بنابر جهاد و ایستادگی حضرت ابوبکر رضیاللهعنه شرایط به همین صورت پایدار ماند و اموال زکات با همۀ انواع آن به بیتالمال تحویل داده میشد؛ تا اینکه دوران خلافت حضرت عثمان رضیاللهعنه فرارسید و ایشان اجازه داد تا زکات اموال باطنی (طلا و نقره) به مستحقین و مصارف آن داده شود و اینکار را دارندگان این اموال میتوانند انجام دهند و لازم نیست که به بیتالمال تحویل داده شود. اما زکات اموال ظاهری که عبارت بودند از حیوانات، مزارع و باغها همچنان میباید به بیتالمال تحویل داده میشد.
امام ابوبکر جصاص رازی رحمهالله در تفسیرش میگوید: «اموال زکات به رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم و حضرت ابوبکر و حضرت عمر رضیاللهعنهما تحویل داده میشدند؛ اما در زمان خلافت حضرت عثمان رضیاللهعنه وی سخنرانیای ایراد کرد و گفت: «این، ماهِ پرداخت زکات شما است و هرکسی وامدار است، قرضش را پرداخت کرده سپس خودش، سایر اموالش را پاک بگرداند و زکات بدهد. حضرت عثمان رضیاللهعنه پرداخت زکات به نیازمندان و تهیدستان را بهعهدۀ ایشان سپرد و در پی آن حق امام در گرفتن آن ساقط شد؛ زیرا این حکمی است که امامی از پیشوایان عادل آنرا صادر نموده است و این حکم بنابر این حدیث رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم که فرمودند: (و امام در اموالشان حکم بدهد)، در امت اجرا میشود».[1]
عدم اجرای نظام زکات از سوی حکومتهای اسلامی و مجازات آن در دنیا
خلافت اسلامی با اشکال مختلف و فرازونشیبهایی که داشته است به جمعآوری زکات اموال ظاهری پایبند بوده است و چنانکه از کتاب «الخراج» امام ابویوسف رحمهالله و دیگر کتابهایی که در ادوار مختلف در این رابطه نگاشته شده است، برمیآید این وضعیت تا پایان خلافت عباسی ادامه داشته است تا اینکه این ساختار به صورتکلی در حکومتهای اسلامیای که در تطبیق نظام شرعی و احکام آن کوتاهی کرده و میراث خلافت نبوت را در رابطه با روشهای اخلاقی، ویژگیهای اجتماعی و سیاست مالی و اقتصادی آن ضایع کردند، از بینرفت. و در نتیجۀ آن، آشفتگیها و پریشانیهایی که در زندگی مسلمانان در کشورهای اسلامی مشاهده میکنیم، به وجود آمدند و امت مسلمان از برکات اجرا و تطبیق احکام شرعی و اسلامی بر اساس روش درست آن محروم شد: «وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»؛ «و قطعاً میچشانیم آنان را از عذاب نزدیکتر (در دنیا) غیر از عذاب بزرگتر (در آخرت) باشد که آنان بازگردند».[2]
زکات پایینترین سطح نیکوکاری و همدردی است
زكاتِ مشروعشده در اسلام، پایینترین سطح نیکوکاری و همدردی در اموال مسلمانان و سرمایههایشان است و فریضهای است که الله تعالی در عوض آن هیچ چیز دیگری را قبول نمیکند و شریعت اسلامی با قاطعیت و جدیت آنرا مطالبه کرده و آنرا شرط اسلام و شعار مسلمانی و رکنی از ارکان بنیادین دین بر شمرده است: «فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ»؛ «پس اگر توبه کردند و برپاداشتند نماز را و دادند زکات را، آنگاه برادران شما در دینند».[3]
و کسیکه آنرا انکار کند و عمداً از روی اصرار از پرداخت آن امتناع ورزد، از دایرۀ اسلام خارج شده و از امت اسلامی جدا گشته است و برترین شخص پس از پیامبر صلیاللهعلیهوسلم و فقیهترین آنان در امور دین، حضرت ابوبکر صدیق رضیاللهعنه، با چنین کسانی جنگیده است و صحابه نیز با او همنظر بوده و در این موضوع اجماع صورت گرفته است.
در مال حقوق دیگری غیر از زکات است
رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم در زندگی شخصی و اجتماعی خود، به سلیقهها و گرایشهای مختلف توجه داشتند و در تشویقها و ترغیبهایی که به یاران خاص خود و همنشینان با همت بلند خود داشتند، به این اندازه بسنده نکردند. ایشان نیکوکاری، همدردی و ادای حقوق را برترین نمونههای رفتار انسانی میدانستند. با روش مختصر و اعجازانگیز خود، که از بیان سخنوران و تشریح دانشوران فراتر بود، به بیان آموزههای خود پرداختنه و فرمودند: «إنّ فِى المَالِ حَقّاً سِوَى الزَّكَاةِ»؛ «همانا در مال حقوق دیگری به جز زکات وجود دارد».[4]
امام ترمذی رحمهالله با ذکر سند از فاطمه بنت قیس رضیاللهعنها روایت کرده است که از رسول الله صلیاللهعلیهوسلم دربارۀ زکات پرسیده شد؛ یا من از ایشان پرسیدم ایشان فرمودند: در مال حقوق دیگری غیر از زکات است. سپس این آیه را تلاوت کرد: «لَيْسَ الْبِرَّأَن تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ … الآية». و ادامۀ آیه چنین است: «لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الآخر وَالْمَلائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيل وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ». «نیست همۀ نیکی اینکه بگردانید رویهایتان را سوی خاور و باختر؛ بلکه نیکی کار کسی است که ایمان آورد به الله و روز واپسین و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران، و بدهد مال را باوجود دوستداشتن به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان و درخواستکنندگان و در راه آزادی بردگان، و برپادارد نماز را و بدهد زکات را و نیز وفاکنندگان به پیمانشان هنگامی که پیمان بندند و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و هنگام کارزار؛ آنان کسانی هستند که راست گفتند و آنان خودشان پرهیزگارند».[5]
دیدگاه ویژۀ نبوی دربارۀ زندگی و مال
سیرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم در اموالی که الله تعالی به ایشان داده بود و رفتار خانوادگی ایشان، که از همه نسبت به نیکوکاری و مهرورزیدن به خانواده برتر بودهاند، چنانکه میفرمایند: «بهترین شما کسی است که نسبت به خانوادهاش بهتر باشد و من بهترین شما نسبت به خانوادهام هستم».[6]
همچنین رفتار ایشان با نزدیکترین و محبوبترین افراد نزد ایشان، بر دیدگاه ویژۀ نبوی نسبت به این داراییها و بلکه به تمام زندگی و تمام هستی دلالت میکند؛ دیدگاهی که از به تصویرکشیدن و بیان آن فرهنگهای لغت و ذخایر لغوی با گستردگی و بزرگیشان ناتوانند و بکار بردن اصطلاحات خشک اقتصادی دربارۀ این دیدگاه نبوی، از پاکی سیرۀ نبوی، والایی، شکوه و صفای آن میکاهد.
این دیدگاه کسی است که عظمت و بزرگی الهی را همیشه استحضار داشته و به اخلاق الهی آراسته باشد و روز واپسین را، «يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَال وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سليمٍ.» «روزی که سود نمیرساند دارایی و نه فرزندان؛ مگر کسیکه بیاید نزد الله با دلی سالم».[7]، همواره جلوی دیدگانش تصور کند و اشتیاقش به آن از اشتیاق ماهی نسبت به آب، و پرنده نسبت به لانهاش بیشتر و بزرگتر باشد و زبانش چنین زمزمه کند: «اللهم لاعيش إلا عيش الآخرة».[8] رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم به اموال دنیا به مانند کف دریا یا خسوخاشاک سیل یا شنزار شهر مکه مینگریست و این اموال دنیا هیچ ارزش و بهایی نزد او نداشتند و مردم را محتاج و نیازمند الله تعالی دانسته و خودش را چون سرپرست یتیم میانگاشت و برای دیگران خرمی، رفاه، خوشبختی و آسایش را پسندیده و برای خانوادهاش تنگدستی، گرسنگی، زهد و زندگی دشوار را ترجیح میداد و میفرمود: «یک روز سیر میشوم و روز دیگر گرسنه». و میفرمود: «بارالها! خانوادۀ محمد را به اندازۀ کفاف یک روز، روزی ده».[9]
و پیام الهی را به همسرانش میرساند؛ پیامی که با خواهش، تمایل، ذوق و گرایش ایشان همخوانی داشت و مورد پسند ایشان بوده و ایشان را خرسند میکرد: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلاً وَإِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا»؛ «ای پیامبر، بگو به زنان خود: اگر شما میخواهید زندگی دنیوی و زیور آنرا؛ پس بیایید تا بهرهمند کنم شما را و رها کنم شما را رها کردنی نیکو و اگر میخواهید الله و پیامبرش و سرای اخروی را، پس همانا الله آماده ساخته است برای زنان نیکوکار از شما پاداشی بزرگ را».[10]
آنان نیز زندگی با رسول الله صلیاللهعلیهوسلم را بر زندگی با پدران و برادرانشان، که در رفاه و آسایش بسر میبردند، ترجیح دادند.
[8]. امام ترمذی رحمهالله از ابوامامه رضیاللهعنه روایت کرده است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوسلم فرمودند: «پروردگارم به من پیشنهاد کرد؛ تا شنزار مکه را برایم طلا گرداند؛ اما من گفتم: پروردگارا چنین مکن! من یک روز سیر باشم و روز دیگر گرسنه بهتر است؛ زیرا اگر گرسنه شوم، تو را زاری میکنم و به یاد تو میافتم. و اگر سیر شوم تو را ستوده و سپاس میگذارم.»