
نویسنده: محمد عاصم اسماعیلزهی
حکمت و فلسفۀ حج و اسرار نهان آن
بخش دهم
احکام حکمتآمیز برای افزایش فوائد حج و تقویت آثار آن در نفس و زندگی
وحی الهی و قانونگذاری آسمانی، برای حج فضایی را فراهم کرده است که جدیت و اراده را بر میانگیزد و نفس و فکر را بیدار میکند و آن را با حصاری از عبادت، روحانیت و پاکیزگی در برگرفته است؛ زیرا حج، سفری طولانی و انتقال از شهری به شهر دیگر است که حاجی در آن از مناطق مختلف، فضاهای گوناگون، چیزهای لذتبخش و سرگرم کننده، کارها و مشغولیتهایی میگذرد که گاهی مدت آنها کوتاه بوده و گاهی دراز است و در شهرهای جدیدی وارد میشود و با اقوام و اقشار بسیاری میآمیزد و زنان با مردان در این سفر همراهاند و در میانشان پیرمردان و جوانان نیز وجود دارند و گاهی افراد خانواده با هم سفر کرده و انسان با همسر و خانوادهاش همسفر است و ناگزیر تمام اینها از حج شگفتی، هیبت، قداست و روحیۀ عبادت و جهاد را میگیرد و این سفر مانند سفرهای عادی و طبیعی دیگر میشود و اقامت در مکه و انتقال در اماکن عبادی آن مانند اقامت در هر شهر دیگری میگردد. از اینرو، شریعت به حج رنگوبوی نابودنشدنی داده است؛ رنگوبویی از جدیت و قداست و آن را با دیوارها و خندقهای بیشماری در برگرفته است تا از غفلت، فراموشی، بیهودهگری و هرزگی بهدور باشد. حج در راستای این امر دارای احکام دقیق و حکیمانهای است که این حقیقت را تضمین میکنند که حج بهعنوان عبادتی بزرگ در نفس و زندگی تأثیر عمیق داشته و رکنی از ارکان اصلاح و تربیت و وسیلۀ نیرومندی جهت تقرب به الله تعالى است.
یکی از این احکام این است که، حج بهعنوان رکنی از ارکان چهارگانۀ اسلام، بر هرکسی که شرایطش را داشته باشد، فرض است و در عوض آن الله تعالی هیچ چیز دیگری نمیپذیرد. الله تعالی میفرماید: “وَ ِللهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ”. ترجمه:«وخدا را حقی ثابت و لازم بر عهدۀ مردم است که (برای ادای مناسک حج) آهنگ آن خانه کنند، (البته) کسانیکه (از جهت سلامت جسمی و توانمندی مالی و باز بودن مسیر) بتوانند بهسوی آن راه یابند، و هرکه ناسپاسی ورزد (و از رفتن به آنجا خود داری کند، به خود زیان زده)؛ زیرا الله از جهانیان بینیاز است».[1] از حضرت علی رضیاللهعنه روایت شده است که: «مَنْ مَلَكَ راحلة، وزادا يُبَلَّغُهُ إلى بيت اللَّه الحرام، ولم يَحُجَّ ، فلا عليه أن يموت يَهُوديا أو نصرانيا». «هرکس توشه و مرکبی داشته باشد که او را به بیت الله برساند و حج نکند؛ پس در اینکه یهودی یا مسیحی بمیرد، باکی بر او نیست».[2] زیرا الله تعالی فرموده است: “وَ ِللهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا”. «و خدا را حقی ثابت و لازم بر عهدۀ مردم است که (برای ادای مناسک حج) آهنگ آن خانه کنند، (البته) کسانیکه (از جهت سلامت جسمی و توانمندی مالی و باز بودن مسیر) بتوانند بسوی آن راه یابند».[3]
و رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرموده است: عن ابن عمر عن النبى صلیاللهعلیهوسلم قال «بنى الإسلام على خمس على أن يعبد الله ويكفر بما دونه وإقام الصلاة وإيتاء الزكاة وحج البيت وصوم رمضان». «اسلام بر پنج رکن بنا شده است؛ گواهی به اینکه معبودی جز الله تعالی وجود ندارد و محمد فرستادۀ او است، برپا نمودن نماز، دادن زکات، روزۀ رمضان و حج بیت الله برای کسیکه توانایی آن را دارد».[4]
و نیز رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم به نقش حج و جایگاهاش نزد الله تعالی تأکید کرده و فضایل آن را بسیار بیان کرده است؛ زیرا این فضایل، شوق و رغبت را در نفس ایجاد کرده و ایمان و احتساب را بهوجود میآورند و هیچ عمل و عبادتی تا مادامیکه همراه با ایمان و احتساب نباشد و آن دو انگیزه انجام آن نباشند، ارزشی ندارد.
“عن أبيهریرة رضیاللهعنه أن رسول الله صلیاللهعلیهوسلم قال : العمرة إلى العمرة كفارة لما بينهما والحج المبرور ليس له جزاء إلا الجنة”. حضرت ابوهریره رضیاللهعنه روایت کرده است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «حج مقبول پاداشی جز بهشت ندارد».[5]
همچنین وی از رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم روایت کرده است که فرمودند: «سمعتُ رسولَ الله صلیاللهعلیهوسلم يقول: «من حج لله عزوجل فلم يَرْفُثْ ولم يَفْسُقْ ، رجع كيوم وَلَدَتْهُ أمُّه». «هرکسیکه برای الله تعالی حج گزارد و با زنان آمیزش نکند و گناه انجام ندهد، مانند روزی که از مادر متولد شده است، برمیگردد».[6]
“عن شقيق وهو بن سلمة عن عبدالله قال قال رسول الله صلیاللهعلیهوسلم تابعوا بين الحج والعمرة فإنهما ينفيان الفقر والذنوب كما ينفي الكير خبث الحديد والذهب والفضة وليس للحج المبرور ثواب دون الجنة” و حضرت عبدالله بن مسعود رضیاللهعنه از رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم روایت کرده است که فرمودند:«حج و عمره را یکی پس از دیگری انجام دهید؛ زیرا آن دو، گناهان را از بین میبرند؛ چنانکه دم آهنگر، زنگار آهن، طلا و نقره را از بین میبرد و حج مقبول پاداشی جز بهشت ندارد».[7]
همچنین حضرت عائشه رضیاللهعنها روایت کرده است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «عن ابن المسيب قال قالت عائشة إن رسول الله صلیاللهعلیهوسلم قال «ما من يوم أكثر من أن يعتق الله فيه عبدا من النار من يوم عرفة». «در هیچ روزی الله تعالی بیشتر از روز عرفه بندگان را از آتش آزاد نکرده است».8
یکی دیگر از این قانونگذاریهای دقیق و حکیمانه «مواقیت» است که در وجود حاجی احساس جدید و بیداری فکری و روحی به وجود میآورد و او در مییابد که به بارگاه ملکوتی نزدیک شده است و در حریم محترم و مقدس آن داخل شده است و اگر این «مواقیت» نمیبودند حاجیان بارگاه مقدس را در نور دیده و بر آن هجوم میآوردند؛ چنانکه نابخردان و تندخویان بر بارگاه پادشاهان و آستان فرمانروایان هجوم میآورند و با تندخویی و راندهشدن و اهانت مواجه میشوند.
شیخ الاسلام احمد بن عبدالرحیم دهلوی رحمهالله فلسفۀ مواقیت و راز قانونگذاری و تعیین آنها را برای زائرانیکه از نقاط مختلف میآیند بیان کرده و فرموده است: «اصل در مواقیت این است که چون آمدن به مکه با ژولیدگی و بدبویی همراه است و ترک شور نفس مطلوب است؛ ناگزیر باید جاهای مشخصی پیرامون شهر مکه برای این امر اختصاص یابد؛ تا از آنجا احرام بسته شود و پس از آن به تأخیر انداخته نشود و اگر انسان از شهرش احرام ببنند، برایش دشوار میشود؛ زیرا برخی از مردمان سرزمینشان به اندازۀ مسافت یک ماه یا دو ماه و یا بیشتر دور است و میباید که آن جاها آشکار و معلوم باشند و از چشم هیچکس مخفی نباشند و بر سر راه مردمان مناطق دور باشند، با در نظر گرفتن این امور «مواقیت» تعیین شدند و برای اهل مدینه دورترین «مواقیت» تعیین شد؛ زیرا مدینه محل نزول وحی، پناهگاه اسلام، دارالهجرة و نخستین آبادی است که به الله و رسولش ایمان آورد و اهالی آن سزاوارترند تا دین الهی را یاری رسانده و به اطاعت الله تعالی اختصاص یابند و همچنین نزدیکترین سرزمینی است که در زمان رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم ایمان آورد؛ بر خلاف «جؤاثی»، «طائف»، «یمامه» و دیگر مناطق؛ بنابراین هیچگونه دشواریی برحاجی نیست».9
و یکی دیگر از این احکام «احرام» است که در وجود حاجی، احساس و توجهکردن به حج را بیدار کرده و از غفلت و فراموشی او را پاسبانی میکند و او را متوجه میگرداند که به کار بزرگی روی آورده و به بارگاه ملکوتی میآید و نیز او را آگاه میکند که دیگر از مظاهر تو خالی و شعارهای پوشالی و ابهت مصنوعی تهی گشته است. احرام مانند تکبیر تحریمه در نماز است که او را از فضایی به فضای دیگر و از آزادی و رهایی به مقیدبودن و ارتباط منتقل میکند.
شيخ الاسلام احمد بن عبدالرحیم دهلوی رحمهالله میگوید: «بدان که احرام در حج و عمره به منزلۀ تکبیر در نماز است که در آن اخلاص و تعظیم به تصویر کشیده شده است و اراده و نیت حج با کار ظاهری ثابت میشود، در احرام، نفس با ترک لذتها، عادتهای مأنوس و انواع جلوهآراییها برای الله تعالی فروتن میشود و نیز در آن تحمل سختی، ژولیدگی و غبار آلودگی برای الله تعالی محقق میشود».10
همچنین برای خارجشدن از احرام و رهایی از قیود و احکام آن، روشی آشکار قانونگذاری شده است که نفس انسان و احساسش را بیدار کرده و انجام آن دشوار نیست؛ بنابراین حاجی به یکباره و ناگهانی از احرام خارج نمیشود؛ تا از مباحات بهره گیرد؛ بلکه با عملی ظاهری و با قصد و اراده از آن خارج میشود؛ چنانکه نمازگذار با سلام دادن از نماز خارج میشود و آن عمل تراشیدن سر است.
شیخ الاسلام احمد بن عبدالرحیم رحمهالله میگوید: «راز تراشیدن موها این است که روشی برای خارج شدن از احرام با فعلی که با وقار منافاتی داشته نباشد؛ تعیین شود و اگر شریعت روشی تعیین نمیکرد، هرکس به سویی و مذهبی میگروید، همچنین در تراشیدن سر، اعلام پایان یافتن کامل ژولیدگی و غبارآلودگی است و مانند آن، سلام در نماز است».11
ادامه دارد…
[1]. سورۀ آل عمران، آیه: ۹۷.
[2]. الجزري،مجد الدين أبو السعادات،جامع الأصول في أحاديث الرسول،ج۳،ص۶، الکتاب الأول: فی الحج والعمرة، الباب الأول فی وجوبه، والحث علیه، رقم الحدیث: ۱۲۶۹، الطبعة: الأولى، الناشر: مكتبة الحلواني – مطبعة الملاح – مكتبة دار البيان.
[3]. سورۀ آل عمران، آیه: ۹۷.
[4]. النيسابوري، مسلم بن الحجاج بن مسلم، الجامع الصحيح المسمى صحيح مسلم، ج۱، ص۳۴، الإیمان، باب قول النبی صلیاللهعلیهوسلم بنی الإسلام علی خمس، رقم الحدیث: ۱۲۱، الناشر: دار الجيل بيروت + دار الأفاق الجديدة ـ بيروت.
[5]. النيسابوري، محمد بن إسحاق بن خزيمة، صحيح ابن خزيمة، ج۴، ص۱۳۱، کتاب المناسک، باب الأمر بالمتابعة…، رقم الحدیث: ۲۵۱۳، الناشر: المكتب الإسلامي – بيروت ، ۱۳۹۰ – ۱۹۷۰.
[6]. الجزري، مجدالدين أبو السعادات، جامع الأصول في أحاديث الرسول، ج۹، ص۴۶۱، الکتاب الأول: فی الفضائل والمناقب، الفصل السادس: فی الحج والعمرة، علیه، رقم الحدیث: ۷۱۵۴، الطبعة: الأولى، الناشر: مكتبة الحلواني – مطبعة الملاح – مكتبة دار البيان.
[7]. النسائي، أحمد بن شعيب، سنن النسائي الكبرى، ج۲، ص۳۲۲، کتاب الحج، فضل المتابعة بین الحج والعمرة، رقم الحدیث: ۳۶۱۰، الطبعة الأولى ، ۱۴۱۱ – ۱۹۹۱، الناشر: دار الكتب العلمية – بيروت.