نویسنده: محمد عاصم اسماعیل­زهی

حکمت و فلسفۀ قصاص و آثار آن

بخش دوم

قصاص در لغت و اصطلاح
در هر یک از دانش­‌های موجود شمار زیادی از اصطلاحات خاص آن رشته وجود دارد که از طرف صاحب­‌نظران آن علم وضع و جعل گردیده است و در واقع مفهوم‌­شناسی کلید حل معمای علوم به حساب می‌­آید.
۱. قصاص در لغت
قصاص اسم مصدر از ریشۀ (قصّ یقصُّ) به معنای پیگیری نمودن نشانه و اثر چیزی است.[1]
قصاص به کسر «قِ» به معنای سزا دادن بر گناه یا کار بد، برابر آن­چه مرتکب شده، کشنده کسی را کشتن؛ جزا، مکافات، مجازات قاتل یا ضارب؛ آمده است.[2]
قصاص ختم حیات، مبتنی بر حق العبد، که توسط ورثۀ مقتول در موارد قتل عمدی اجرا می­‌گردد.[3]
و نیز قصاص در لغت به معنای پیروی کردن اثر و همچنان به معنای مماثلت نیز آمده است.[4]
همین‌­طور قصاص در لغت پاداش دادن، بدین نحو که کشنده و ضارب را به ضرب و جارح را به جرح تنبیه کنند.[5]
۲. قصاص در اصطلاح
فقهاء در تعریف قصاص همان معنای لغوی را افاده کرده­‌اند، با این تفاوت که معنای اصطلاحی فقهی از معنای لغوی اخص‌­تر است و پی­گیری در لسان فقهاء مختص به مسایل جنایی گردیده است، یعنی جانی را مانند جنایت ارتکابی‌­اش مجازات کنند، اگر کشته است، بکشند و اگر زخم زده است، زخم بزنند.[6]
تأکید فقهاء اسلامی در اجرای قصاص به برابری و مماثلت میان جرم ارتکاب یافته و پاسخ احتمالی آن (قصاص) اهمیت کلیدی و اساسی دارد و مطابق تعریف و تصریح فقهاء اگر در اجرای قصاص مانندی بین جرم مرتکبه و قصاص تحقق نیابد چنین عمل از تعریف و مفهوم قصاص بیرون خواهد بود.
بنابراین، اگر در جامعه­‌ای مردم پس از یک جنایت با جرح و ضرب به خون­ریزی و کشتار دسته جمعی دست بزند و از جانی یا قبیلۀ او انتقام بگیرند قصاص نیست، همین‌­طور اگر استیفای اثر جنایت با ضرب یا جرح به پرداخت دیت با عفو منجر شود یا اصولاً در یک جامعۀ با مکتب، پی­جویی جنایت تا اخذ دیت یا عفو جایز باشد، این نوع دنبال نمودن اثر جنایت را اصطلاحاً قصاص نمی‌­گویند، هر چند از نظر لغوی ممکن است بتوان آن‌را قصاص دانست.[7]
از بیان علمای فقه جزائی اسلام، آشکار می‌­شود که قصاص در حقیقت جاری ساختن عمل بالمثل با جنایت‌کار است و در اجراء و عملی‌­سازی قصاص نباید بیشتر از میزان عمل انجام شده بالای مجنی علیه در حق جانی روا داشت. در غیر آن قصاص معنا و مفهوم اصطلاحی خود را از دست خواهد داد.
ریشه­‌های تاریخی قصاص
قتل نفس اولین جرمی است که از دیدگاه قرآن در زمین واقع شده که از خوی تجاوزگری و خودمحوری انسان حاکی است و این عمل در همان زمان­‌هم جرم و گناه بوده است. عکس‌العمل انسان‌ها در برابر این جرم در همۀ ادوار تاریخ متناسب با سطح آگاهی، فرهنگ و رشد عقلانی آن­‌ها متفاوت و متغیر بوده است.
ظهور ادیان و مذاهب بر طرز زندگی مردم تأثیر می‌گذارد و در نهایت جوامع کوچک به جوامع بزرگ­تر مبدل می‌­شوند و دولت­‌ها به وجود می­‌آیند. به میان آمدن این همه تحولات در زندگی جوامع بشری، سبب آن می­‌شود تا عکس‌العمل در برابر تطبیق و عملی ساختن مجازات نیز تغییر کند، در تعیین مجازات و رعایت تناسب میان جرم و جزاء، اقدام صورت می­‌گیرد و حداقل واکنش‌های فردی و اجتماعی دربارۀ جرم و مجرم تا حدی متعادل می­‌گردد.
به خاطر محدود ساختن اندازۀ مجازات با رعایت تناسب در مورد جرم و جزاء، بحث قصاص مطرح و مطابق آن مجازات تحت قاعده و ضابطه قرار داده می­‌شود؛ طوری‌که جزای دندان در برابر دندان و چشم در برابر چشم است.
ادیان سماوی در این امر، نقش عمده داشته‌­اند، این موضوع سبب آن شد تا مسئولیت‌­ها نیز جنبۀ شخصی پیدا کنند، تا از تطبیق مجازات دسته­‌جمعی جلوگیری به عمل آید. این یکی از تأثیرات دیگر دین و مذهب در زمینۀ جلوگیری از اجراء و تطبیق مجازات در برخی از مکان‌­ها و زمان­‌هاست؛ مانند ممنوعیت جنگ در جاها و زمان­‌های معین یا عدم تطبیق مجازات در برخی از اوقات مانند اعیاد و غیره.[8]
در آیین یهود، قصاص به دو صورت کلی انجام می­‌گرفت: اعدام (سنگسار کردن، سوزاندن، به دار کشیدن، با تیر زدن و با شمشیر قطعه قطعه کردن) که به قتل عمد اختصاص داشت و دیگری پرداخت دیت بوده که چهار یا پنج برابر میزان ضرر وارد شده، مقرر می‌­گردید و به قتل غیر عمد مربوط بود.[9]
در انجیل به‌­صورت صریح حکم قصاص بیان نشده است و تأکید و تصریح بر عفو و بخشش پیام انجیل و پیروانش را تشکیل می‌­دهد؛ اما برخی بر این باورند که حکم قصاص در دین مسیح وجود داشته است به این دلیل که دین مسیح ناسخ دین موسی علیهالسلام نبوده است.[10]
نظام قصاص در عرب دوران جاهلیت به اساسی مبتنی بود که قبیله را مسئول جنایت هر فردی از افراد آن می‌­شمردند؛ مگر آنکه قبیله فرد قاتل را از خود جدا سازد و در اجتماعات عام خروج آن را از قبیله اعلام نماید، از همین‌­رو ورثۀ مقتول از جانی و از افراد دیگر قبیلۀ او مطالبۀ قصاص می‌­کرد و در این مطالبه به اندازه‌­ای راه افراط را می­‌پیمود که اغلباً منجر به مشتعل شدن آتش جنگ بین جانی و مجنی علیه می‌گردید، این مطالبه زمانی جدی و مبالغه­‌آمیز می­‌گردید که مجنی‌علیه شخص شریف یا سرداری از قوم می‌­بود، در بعضی از قبایل، اکثراً این مطالبه اهمال می­‌شد و قبیله از قاتل حمایت می­‌کرد. [11]
اسلام به جای تجویز انتقام­‌های ظالمانه، قانون منصفانۀ قصاص را تعیین کرد. در واقع اسلام از یک‌سو، آن‌را از الگوی رفتاری بی‌­قید و بند و مهارنشده، به الگوی رفتاری مهارشده و حوزۀ قاضی و قضاوت کشاند و از سوی دیگر آن‌را از صورت انتقام غیرعادلانه خارج کرده و به قصاص عادلانه تبدیل کرد و به وضعیت حقوقی نابسامان و آشفته­‌ای که جوامع آن زمان گرفتارش بودند، پایان داد، کشتن چند برابر از خویشان قاتل در برابر یک قتل، انتقام‌­جویی کورکورانه بود که دامان افراد بی‌­گناه فراوانی را می‌­گرفت.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. میرحسینی، سید حسن، سقوط قصاص، ص ۱۵، چاپ دوم تهران انتشارات میزان، ۱۳۸۷.
[2]. فكرت، عبدالبشير، اصل قانونیت جرایم و جزاها در شریعت و قانون کامل، ص۹۱، انتشارات حامد رسالت، ۱۳۹۵.
[3]. ستانکزی، نصر الله و دیگران، قاموس اصطلاحات حقوقی کامل، ص۱۹۷، انتشارات حامد رسالت ۱۳۸۷.
[4]. نذیر، امداد محمد، حقوق جزای عمومی، ص ۱۰۸، چاپ دوم، کابل انتشارات حامد رسالت، ۱۳۹۹.
[5]. محمد معین، فرهنگ معین، ص ۲۶۷۹، جنوب تهران، انتشارات سپهر، ۱۳۸۳.
[6]. نذیر، امداد محمد، حقوق جزای عمومی، ص ۱۰۸، چاپ دوم، کابل انتشارات حامد رسالت، ۱۳۹۹.
[7]. قیاسی، جلال الدین، مطالعۀ تطبیقی حقوق جزای عمومی اسلام و حقوق موضوعه، ج ۱، ص۱۰۳، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ۱۳۹۶.
[8]. رسولی، محمد اشرف، حقوق جزای عمومی، ص۱۱۰، کابل، انتشارات: واژه، ۱۳۹۶.
[9]. قیاسی، جلال الدین، مطالعۀ تطبیقی حقوق جزای عمومی اسلام و حقوق موضوعه، ج ۱، ص۱۰۳، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ۱۳۹۶.
[10]. همان، ص ۱۰۵.
[11]. السيد سابق، فقه‌السنه (حدود و تعزیرات)، ص ۲۰۱، مترجم: محمد موسی همت، کابل، انتشارات نویده ١٣٧٤.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version