مهمترین شیوههای نگارش تاریخ در میان مسلمانان به شرح زیر است:
۱. کتب سیرۀ نبوی و مغازی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
توجه مسلمانان به اقوال و افعال پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای هدایت و استناد در تشریع اسلامی و نظامهای اداری، نویسندگان را به تدوین سیرۀ آنحضرت ترغیب کرد. راویان سیره و آثارشان را میتوان بر اساس تقدم زمانی به سه طبقه تقسیم کرد:
طبقۀ اول: از برجستهترین افراد این طبقه میتوان به حضرت «عروة بن زبیر بن عوام» (تابعی، وفات ۹۲ هجری)، حضرت «أبان بن عثمان بن عفان»، که صحیفههایی از زندگی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوسلم بهجا گذاشت، و «شرحبیلبنسعد» اشاره کرد.
طبقۀ دوم: «امام محمدبن مسلمبن شهاب الزهری» از بزرگترین مؤرخان مغازی و سیره در این طبقه محسوب میشود.
طبقۀ سوم: امام «محمد بن اسحاق»، که قدیمیترین کتاب سیرهای که به دست ما رسیده به او نسبت داده میشود، از مشهورترین افراد این طبقه است.
این آثار، بهویژه سیرۀ ابن اسحاق، پایهگذار سنت نوشتن سیرۀ نبوی شدند و تأثیر عمیقی بر تاریخنگاری اسلامی داشتند.[1]
۲. کتب طبقات
فرهنگ تاریخی اسلامی از زمانهای اولیه با کتابهای «طبقات» آشنا شد. این کتابها به تدوین و توثیق حدیث شریف میپرداختند، که منجر به بررسی اسناد حدیث و احوال راویان شد و در نتیجه، مفهوم طبقات شکل گرفت.
علمای حدیث معیارهایی برای پذیرش و تصحیح احادیث پیامبر خدا وضع کردند، که شامل بررسی صداقت، تقوا، محیط خانوادگی راویان، ارتباط آنها با پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم، مدت همراهی با ایشان و روابطشان با صحابۀ کرام و خلفای راشدین بود. همچنین، آنها بر وقوع یا امکان ملاقات واقعی تأکید داشتند و تاریخ تولد و وفات هر یک از افراد زنجیرۀ اسناد را ثبت میکردند.
در نتیجه، اسناد حدیث باعث ظهور زندگینامههایی شد که جزئیاتی دربارۀ هر یک از راویان ارائه میدادند. با توجه به نیاز به ترتیب این افراد در طبقات متوالی و تمرکز بر معاصرت و روابط مشترک، مفهوم «طبقات» شکل گرفت، که راویان را تحت دستهبندیهای مختلف معرفی میکرد.
این روشها، پایهگذار سنتهای دقیق و مستند در تاریخنگاری اسلامی شدند و تأثیرات عمیقی بر توسعۀ علوم اسلامی داشتند.
بر این اساس، نگارش بر پایۀ طبقات در حوزههای گوناگونی ظهور یافت، از جمله:
این آثار زندگینامههای مشاهیر را به شکل دایرةالمعارفی عرضه میکنند؛ افرادی که در زمینه و فن خاصی از شهرت برخوردارند، همچون علما، ادیبان، فرماندهان، خلفا و… از مهمترین این کتابها:
«معجم الأدباء» اثر یاقوت حموی؛
أسد الغابة في معرفة الصحابة از امام ابن الأثير؛
وفیات الأعیان اثر «امام احمد بن محمد بن ابراهیم بن خلکان» (وفات: ۶۸۱ هـ)، که از دقیقترین و منظمترین کتابهای تراجم است؛
این آثار دربارۀ فتح سرزمینها و شهرها نوشته شدهاند، مانند:
«فتوح مصر والمغرب والأندلس» از ابن عبدالحکم؛
«فتوح البلدان» تألیف بلاذری؛
فتوح الشام نوشتۀ واقدی.
کتب انساب
این آثار به شجرهنامهها و اصلونسب قبایل عرب میپردازند. عربها به دلیل تعصبات قبیلهای پیش از اسلام، علاقۀ خاصی به این علم داشتند. از مشهورترین نسبنگاران:
این آثار تاریخی بهطور خاص به تاریخ یک منطقه یا شهر مشخص با جزئیات فراوان میپردازند. از جمله مهمترین این آثار میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کتاب «ولاة مصر وقضاتها» اثر «ابوعمر محمد بن یوسف الکندی»، که به تاریخ فرمانداران و قضات مصر میپردازد.
«تاریخ بغداد» نوشتۀ خطیب بغدادی، که به تاریخ شهر بغداد اختصاص دارد.
«تاریخ دمشق» اثر امام «علی بن حسن بن عساکر»، که در «هشتاد جلد» به تاریخ شهر دمشق میپردازد.
«البيان المغرب في أخبار المغرب» نوشتۀ «ابن عذاری»، که به تاریخ «مغرب» میپردازد.
«النجوم الزاهرة في ملوك مصر والقاهرة» اثر «جمالالدین یوسف بن تغری بردی الأتابکی»، که به تاریخ پادشاهان مصر و قاهره اختصاص دارد.[5]
تواریخ عمومی
با گسترش علاقۀ مؤرخان، آثاری جامعتر و فراگیرتر تحت عنوان «تواریخ عمومی» پدید آمدند. این آثار به نگارش تاریخ بهصورت سالشمار میپردازند و تاریخ بشریت را از آغاز خلقت، از جمله پیامبران پیش از اسلام، دوران جاهلیت، عصر پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوسلم، خلفای راشدین و دورههای اسلامی بعدی ثبت میکنند. از جمله مهمترین نویسندگان این حوزه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
امام «محمد بن جریر طبری»، نویسندۀ کتاب «تاریخ الرسل والملوک» که به «تاریخ طبری» معروف است.
مسعودی، نویسندۀ کتاب «مروج الذهب ومعادن الجوهر»، که اثری دایرةالمعارفی است.
امام عزالدین بن اثیر، نویسندۀ کتاب «الکامل فی التاریخ» که به «تاریخ ابن اثیر» معروف است و از منابع معتبر تاریخ اسلامی بهشمار میرود.
امام ابن کثیر، نویسندۀ کتاب «البدایة والنهایة».
امام ابوزید عبدالرحمن بن محمد بن خلدون، نویسندۀ کتاب «العبر ودیوان المبتدأ والخبر فی أیام العرب والعجم والبربر ومن عاصرهم من ذوی السلطان الأکبر»، که به «تاریخ ابن خلدون» معروف است.
علاوه بر این، اشکال دیگری از نگارش تاریخی وجود دارد که برخی مؤرخان آنها را به حدود هزار نوع مختلف تقسیم کردهاند. ذهبی چهل نوع از آنها را ذکر کرده است، از جمله: سیرۀ نبوی، قصص انبیا، تاریخ صحابه، خلفا، پادشاهان، دولتها، وزرا، امرا، فقها، محدثان، مؤرخان، نحویان، ادبا، لغویان، شاعران، عباد، زهاد، صوفیان، قضات و والیان.[6]
فرانز روزنثال، مستشرق برجسته، در کتاب خود «علم التاريخ عند المسلمين» به تنوع و گستردگی آثار تاریخی مسلمانان اشاره میکند و میگوید: «بیتردید، حجم آثار تاریخی اسلامی بسیار زیاد است و سالنامههای بیزانسی ارتباط نزدیکی با سالنامههای اسلامی دارند؛ اما تاریخ اسلامی با تنوع و حجم عظیم خود از آنها متمایز است. در واقع، ممکن است در هیچ جای تاریخ اولیه، آثاری تاریخی به اندازۀ آثار مسلمانان وجود نداشته باشد. آثار تاریخی مسلمانان ممکن است از نظر تعداد با آثار یونانی و لاتینی برابر باشند، اما قطعاً از نظر تعداد از آثار اروپا و خاورمیانه در قرون وسطی فراتر میروند. بدون شک، جایگاه ممتاز آنها در جنبش ادبی اسلامی برای دانشمندان غربی که با عربها در تماس بودند، پنهان نبوده است؛ اما این دانشمندان به علوم، فلسفه و الهیات علاقهمند بودند و مانند همتایان مسلمان خود، تمایلی به اذعان به وجود آثار تاریخی نداشتند.»[7]