نويسنده: مهاجر عزیزی

سیکیزم؛ پیدایش و مبانی اعتقادی آن

بخش هشتم

۷. گورو هار رای ( Guru Har-Rai)
هار رای در تاریخ ۱۶ ژانویۀ سال ۱۶۳۰ میلادی به دنیا آمد. طبق کتاب “ده معلم مقدس” او از معلم هفتم بسیار زاهدتر و گوشه‌گیرتر بود. او برخلاف پدربزرگش (گورو هارگوبیند) که شخصیت نظامی‌تری داشت و به تمرین‌های رزمی و سلاح‌سازی می‌پرداخت، دیدگاه مسالمت‌آمیزتری داشت، وی تمرکز خود را بر آموزش روحانی گذاشت و پیروانش را به نشر آموزه‌های معنوی از طریق روش‌های صلح‌آمیز تشویق می‌کرد. یک سال پس از رسیدن به مقام معلمی، مرکز طریقت سیک را از آمریتسر به شهر “ماراند رای” در منطقۀ کنگور منتقل کرد. او به‌همراه پیروانش در آن‌جا ساکن شد تا از درگیری با مسلمانان و هندوهای متعصب دوری کند. او در این منطقه مدارس دینی و مراکز خیریه ایجاد کرد و اصلاحات اجتماعی متعددی برای بهبود وضعیت جامعه انجام داد.[1]
او به بازدید از مراکز دینی مختلف می‌پرداخت، ساختار سازمانی پیروان را سامان‌دهی کرد و آن‌ها را متحد نمود. در سال ۱۶۵۸ میلادی، او پسر بزرگ‌ترش را جانشین خود اعلام کرد؛ ولی پسر کوچکش “رام رای” را برای نمایندگی نزد دربار امپراتور فرستاد. این تصمیم برای حفظ روابط مسالمت‌آمیز با امپراتوری مغول اتخاذ شد. زمانی‌که آتش جنگ قدرت بین فرزندان شاه‌جهان (امپراتور مغول) شعله‌ور شد، این درگیری‌ها بیشتر منشأ دینی و سیاسی داشتند. پسر چهارم شاه‌جهان، اورنگ‌زیب (Aurangzeb)، موضعی سخت‌گیرانه علیه دیگران داشت. هار رای، که با شرایط سیاسی آشنا بود، پسرش رام رای را به دربار فرستاد تا از طریقت سیک در برابر خطرات دفاع کند. رام رای در دربار اورنگ‌زیب تلاش کرد تا نظر امپراتور را به نفع خود جلب کند، به‌ویژه زمانی‌که اورنگ‌زیب به سلطنت رسید. او تلاش کرد با تفسیر متفاوت از برخی متون مقدس، نظر مساعد پادشاه را جلب کند، این اقدام باعث اختلاف با پدرش هار رای شد؛ زیرا معلم هفتم این رفتار را برخلاف اصول دینی می‌دانست و تصمیم گرفت پسر کوچک‌ترش را به‌عنوان جانشین خود معرفی کند؛ پس از درگذشت معلم هار رای، پسر کوچکترش “هار کریشان” به‌عنوان هشتمین معلم طریقت سیک منصوب شد.[2]
۸. گورو هر کریشن (Guru Har Krishan)
گورو هر کریشن، هشتمین پیشوای آیین سیک، در سال ۱۶۶۱ میلادی به مقام گورویی رسید و به مدت شش سال این جایگاه را حفظ کرد. او در شهر رپنگار ایالت پنجاب هند چشم به جهان گشود. پدرش، گورو هر رای، وی را در حالی‌که تنها پنج سال داشت، به‌عنوان جانشین خود برگزید؛ انتخابی که به دلیل سن کم او و نیز تقدم سنی برادر بزرگ‌ترش، رام‌رای، با اعتراضاتی مواجه شد.
رام‌رای، که خود را سزاوار این مقام می‌دانست، نزد امپراتور مغول، اورنگ‌زیب، شکایت برد و ادعا کرد که به‌رغم وفاداری‌اش به شاه، از پیشوایی و میراث پدر محروم شده است. گورو هر رای، پیش از وفات، به هر کریشن توصیه کرده بود از دیدار با اورنگ‌زیب خودداری کند. با این‌حال، امپراتور او را به دربار دهلی فراخواند و راجا جای سینگ را مأمور همراهی وی کرد.
جای سینگ به هر کریشن اطمینان داد که نیازی به ملاقات حضوری با اورنگ‌زیب نخواهد بود. بدین‌گونه، هر کریشن به دهلی رفت و در آن‌جا بسیاری از پیروان سیک به دیدارش آمدند؛ گرچه در نهایت از اتهامات تبرئه شد، اما در همین ایام به بیماری آبله مبتلا شد و نتوانست به آمریتسار بازگردد.[3]
سرانجام، گورو هر کریشن درگذشت و پیش از مرگ، عموی پدرش، تیغ بهادر را به‌عنوان جانشین خود معرفی کرد.[4]
۹. گورو تیغ بهادر (Guru Tegh Bahadur)
گورو تیغ بهادر، نهمین پیشوای آیین سیک، در سال ۱۶۶۵ میلادی پس از وفات گورو هر کریشن، مسئولیت رهبری مذهبی و سیاسی جامعۀ سیک را برعهده گرفت. او در سال ۱۶۲۱ میلادی در آمریتسار به دنیا آمد و کوچک‌ترین پسر از پنج پسر گورو هرگوبیند بود. لقب “تیغ بهادر” (یعنی شمشیرزن دلاور) را پدرش به او داد، چرا که او در جوانی از اعضای سپاه پدر بود و فنون جنگی مانند سوارکاری، تیراندازی و شمشیرزنی را نزد بهای گورداس آموخته بود.
در سال ۱۶۳۳، با دختری به‌نام بیشان کائور، فرزند لال‌چند، ازدواج کرد. او سال‌هایی از عمر خود را در قریه باکالا در انزوا و مراقبه سپری کرد، تا اینکه از سوی گورو هر کریشن به عنوان جانشین معرفی شد.
دوران گورویی او هم‌زمان با سلطنت اورنگ‌زیب بود؛ هنگامی که گروهی از سیک‌های کشمیر دستگیر شدند و تهدید به مسلمان‌شدن شدند، آنان اظهار داشتند اگر گوروی آن‌ها اسلام آورد، خودشان نیز مسلمان خواهند شد.
در پی این ماجرا، اورنگ‌زیب دستور بازداشت گورو تیغ بهادر را صادر کرد. وی زندانی شد و تحت شکنجه قرار گرفت؛ از او خواسته شد معجزه‌ای نشان دهد تا حقانیت خود را اثبات کند، اما از انجام آن امتناع ورزید؛ سرانجام، در سال ۱۶۷۵ میلادی، گورو تیغ بهادر در دهلی گردن زده شد.[5]
۱۰. گورو گوبیند سینگ  (Guru Gobind singh)
گوبیند سینگ، از جمله دهمین و آخرین گورو در آیین سیک است. او در سال ۱۶۶۶ میلادی در پتنه، بیهار هندوستان متولد شده است. او در نه سالگی رهبری مذهبی و سیاسی آیین سیک را به عهده گرفت.
و هنگامی که «تبغ بهادر» کشته شد، پسرش «گوبیند» جانشین او گردید. این جانشین از شجاع‌ترین خلفای سیک‌ها بود و آگاه‌ترین ایشان در امور جنگ. او تمام تلاش خود را برای متحد ساختن صفوف سیک‌ها صرف کرد و روح دشمنی با مسلمانان را در میان آنان گسترش داد. او درِ ورود به دین سیک را بر روی همه باز کرد و میان طبقات اجتماعی تفاوتی قائل نشد، در نتیجه مردم گروه‌گروه وارد دین او شدند؛ سپس برای قوم خود پوشش ویژه‌ای قرار داد تا با دیگران متفاوت باشند، و واجب ساخت که هر سیک، تکه‌ای آهن با خود داشته باشد، که نشانه‌ای از شجاعت و استواری‌اش باشد، هم‌چنین تراشیدن هیچ‌یک از موهای بدن را جایز ندانست و داشتن شانه‌ای را نیز الزامی کرد. بزرگداشت گاو را واجب دانست و قیود مربوط به خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها را برداشت، تا جایی که نوشیدن شراب را نیز مباح شمرد. او واجب کرد که هرگاه یک سیک برادر خود را دید، به او بگوید: «بول واه گرو جی کا خالصه»، یعنی: زنده باد اندیشه آزادیِ آزادی – غوبند رای؛ و طرف مقابل پاسخ دهد: «سره واه گرو جی کی فتح»، یعنی: بزرگا باد پیروزی‌های پیر.[6]
او لقب «سنگ» به معنای شیر را به نام خود افزود و این عنوان را برای همه سیک‌ها به کار برد؛ چنان‌که هیچ‌یک از آنان نیست مگر اینکه در نامش «سنگ» باشد. او بود که لقب «الخالصة» به معنای «قوم آزاد» را برای سیک‌ها برگزید. او قوم سیک را به‌طور کامل از قوم هندوان جدا کرد و در زمان او، سیک‌ها دشمنان سر سخت مسلمانان شدند و در هر فرصتی درصدد انتقام‌گیری از آنان بودند. حکایات شگفت‌انگیز و عجیب زیادی دربارۀ شجاعت و همت او نقل شده است، تا جایی که گفته‌اند: او پس از آنکه سرش از بدن جدا شد، تا چهارده میل در میدان جنگ به نبرد با دشمنان ادامه داد! و زن بارداری که نام او را می‌شنید، جنین خود را سقط می‌کرد! و از این قبیل حکایت‌ها. شکی نیست که او قوم خود را متحد ساخت، آنان را بر دشمنی با مسلمانان گرد آورد و جنگیدن با مسلمانان را مایۀ افتخار و شرافت قرار داد، تا جایی که هیچ‌یک از ایشان از این کار بازنمی‌ماند.[7]
انتقال رهبری دینی سیک‌ها از گورو به کتاب
پس از درگذشت دهمین گورو در سال ۱۷۰۸ میلادی، و در پی دگرگونی‌های بنیادینی که طی دو قرن پیشین و در دوران رهبری گوروهای ده‌گانه در آیین سیک پدید آمده بود، رهبری معنوی و دینی سیک‌ها از شخص گورو به کتاب مقدس‌شان «گرانت صاحب» منتقل شد.[8] از آن زمان تاکنون، پیروان آیین سیک گرانت صاحب را مرجع نهایی دین خود دانسته و آموزه‌های آن را سرلوحۀ اعتقادات و رفتارهای دینی خود قرار داده‌اند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. نادر السحیل، طائفة السیخ عرض و نقد، ص ۱۸۶.
[2]. همان، ص ۱۸۶.
[3]. ویلیام اوئن کول، سیک‌ها و معتقدات مذهبی و رویۀ آنان، ترجمۀ محمود فیروزنیا، ص ۲۶۵؛ نورالدین چهاردهی، سیک‌ها و گرونانک، ص ۲۶۵.
[4]. فیاض قراپی، ادیان هند، ص ۴۷۷.
[5]. ویلیام اوئن کول، سیک‌ها و معتقدات مذهبی و رویۀ آنان، ص ۲۶۵؛ نورالدین چهاردهی، سیک‌ها و گرونانک، ص ۲۶۵.
[6]. موسوعة الملل و الادیان، ج ۲، ص ۱۳۷.
[7]. همان، ج ۲، ص ۱۳۷.
[8]. رابرت ۱. هیوم، ترجمه: عبدالرحیم گواهی، ادیان زندۀ جهان، ص ۱۷۴.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version