نویسنده: سید مصلح‌الدین

زکات

بخش ششم

ویژگی­‌های بارز زکات
زکاتِ مشروع­‌شده در اسلام، دارای ویژگی‌­هایی است که آن­‌را از دیگر مالیات­ که حکومت‌­ها و جوامع آن­‌ها را بر ملت‌­ها تحمیل کرده یا قوانین ساختۀ ­دست بشری آن‌­ها را قانون‌­گذاری می­‌کنند، متمایز می‌­گرداند، این ویژگی‌­ها به آن رنگ‌­وبوی ویژه­‌ای می­‌دهند و به ارزش دینی آن می‌­افزایند و چنان تأثیری در زندگی، اخلاق و ارتباط بین بنده و پروردگار دارند که در دیگر مالیات‌­، هرچند عادلانه، پاک، سبک و کم باشند، مانند آن‌­ها یافته نمی‌­شود و امکان هم ندارد که یافته شود.
۱. بیم و امید
از بارزترین و تأثیرگذارترین ویژگی­‌های زکات که با آن پیوسته و همراه است، روح ایمان و احتساب است، ایمان و احتسابی که مالیات‌­ رسمی و قانونی طبیعتاً از آن تهی­‌اند و بلکه برعکس، روحیۀ تنفر، خستگی، خشم، سنگینی و دشواری و زیاد انگاشتن بر آن­‌ها حاکم است؛ زیرا در پرداخت این مالیات­ مردم چنین باوری ندارند که آن­‌ها از جانب الله تعالی مشروع شده­‌اند و پاداش و ثوابی به دنبال دارند؛ بلکه اکثراً چنین اعتقاد دارند که این مالیات­ ساخته و پرداختۀ انسان‌­هایی مانند خودشان و یا پایین­‌تر از ایشان بوده و بیشتر در خواهشات و شهوات یا محافظت از ارگان‌­های دولتی و یا برای خدمت‌­رسانی به شخصیت­‌های مشخص و احزاب معین هزینه می­‌شوند.
همچنین این احکام و قانون‌گذاری­ها از مژده­ها و بیم­های دینی تهی بوده و برعکس، تهدیدات، جریمه‌های موقت، اره­ها، چاقوها و شکنجه­های سختی به دنبال دارند که به ناخرسندی، خشم، نفرت و انزجار مردم می­افزاید، به‌خاطر همین حکمت و فلسفۀ بزرگ که جز ذات والا و با حکمت الهی کسی دیگر یارای آن­را ندارد، برای زکات در قرآن، حدیث و آموزه­های نبوی فضایل بسیاری ذکر شده است و نتایج دنیوی و اخروی آن و پاداش، ثواب، افزایش و برکت در مال برای پرداخت­کنندگان آن و مجازات دردناک برای کسانی‌که از ادای آن امتناع ورزیده و اموال­شان را به‌سوی نابودی سوق می­دهند بیان شده­ است.
الله تعالی می­فرماید: «مَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مئة حَبَّةٍ وَاللهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللهِ ثُمَّ لا يتبعُونَ مَا أَنفَقُوا مَنَّا وَلا أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ».
ترجمه: «مثال کسانی‌که انفاق می‌­کنند مال­‌های‌­شان را در راه الله، همچون دانه­‌ای است که می‌رویاند هفت خوشه را که در هر خوشه‌­ای صد دانه است و الله چند برابر می­‌کند برای هر که بخواهد و الله گشایش‌گر دانا است، کسانی‌که انفاق می­‌کنند مال‌های‌­شان را در راه الله سپس از پی نمی­‌آورند آن­چه را انفاق کرده­‌اند منتی را و نه آزاری را، برای آنان است پاداش­‌شان نزد پروردگارشان و نه ترسی است برای‌شان و نه اندوه‌گین می‌شوند.»[1]
و نیز می‌­فرماید: «الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُون»؛ ترجمه: «کسانی‌که انفاق می­‌کنند مال‌­های­‌شان را در شب و روز، نهان و آشکارا، پس برای آنان است پاداش­‌شان نزد پروردگارشان و نه ترسی است بر آن‌­ها و نه اندوهگین می­‌شوند.»[2]
و می­‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ»؛ «همانا کسانی‌که ایمان آوردند و کردند کارهای شایسته و برپا داشتند نماز را و دادند زکات را، برای آنان است پاداش‌­شان نزد پروردگارشان و نه ترسی است بر آنان و نه آنان اندوهگین می‌شوند».[3]
و می­‌فرماید: «مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ»؛ «کیست آن­که قرض دهـد الله را قرضی نیکو تا چندین برابر کند برای او و برای او باشد پاداشی ارجمند.»[4]
و می‌­فرماید: «إِنَّ الْمُصَّدِقِينَ وَالْمُصَّدِقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرُ كَرِيمُ»؛ «همانا مردان صدقه‌­دهنده و زنان صدقه‌­دهنده و آنان که قرض دادند الله را قرضی نیکو، چندین برابر داده می‌شود به ایشان و برای آنان پاداشی ارجمند است».[5]
و می‌­فرماید: «وَمَا أَتَيْتُم مِّن رَبَّا لِّيَرْبُوَ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُو عِندَ اللهِ وَمَا أَتَيْتُم مِّن زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأَوْلَئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ»؛ «و آن­چه را می­‌دهید از ربا تا فزونی یابد در میان مال‌­های مردم؛ ولی فزونی نمی‌یابد نزد الله و آن­چه را می­‌دهید از زکات که می‌­خواهید رضای الله را، پس آنان خود چند برابرکنندۀ اموال خویش‌­اند.»[6]
و آیات دیگری که در این باره آمده است.
به دنبال این مژده­‌ها و بشارت­‌هایی که در واقع نیاز بشریت و خواستۀ طبیعت انسانی است، بیم‌­ها و هشدارهایی نیز برای کسانی‌که اموال را ذخیره کرده و آن­‌ها را از تهی‌­دستان و نیازمندان دریغ می‌دارند و حق الهی و حق فقرا را در این اموال نمی‌­دهند، آمده است؛ اموالی‌که از نیاز اضافه بوده و نزد صاحبان آن­‌ها به خاطر دل‌­گرمی، مال‌­اندوزی، بخل و آز انباشته شده است.
الله تعالی می­‌فرماید: «وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلا يُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ * يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَذَا مَا كَنَرْتُمْ لأَنفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنتُمْ تَكْنِزُونَ»؛ «و آنانی‌که می­‌اندوزند طلا و نقره را و خرج نمی­‌کنند آن‌­را در راه الله پس مژده ده ایشان را به عذابی دردناک، روزی که گداخته شود بر آن در آتش جهنم و داغ شود به آن پیشانی‌­های‌­شان و پهلوهای‌­شان و پشت‌­های‌­شان گفته می‌­شود: این است آن­چه اندوختید برای خودتان پس بچشید کیفر آن­چه می‌اندوختید.»[7]
رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم نیز بشارت‌­ها و مژده‌­های گهرباری برای ادای زکات و آثار نیکوی آن در مال و جان و در دنیا و آخرت بیان کرده است و احادیث نبوی از آن­‌ها سرشارند.
حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت کرده است که فرمودند: «هیچ‌­کسی از مال پاکش صدقه نمی‌­دهد و الله تعالی به جز پاکی چیز دیگری قبول نمی‌­کند؛ مگر اینکه الله مهربان آن­را با دست راست گرفته و آن صدقه در دست الله تعالی چنان رشد می­‌کند که از کوه بزرگ‌­تر می‌شود؛ چنان­که فردی از شما بچه شترش را پرورش می­‌دهد.»[8]
هم‌چنین از حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه روایت شده است که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «مردی در بیابانی ناگهان صدایی از ابری شنید که: «باغ فلانی را آبیاری کن!» آن ابر به گوشه‌­ای از آسمان رفت و در زمین سنگلاخی بارید و آب آن، در زمین گودی جمع شد و در آن سو، مردی در باغش ایستاده بود و آب را با کمک بیل به طرف باغش می­‌برد. این شخص پرسید: «ای بندۀ خدا! نامت کیست؟» صاحب باغ نامش را گفت، همان نامی بود که از ابر شنیده بود. صاحب باغ گفت: «ای بندۀ خدا! چرا نامم را پرسیدی؟» آن مرد گفت: «از ابری که بارشش همین آب است، صدایی شنیدم که می‌­گفت: باغ فلانی را آبیاری کن! و نام تو را گرفت. تو در این باغ چه کاری انجام می‌دهی؟» صاحب باغ گفت: «چون این را گفتی من به تو می­‌گویم که من یک‌­سوم محصولات این باغ را صدقه می­‌کنم و یک‌­سوم آن‌­را من و خانواده‌­ام مصرف می­‌کنیم و یک‌­سوم دیگر را دوباره به باغ باز می‌­گردانم.»[9]
و در روایتی دیگر از حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه روایت شده است که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «مال، از صدقه‌­دادن کم نمی‌­شود.» یا چنین فرمودند: «صدقه، مال را کم نمی­‌کند و الله تعالی به بنده، به خاطر عفو و بخشیدنی که انجام داده است به جز عزت و ارجمندی نمی­‌افزاید و هیچ بنده­‌ای فروتنی نکرده است؛ مگر این که الله تعالی او را برتری داده است».[10]
و از وی روایت است که رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «هیچ روزی نیست که بندگان در صبح آن برمی‌­خیزند؛ مگر این که دو فرشته فرود می‌­آیند؛ یکی از آن دو می‌­گوید: «بارالها! هر کسی‌که مالش را انفاق می­‌کند به او عوض بده!» و دیگری می­‌گوید: «بارالها! هر کسی‌که بخل می‌­ورزد مالش را تلف کن!»[11]
هم‌چنین از حضرت عایشه رضی‌الله‌عنها روایت است: «در زمان رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم مسلمانان گوسفندی را ذبح کردند و رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند:« از آن گوسفند چه چیزی باقی مانده است؟» من گفتم: «به جز شانۀ آن، چیز دیگری باقی نمانده است.» ایشان فرمودند: «به جز شانه، همۀ آن باقی مانده است.»[12]
هم‌چنین رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم افرادی را که از دادن زکات امتناع ورزیده و حق الله تعالى و فقرا را در مال نمی­‌پردازند، به مجازات دردناک در آخرت و سرانجام بد در دنیا بیم داده است.
حضرت ابوهریره رضی‌الله‌عنه از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت کرده است که فرمودند: «کسی را که الله تعالی مال داده است و او زکات آن­‌را ادا نمی‌­کند، روز قیامت آن مال به صورت ماری کچل نمایان می­‌شود که دو شاخ دارد و به گردن او می‌­پیچد و فک‌­های او را می­‌گیرد و می‌­گوید: «من مال تو هستم. من دارایی تو هستم. من گنج تو هستم.» سپس رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم اين آيه: «وَلَا يَحْسَبَنَّ الذِينَ يَبخَلُونَ» را تلاوت کردند.»[13]
هم‌چنین وی روایت می‌­کند که رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم فرمودند: «هنگامی که غنیمت دست به‌دست شد و امانت به‌­عنوان غنیمت شمرده شد و زکات، زیان محسوب شد و آموزش برای امور غیر دینی انجام گرفت و مرد از زنش اطاعت کرده و مادرش را نافرمانی کرد و رفیقش را نزدیک کرده و پدرش را دور راند و سروصدا در مسجد پدید آمد و فاسق سردار قبیله شد و فرومایه رهبر قوم شد و انسان شرور به خاطر ترس از شر و گزندش مورد احترام قرار گرفت و دختران آوازخوان و آلات نواختن پدیدار گشتند و شراب نوشیده شد و نسل‌­های پایانی این امت، پیشگامان آن­را لعنت کردند، شما در آن هنگام منتظر باد سرخ، زلزله، فرورفتن در زمین، مسخ‌­شدن، پرتاب سنگ­‌های آسمانی و نشانه‌­های دیگری، که چون مهره‌­هایی که نخ آن پاره شده باشد، پی‌درپی می‌­ریزند، باشید.»[14]
دستاورد این فضایل، مژده­‌ها و بیم‌­هایی که در قرآن و حدیث آمده­‌اند، این بود که تمام مسلمانان ناظر اعمال و کردارهای­‌شان بودند و کارگزاران داوطلب بیت المال بوده و وکیل و نمایندۀ فقرا و نیازمندان در اموال، کشاورزی­‌ها و فرزندان خود بودند و از مصارف زکات و مستحقین آن با امانت‌داری و دقت جست‌وجو کرده و در این‌­باره بسیار حساس بودند و در راستای ادای حقوق الهی می­‌کوشیدند و تا مادامیکه آن­‌را پرداخت نمی‌­کردند، زندگی برای‌­شان ناخوشایند بوده و هیچ غذایی برای‌­شان گوارا نمی‌­شد.
کسی‌که زندگی صحابه را دنبال کرده و سیرت آنان و تابعین را مورد بررسی قرار دهد، دیدگاه‌­شان را در این رابطه در می‌­یابد و به تأثیر زیاد ایمان، فضائل، ترغیب و ترهیب در دل‌­های‌­شان پی خواهد برد، به گونه­‌ای که در اثر این فضائل، مژده‌­ها و بیم‌­ها، زکات نزد ایشان مانند نماز شده بود که مسلمان در ادای آن می‌­کوشید و با دقت بر آن مواظبت نموده و تا مادامی‌­که آن­را بجا نیاورده بود، آرام نمی­‌گرفت.
علمای اسلام به اهمیت این فضایل و نقش آن‌­ها در برانگیختن حس دینی پی برده‌­اند و کوشیده­‌اند تا این فضایل و این احادیثِ ترهیب و ترغیب را در تألیفات­شان بگنجانند و در مواعظ و سخنرانی‌های‌شان بر آن‌ها تأکید کرده‌­اند و این امر در جامعۀ اسلامی تأثیر موردنظر و مطلوب را داشته است؛ زیرا اگر این تلاش علما در راستای ذکر فضایل نمی‌­بود، پرداخت زکات تعطیل شده و مسلمانان داوطلبانه آن­‌را انجام نمی‌­دادند، به‌­ویژه پس از آن‌­که حکومت‌­های اسلامی، مطالبه‌­کردن آن و نظارت بر پرداخت آن‌­را رها کردند.
شیخ الاسلام احمد بن عبدالرحیم دهلوی رحمه‌الله به زیبایی اهیمت این فضایل و جایگاه­‌شان را در قوانین اسلامی بیان کرده و فرموده است: «سپس نیاز شد تا فضایل انفاق­‌کردن و تشویق‌­هایی که دربارۀ آن آمده است، بیان شوند، تا پرداخت زکات با رغبت و سخاوت انجام گیرد و همین امر، روح زکات بوده و اساس مصلحتی است که به تهذیب نفس بر می‌­گردد؛ هم‌چنین نیاز شد تا بدی و زیان بخل و بی­‌رغبتی در ادای زکات بیان شود؛ زیرا بخل سرآغاز زیانی است که منجر به منع زکات می‌شود و این زیان در دنیا هم وجود دارد؛ چنان­که فرشته می­‌گوید: «بارالها! کسی‌که انفاق می­‌کند به او عوض بده و فرشتۀ دیگر می‌­گوید: بارالها! کسی‌که از انفاق کردن امتناع می‌­ورزد، مالش را نابود کن.» هم‌چنین این سخن پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم که فرمودند: «از بخل برحذر باشید؛ زیرا بخل پیشینیان شما را نابود کرده است.» و هم‌چنین این فرمودۀ ایشان: «البته الله تعالى صدقه را با دست راست می‌­پذیرد و برای صاحبش آن را رشد می‌­دهد.»[15]
ادامه دارد…
[1]. سورۀ بقره، آیه: ۲۶۱-۲۶۲.
[2]. سورۀ بقره، آیه: ۲۷۴.
[3]. سورۀ بقره، آیه: ۲۷۷.
[4]. سورۀ حدید، آیه: ۱۱.
[5]. سورۀ حدید، آیه: ۱۸.
[6]. سورۀ روم، آیه: ۳۹.
[7]. سورۀ توبه، آیه: ۳۴-۳۵.
[8]. صحاح سته؛ به جز ابوداود.
[9]. صحیح مسلم.
[10]. صحیح مسلم، سنن ترمذی و مؤطأ.
[11]. صحیحین.
[12]. سنن ترمذی.
[13]. صحیح بخاری.
[14]. سنن ترمذی.
[15]. حجة الله البالغة، ج۲، ص۳۰-۳۱.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version