تکالیف، به ویژه در ساحت روابط انسان‌ها با یکدیگر، حقوق و الزام‌های حقوقی را بر دوش دو طرف می‌گذارد و تکلیف همان «حق علیه» است؛ از این رو، تعالیم و معارف اسلامی را می‌توان آمیزه‌ای از حقوق و تکالیف برشمرد؛ حتی در مورد ارتباط انسان با الله متعال، با اینکه حیثیت آفریدگاری و آفریده بودن، حیثیت مالک و مملوک بودن را در پی دارد و این را می‌طلبد که دین برای الله تعالی جز تکلیف الهی و حقوق او بر انسان‌ها و آفریدگان نباشد. با این حال، خداوند خود در آموزه‌های وحیانی و قرآنی، حقوقی را برای انسان‌ها و برخود یاد کرده است، آیاتی چون: «كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ.»[1] و «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ.»[2]
لزوم رحمت حق بر خلق را به عنوان حقی از خلق بر خالق حکایت می­کند. قرآن کریم از یک سو حق بهره­وری انسان از طبیعت را به صورت مکرر باز می­گوید: “وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ” ترجمه: «رام شما ساخت آنچه را در آسمان­ها و آنچه را در زمین است.»[3]
“وَ هُوَ الَّذي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ مَواخِرَ فيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ” ترجمه: «دریا را رام کرد تا از آن گوشت تازه بخورید و زیورهایی بیرون آرید و خویشتن را بدان بیارایید و کشتی­ها را بینی که دریا را می­شکافند و پیش می­روند؛ تا از فضل خدا روزی بطلبید.»[4]
“وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ الله حَلالاً طَيِّباً” «از چیزهای حلال و پاکیزه‌ای که خدا به شما روزی داده است، بخورید.»[5]
“كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ الله” «از روزی خدا بخورید و بیاشامید.»[6]
از سوی دیگر حق عمران و آبادانی، حفظ محیط­زیست، حق استفاده بهینه و پرهیز از زیاده­روی، اسراف و تخریب طبیعت را به مثابه حقوقی از طبیعت بر انسان گوشزد می­کند: “هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فيها” ترجمه: «او شما را از زمين پديد آورد و در آن شما را استقرار داد.»[7]
“كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ الله وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدينَ” ترجمه: «از روزی خدا بخورید و بیاشامید و در روی زمین سرکشی نکنید.»[8]
“وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ” ترجمه: «بخورید و بیاشامید؛ ولی اسراف نکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد.»[9]
رابطه انسان با خودش و حقوقی که بر خود دارد از آیات زیر به دست می­آید: “يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِله وَلِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ” ترجمه: «ای مؤمنان! چون الله و پیامبرش شما را به چیزی فراخوانند که زندگیتان می­بخشد، دعوت‌شان را اجابت کنید.»[10]
“قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها ﴿۹﴾ وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها﴿۱۰﴾” «هر کس که در پاکی آن (نفس) کوشید رستگار شد و هر که با پلیدی­اش بیالود ناامید گردید.”[11]
این آیات بیانگر آن است که انسان در برابر خود مکلف است و حقی از او (یعنی هویت و حقیقت انسانی او) بر خود او وجود دارد که باید اسباب حیات، زندگی، پویایی، تعالی، تکامل و رهایی خویش را فراهم آورد و خود را از بندها و زنجیرهای ناپاکی برهاند، چنان که متون وحی الهی نیز می‌فرمایند: “وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ” «و کارهای‌شان به صورت مشورت در میان آن‌هاست.»[12]
“وَ شاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ” «و در کارها با آنان مشورت کن.»[13]
 همچنین این آیات از حقوق و آزادی‌های سیاسی و اجتماعی انسان‌ها در روابط با یکدیگر سخن می­گوید.
تعریف آزادی در قرآن
تعریف آزادی به عنوان «رهایی از پرستش غیر الله»، که برگرفته از بنیادی‌ترین شعار اسلامی «لا اله الاّ الله» است، به دلیل غنای مفهومی و معنایی، می‌تواند دیدگاه اسلام درباره آزادی را به خوبی بیان کند و با نظام حقوق اسلام به لحاظ عمق و گستره قلمرو، انسجام و سازگاری داشته باشد. در این تعریف، به دو نوع آزادی منفی و مثبت اشاره شده است، در گام نخست، انسان باید خود را از قید و بند هر آنچه جان و تن او را به اسارت، بردگی و بندگی گرفته است، برهاند و در گام بعدی، با تعقل، خردورزی و آگاهی، باور، عقیده، مذهب و شیوه درست حیات فردی، اجتماعی و سیاسی را برگزیند و خود صاحب اختیار و رقم زننده سرنوشت سیاسی و اجتماعی خویش باشد.
به روایت قرآن، آزادی به این مفهوم، سرلوحه‌ی رسالت تمامی پیامبران و فرستادگان الهی بوده است: “وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا الله وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ” ترجمه: «به میان هر ملتی پیامبری مبعوث کردیم که الله را بپرستید و از طاغوت دوری کنید.»[14]
واژه «طاغوت» که هشت بار در قرآن به کار رفته است، مفهومی مشترک با کلمه «اله» دارد. «اله» به معنای معبود و چیزی است که مورد پرستش قرار می‌گیرد؛ چه معبود حق باشد؛ همچون الله و یا باطل باشد بسان بت‌ها و سایر اشیا و پدیدارهایی که مورد پرستش قرار می‌گیرند؛ اما «طاغوت» تنها به خدایان دروغین و نیز انسان‌های مستبد و تجاوزگر به حقوق انسان‌ها که انسان‌ها را به بردگی و بندگی تا سر حد پرستش می‌کشانند، اطلاق می‌گردد. امام راغب رحمه الله در مفردات می‌گوید: «طاغوت عبارت است از هر انسان تجاوزگر و هر معبود جز الله که مورد پرستش قرار گیرد.» بر همین اساس، قرآن، فرعون زمان موسی علیه السلام را که بنی اسرائیل را به بردگی گرفته و بر حقوق انسانی آن‌ها تجاوز روا داشته بود، طاغوت و روش برخورد او با بنی اسرائیل را طغیان معرفی کرده است: “اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى” ترجمه: «به سوی فرعون بشتاب که طغیان کرده است.»[15]
آزادی در اسلام به این معناست که انسان در روابط گسترده‌ی خود با الله، خود، طبیعت و سایر انسان‌ها، تنها به پرستش و فرمان‌پذیری الله متعال، تن دهد؛ زیرا او آفریدگار و مالک انسان است؛ اما در برابر غیر الله، انسان باید از یک سو حقوق دیگران را رعایت کند و از سوی دیگر نباید اسارت، بردگی و بندگی طبیعت (پول و ثروت)، سایر انسان‌ها و خواسته‌های شهوانی و نفسانی را بپذیرد؛ بلکه باید با اراده‌ای آزاد، حاکم بر سرنوشت خود باشد و راه سعادت و تکامل را در پرتو اراده، انتخاب و عقلانیتی که از وحی یاری گرفته است، جست‌وجو کند.
در نگرش اسلامی-قرآنی، انسان به دلیل اختیار تکوینی و طبیعی که دارد، می‌تواند هر عقیده، مسلک و راه و روش زندگی را برگزیند؛ اما در این انتخاب و اختیار، گاه دچار لغزش و خطا می‌شود و با وجود نشانه‌های روشن، پاره‌ای از عوامل محیطی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی او را از زیستن در فضای حقیقت و آزادی باز می‌دارد، به‌همین دلیل، راهکارهایی برای چگونگی استفاده انسان از آزادی تکوینی فرو فرستاده شده است. کارکرد این راهکارها چیزی فراتر از یاری رسانی به عقل و خرد انسان در عرصه‌های عقل‌یاب و دستگیری و رهنمون کردن آن در ساحت‌های عقل‌گریز نیست، چنین کارکردی نه تنها به محدودیت آزادی نمی‌انجامد؛ بلکه به توسعه‌ی آزادی و درک بهینه‌ی آن منجر می‌شود.
این ویژگی به مکتب و اندیشه‌ی اسلامی محدود نیست؛ هر جامعه‌ای از جوامع بشری برای کنترل و هدایت آزادی‌های فردی و اجتماعی شهروندان و جلوگیری از هرج و مرج و تعارض خواسته‌های گوناگون، قوانینی را تصویب می‌کند. تفاوت اندیشه‌ی اسلامی با سایر قوانین که منشأ بشری دارند، در این است که خاستگاه دین و راهکارهای آن فرا انسانی و مصون از کاستی است.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1] ـ سوره حدید،  آیه: ۲۵.
[2] ـ سوره انعام،  آیه: ۱۲.
[3] ـ سوره جاثیه،  آیه: ۱۳.
[4] ـ سوره نحر،  آیه: ۱۴.
[5] ـ سوره نحر،  آیه: ۱۴.
[6] ـ سوره بقره،  آیه: ۶۰.
[7] ـ سوره هود، آیه: ۶۱.
[8] ـ سوره بقره،  آیه: ۶۶.
[9] ـ سوره اعراف،  آیه: ۳۱.
[10] ـ سوره انفال،  آیه: ۱۴.
[11] ـ سوره شمس،  آیه: ۹ ـ ۱۰.
[12] ـ سوره شوری ،  آیه: ۳۸.
[13] ـ سوره آل عمران،  آیه:۱۵۹.
[14] ـ سوره نحل،  آیه:۳۶.
[15] ـ سوره نازعات،  آیه:۱۷.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version