نویسنده: سید مصلح‌­الدین

زکات

بخش پانزدهم

سپردن پرداخت زکات اموال باطنی به دارندگان آن­ها
بنابر جهاد و ایستادگی حضرت ابوبکر رضی‌الله‌عنه شرایط به همین صورت پایدار ماند و اموال زکات با همۀ انواع آن به بیت‌المال تحویل داده می‌­شد؛ تا اینکه دوران خلافت حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه فرارسید و ایشان اجازه داد تا زکات اموال باطنی (طلا و نقره) به مستحقین و مصارف آن داده شود و این­کار را دارندگان این اموال می‌­توانند انجام دهند و لازم نیست که به بیت‌المال تحویل داده شود. اما زکات اموال ظاهری که عبارت بودند از حیوانات، مزارع و باغ­‌ها هم‌چنان می‌­باید به بیت‌المال تحویل داده می‌­شد.
امام ابوبکر جصاص رازی رحمه‌الله در تفسیرش می­‌گوید: «اموال زکات به رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم و حضرت ابوبکر و حضرت عمر رضی‌الله‌عنهما تحویل داده می‌­شدند؛ اما در زمان خلافت حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه وی سخنرانی‌­ای ایراد کرد و گفت: «این، ماهِ پرداخت زکات شما است و هرکسی وا­مدار است، قرضش را پرداخت کرده سپس خودش، سایر اموالش را پاک بگرداند و زکات بدهد. حضرت عثمان رضی‌الله‌عنه پرداخت زکات به نیازمندان و تهی‌­دستان را به­‌عهدۀ ایشان سپرد و در پی آن حق امام در گرفتن آن ساقط شد؛ زیرا این حکمی است که امامی از پیشوایان عادل آن­را صادر نموده است و این حکم بنابر این حدیث رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم که فرمودند: (و امام در اموال‌­شان حکم بدهد)، در امت اجرا می­‌شود».[1]
عدم اجرای نظام زکات از سوی حکومت‌­های اسلامی و مجازات آن در دنیا
خلافت اسلامی با اشکال مختلف و فرازونشیب‌­هایی که داشته است به جمع‌­آوری زکات اموال ظاهری پایبند بوده است و چنان­که از کتاب «الخراج» امام ابویوسف رحمه‌الله و دیگر کتاب‌­هایی که در ادوار مختلف در این رابطه نگاشته شده است، برمی­‌آید این وضعیت تا پایان خلافت عباسی ادامه داشته است تا اینکه این ساختار به صورت­‌کلی در حکومت­‌های اسلامی­‌ای که در تطبیق نظام شرعی و احکام آن کوتاهی کرده و میراث خلافت نبوت را در رابطه با روش­‌های اخلاقی، ویژگی‌­های اجتماعی و سیاست مالی و اقتصادی آن ضایع کردند، از بین­‌رفت. و در نتیجۀ آن، آشفتگی‌­ها و پریشانی‌­هایی که در زندگی مسلمانان در کشورهای اسلامی مشاهده می­‌کنیم، به وجود آمدند و امت مسلمان از برکات اجرا و تطبیق احکام شرعی و اسلامی بر اساس روش درست آن محروم شد: «وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»؛ «و قطعاً می‌­چشانیم آنان را از عذاب نزدیک­‌تر (در دنیا) غیر از عذاب بزرگ‌­تر (در آخرت) باشد که آنان بازگردند».[2]
زکات پایین‌­ترین سطح نیکوکاری و هم‌دردی است
زكاتِ مشروع­‌شده در اسلام، پایین‌­ترین سطح نیکوکاری و هم‌دردی در اموال مسلمانان و سرمایه‌های‌شان است و فریضه‌­ای است که الله تعالی در عوض آن هیچ چیز دیگری را قبول نمی­‌کند و شریعت اسلامی با قاطعیت و جدیت آن‌­را مطالبه کرده و آن‌­را شرط اسلام و شعار مسلمانی و رکنی از ارکان بنیادین دین بر شمرده است: «فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ»؛ «پس اگر توبه کردند و برپاداشتند نماز را و دادند زکات را، آنگاه برادران شما در دینند».[3]
و کسی‌که آن‌­را انکار کند و عمداً از روی اصرار از پرداخت آن امتناع ورزد، از دایرۀ اسلام خارج شده و از امت اسلامی جدا گشته است و برترین شخص پس از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم و فقیه‌­ترین آنان در امور دین، حضرت ابوبکر صدیق رضی‌الله‌عنه، با چنین کسانی جنگیده است و صحابه نیز با او هم­نظر بوده و در این موضوع اجماع صورت گرفته است.
در مال حقوق دیگری غیر از زکات است
رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در زندگی شخصی و اجتماعی خود، به سلیقه‌ها و گرایش‌های مختلف توجه داشتند و در تشویق‌ها و ترغیب‌هایی که به یاران خاص خود و هم‌نشینان با همت بلند خود داشتند، به این اندازه بسنده نکردند. ایشان نیکوکاری، هم‌دردی و ادای حقوق را برترین نمونه‌های رفتار انسانی می‌دانستند. با روش مختصر و اعجازانگیز خود، که از بیان سخنوران و تشریح دانشوران فراتر بود، به بیان آموزه‌های خود پرداختنه و فرمودند: «إنّ فِى المَالِ حَقّاً سِوَى الزَّكَاةِ»؛ «همانا در مال حقوق دیگری به جز زکات وجود دارد».[4]
امام ترمذی رحمه‌الله با ذکر سند از فاطمه بنت قیس رضی‌الله‌عنها روایت کرده است که از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم دربارۀ زکات پرسیده شد؛ یا من از ایشان پرسیدم ایشان فرمودند: در مال حقوق دیگری غیر از زکات است. سپس این آیه را تلاوت کرد: «لَيْسَ الْبِرَّأَن تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ … الآية». و ادامۀ آیه چنین است: «لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الآخر وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيل وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ». «نیست همۀ نیکی اینکه بگردانید روی‌­های­‌تان را سوی خاور و باختر؛ بلکه نیکی کار کسی است که ایمان آورد به الله و روز واپسین و فرشتگان و کتاب‌­های آسمانی و پیامبران، و بدهد مال را باوجود دوست­‌داشتن به خویشاوندان و یتیمان و بی‌نوایان و در راه­‌ماندگان و درخواست‌­کنندگان و در راه آزادی بردگان، و برپادارد نماز را و بدهد زکات را و نیز وفاکنندگان به پیمان­شان هنگامی که پیمان بندند و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و هنگام کارزار؛ آنان کسانی هستند که راست گفتند و آنان خودشان پرهیزگارند».[5]
دیدگاه ویژۀ نبوی دربارۀ زندگی و مال
سیرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم در اموالی که الله تعالی به ایشان داده بود و رفتار خانوادگی ایشان، که از همه نسبت به نیکوکاری و مهرورزیدن به خانواده برتر بوده‌­اند، چنان­که می­‌فرمایند: «بهترین شما کسی است که نسبت به خانواده‌­اش بهتر باشد و من بهترین شما نسبت به خانواده‌ام هستم».[6]
هم‌چنین رفتار ایشان با نزدیک­ترین و محبوب­ترین افراد نزد ایشان، بر دیدگاه ویژۀ نبوی نسبت به این دارایی‌­ها و بلکه به تمام زندگی و تمام هستی دلالت می‌­کند؛ دیدگاهی که از به تصویرکشیدن و بیان آن فرهنگ­‌های لغت و ذخایر لغوی با گستردگی و بزرگی‌­شان ناتوانند و بکار بردن اصطلاحات خشک اقتصادی دربارۀ این دیدگاه نبوی، از پاکی سیرۀ نبوی، والایی، شکوه و صفای آن می‌­کاهد.
این دیدگاه کسی است که عظمت و بزرگی الهی را همیشه استحضار داشته و به اخلاق الهی آراسته باشد و روز واپسین را، «يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَال وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سليمٍ.» «روزی که سود نمی‌­رساند دارایی و نه فرزندان؛ مگر کسی‌که بیاید نزد الله با دلی سالم».[7]، همواره جلوی دیدگانش تصور کند و اشتیاقش به آن از اشتیاق ماهی نسبت به آب، و پرنده نسبت به لانه‌­اش بیشتر و بزرگ‌­تر باشد و زبانش چنین زمزمه کند: «اللهم لاعيش إلا عيش الآخرة».[8] رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم به اموال دنیا به مانند کف دریا یا خس­وخاشاک سیل یا شنزار شهر مکه می‌­نگریست و این اموال دنیا هیچ ارزش و بهایی نزد او نداشتند و مردم را محتاج و نیازمند الله تعالی دانسته و خودش را چون سرپرست یتیم می‌­انگاشت و برای دیگران خرمی، رفاه، خوشبختی و آسایش را پسندیده و برای خانواده‌­اش تنگ‌دستی، گرسنگی، زهد و زندگی دشوار را ترجیح می­‌داد و می‌فرمود: «یک روز سیر می‌­شوم و روز دیگر گرسنه». و می­‌فرمود: «بارالها! خانوادۀ محمد را به اندازۀ کفاف یک روز، روزی ده».[9]
و پیام الهی را به همسرانش می­‌رساند؛ پیامی که با خواهش، تمایل، ذوق و گرایش ایشان همخوانی داشت و مورد پسند ایشان بوده و ایشان را خرسند می‌­کرد: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلاً وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا»؛ «ای پیامبر، بگو به زنان خود: اگر شما می‌خواهید زندگی دنیوی و زیور آن­را؛ پس بیایید تا بهره­‌مند کنم شما را و رها کنم شما را رها کردنی نیکو و اگر می­‌خواهید الله و پیامبرش و سرای اخروی را، پس همانا الله آماده ساخته است برای زنان نیکوکار از شما پاداشی بزرگ را».[10]
آنان نیز زندگی با رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم را بر زندگی با پدران و برادران­شان، که در رفاه و آسایش بسر می­‌بردند، ترجیح دادند.
ادامه دارد…
بخش قبلی | بخش بعدی
[1]. احکام القرآن، ج۳، ص۱۵۵.
[2]. سورۀ سجده، آیه: ۲۱.
[3]. سورۀ توبه، آیه: ۱۱.
[4]. مصنف ابن أبی شیبة، ج۲، ص۴۱۱، کتاب الزکاة، من قال: فی المال حق سوی الزکاة، رقم الحدیث: ۱۰۵۲۵.
[5]. سورۀ بقره، آیه: ۱۷۷.
[6]. سنن ترمذی و دارمی به روایت حضرت عائشه رضی‌الله‌عنها و سنن ابن ماجه به روایت ابن عباس رضی‌الله‌عنه.
[7]. سورۀ شعراء، آیه: ۸۸-۸۹.
[8]. امام ترمذی رحمه‌الله از ابوامامه رضی‌الله‌عنه روایت کرده است که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «پروردگارم به من پیشنهاد کرد؛ تا شنزار مکه را برایم طلا گرداند؛ اما من گفتم: پروردگارا چنین مکن! من یک روز سیر باشم و روز دیگر گرسنه بهتر است؛ زیرا اگر گرسنه شوم، تو را زاری می­کنم و به یاد تو می­افتم. و اگر سیر شوم تو را ستوده و سپاس می­گذارم.»
[9]. صحیح بخاری، ج۲، ص۹۵۷.
[10]. سورۀ احزاب، آیه: ۲۸-۲۹.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version