نویسنده: عبدالحی لیان

الگوی تربیت الهی در خانواده انبیا‌‌ علیهم‌السلام

بخش بیست‌ودوم

حضرت نوح علیه السلام و خانواده
حضرت نوح علیه السلام اولین پیامبری بود که خداوند عزوجل پس از حضرت آدم علیه السلام به اهل زمین مبعوث کرد.[1] او یکی از پیامبران اولول العزم است که خداوند سبحان او را به سوی قومش فرستاد تا آن‌ها را به پرستش تنها خدای یگانه و بدون شریک، ترک بت‌پرستی و سایر معبودان باطل، ایمان به روز آخرت، برابری میان مردم و تصحیح مفاهیم نادرستی که به دلیل نبود عقیده توحید در میان‌شان رواج داشت، دعوت کند.
حضرت نوح علیه السلام امر پروردگارش را اجابت کرد و با بصیرت کامل قوم خود را دعوت نمود، او در دعوت خود از روش‌های متعدد و ابزارهای متنوعی استفاده کرد، به امید اینکه قومش دعوت او را اجابت کنند. او لحظه‌ای از دعوت خود در شب و روز، پنهانی و آشکارا کوتاهی نکرد، در این باره، خداوند سبحان می‌فرماید: “لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ“.[2]
‏ترجمه: «(پيوسته مشركان، دشمنان حق بوده‌اند، و كافران با پيغمبران جنگيده‌اند. از جمله) ما نوح را به سوي قوم خود (كه در ميان‌شان برانگيخته شده بود) فرستاديم. او بديشان گفت: اي قوم من! براي شما جز خدا معبودي نيست؛ پس تنها الله را بپرستيد، من (از شما و دل‌سوزتان مي‌باشم. قيامت و حساب و كتابي در ميان است و اگر نافرماني كنيد) مي‌ترسم دچار عذاب آن روزِ بزرگ شويد (و به دوزخ رويد).
و نیز خداوند متعال می‌فرماید:‏ “إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ أَنْ أَنذِرْ قَوْمَكَ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ * قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ * أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ * يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاء لَا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ * ‏قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلاً وَنَهَاراً ‏* فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَاراً ‏* وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَاراً * ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَاراً * ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَاراً ‏* فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّاراً * يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَاراً * وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَاراً“.[3]
ترجمه: ‏«ما نوح را به سوي قومش فرستاديم (و بدو دستور داديم) كه قوم خود را (از عذاب الله) بترسان، پيش از آن كه عذاب دردناكي به سراغ ايشان بيايد. ‏گفت: اي قوم من! من براي شما بيم دهنده روشن و روشن‌گر.‏ ‏خدا را بپرستيد و از او بترسيد، و از من فرمانبرداري كنيد.‏ ‏(اگر دعوت مرا بپذيريد) خداوند گناهان شما را مي‌آمرزد و تا اجل نهائي مرگ شما را به تأخير مي‌اندازد؛ امّا اگر متوجّه باشيد، هنگامي كه اجل نهائي الهي فرا رسد، تأخير پيدا نمي‌كند، ‏نوح گفت: پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (به سوي ايمان به تو) فرا خوانده‌ام؛‏ ‏امّا دعوت و فرا خواندنم تنها بر گريز ايشان افزود!‏. ‏من هر زمان كه ايشان را دعوت كرده‌ام تا (ايمان بياورند و) تو آنان را بيامرزي، انگشت‌هاي خود را به گوش‌هاي‌شان فرو كرده‌اند (تا نداي حق را نشنوند) و جامه‌هاي‌شان را بر سر كشيده‌اند (تا قيافه مرا نبينند) و (در فسق و فجور و ظلم و زور بيشتر فرو رفته‌اند و بر كفر) پافشاري كرده‌اند و سخت سركشي نموده و بزرگي فروخته‌اند؛‏ ‏سپس من آنان را آشكارا و با صداي بلند (به يكتاپرستي و ايمان راستين) دعوت كرده‌ام.‏ ‏گذشته از اين، به گونه علني و (جمعي)، و به صورت نهاني (و فردي، دعوت آسماني را) بديشان رسانده‌ام‏ ‏و بديشان گفته‌ام: از پروردگار خويش طلب آمرزش كنيد كه او بسيار آمرزنده است (و شما را مي‌بخشايد).‏ ‏(اگر چنين كنيد) خدا از آسمان باران‌هاي پر خير و بركت را پياپي مي‌باراند× ‏و با اعطاء دارائي و فرزندان، شما را كمك مي‌كند و ياري مي‌دهد، و باغ‌هاي سرسبز و فراوان بهره شما مي‌سازد و رودبارهاي پر آب در اختيارتان مي‌گذارد».‏
واکنش قوم نوح و پایداری او در برابر آن‌ها
حضرت نوح علیه السلام مدت زمان بسیار طولانی قومش را دعوت کرد. در این مدت، آن‌ها او را تکذیب می‌کردند، با او به تلخی مجادله می‌نمودند و او را بسیار آزار می‌دادند. با وجود همه این‌ها، او بر تکذیب و آزار آن‌ها صبور بود و به شبهات و مجادلات‎شان با دلایلی محکم پاسخ می‌داد، وقتی قومش از او ناامید شدند و در مقابله با او ناتوان ماندند، او را به قتل تهدید کردند و گفتند: “قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ“.[4]‏ ‏ترجمه: ‏‏«گفتند: اي نوح! اگر (بدين رفتار و گفتار خود) پايان ندهي، قطعاً جزو سنگ‌ساران خواهي شد (و بر سر تو همان خواهد آمد كه بر سر ساير مخالفان ما آمده است)».
در این هنگام، نوح علیه السلام رو به پروردگارش کرد و گفت: “قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ *‏ فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحاً وَنَجِّنِي وَمَن مَّعِي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ“.[5] ‏ ‏ترجمه : «‏‏(نوح به پيشگاه الله عرض كرد و) گفت: پروردگارا! قوم من ، مرا دروغ‌گو ناميدند (و دعوتم را نپذيرفتند)!‏. ‏(اكنون كه هيچ راهي براي هدايت اين ستمگران باقي نمانده است و تمام تلاش و توانم بيفايده بوده است) ميان من و اينان خودت داوري كن (و كافران و مشركان را نابود فرما) و من و مؤمناني را كه با من هستند (از دست شكنجه و آزارشان) نجات بده».
سپس قوم نوح علیه السلام از او خواستند عذابی را که وعده داده بود، بیاورد و گفتند: ‏”قَالُواْ يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتَنِا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ“.[6]‏ ‏ترجمه: ‏‏گفتند: اي نوح! با ما جرو بحث كردي (تا به تو ايمان بياوريم) و جرو بحث را به درازا كشاندي (تا آنجا كه ما را خسته كردي. جانمان از اين همه گفتار به لب رسيده است و ديگر تاب تحمّل شنيدن سخنانت را نداريم). اگر راست مي‌گوئي (كه تو پيغمبري و اگر به تو ايمان نياوريم، عذاب الله گريبان‌گيرمان مي‌گردد) آنچه را كه ما را از آن‌ مي‌ترساني، به ما برسان (و هيچ درنگ مكن. حرف بس است، عذاب كو؟).‏
نوح علیه السلام در پاسخ به آن‌ها گفت: «قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُم بِهِ اللّهُ إِن شَاء وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ».[7] ‏ترجمه: ‏‏گفت:  (رساندن عذاب در دست خدا است‌؛ نه در دست من) اين خدا است كه آن را به شما مي‌رساند اگر بخواهد (و حكمتش اقتضاء كند)، و شما نمي‌توانيد (خدا را) درمانده كنيد (و از نزول عذاب او جلوگيري نمائيد و يا از آن بگريزيد و خويشتن را برهانيد).‏
سپس خداوند عزوجل به او خبر داد که از قومش جز کسانی که پیش از این ایمان آورده‌اند، کسی ایمان نخواهد آورد: «‏وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ».[8] ‏‏ترجمه: ‏‏به نوح وحي شد كه جز آنان كه (تا كنون) ايمان آورده‌اند، هيچ كس ديگري از قوم تو ايمان نخواهد آورد” بنابراين از كارهائي كه مي‌كنند غمگين مباش. (ما هرچه زودتر سزاي اذيّت و آزار و تهمت و تكذيب ايشان را در كف دست‌شان خواهيم گذاشت).
ادامه دارد…‏
بخش قبلی | بخش بعدی
. عماد الدین ابی الفداء إسماعیل، ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۲۲۳، ج۴، ص۷۱.[1]
. الأعراف/۵۹.[2]
. نوح/۱۲-۱.[3]
. الشعراء/۱۱۶.[4]
. الشعراء/۱۱۸-۱۱۷. [5]
. هود/۳۲.[6]
. هود/۳۳.[7]
. هود/۳۶.[8]
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version