نویسنده: سید مصلح‌الدین

زکات

بخش چهارم

زکات به معنی انفاق و صدقه
زكات، در سوره‌­های مکی قرآن نیز آمده است؛ ولی تنها به معنی انفاق و صدقه است.
الله تعالی می­فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ* الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ»؛ «به راستی رستگار شدند مؤمنان؛ آنان که ایشان در نماز خود فروتنند و آنان که خود از بی‌هوده روی گردانند و آنان که خود زکات را اداکننده‌­اند».[1]
و فرموده است: «وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ* الَّذِينَ لَا يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ». «و وای بر مشرکان، آنان که نمی­‌دهند زکات را و ایشان به آخرت خودشان کافرند».[2]
و در آموزه‌­های پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم و در ویژگی‌­ها و فضایل اسلام، که برای برخی از پادشاهان و حاکمان آن زمان بیان شده‌­اند، نیز یاد زکات به میان آمده است.
حضرت جعفر بن ابی طالب رضی‌الله‌عنه در بارگاه نجاشی چنین می­‌گوید: «و به ما دستور داده است که تنها الله را بپرستیم و با او چیزی را شریک نگردانیم و نیز ما را به نماز، زکات و روزه فرمان داده است».[3] و این جریان در سال پنجم بعثت روی داده است.
نیاز به سیستم مشخصی برای زکات و قانونی که با تمام اقشار، طبقات و زمان‌­ها سازگاری داشته باشد.
پس از آن، جامعۀ اسلامی در زمینۀ عقاید، تربیت اخلاقی، اطاعت، فرمان‌برداری، سخاوت، از خود گذشتگی و تهی‌­شدن از خودپسندی فردی و اجتماعی به اوج رسید و اسلام به­‌وسیلۀ مسلمانان و از خودگذشتگی‌­شان، توانا و نیرومند شد و جامعۀ اسلامی گسترش یافت و اشکال انسانی و سطوح اخلاقی و روحی گوناگونی در آن به وجود آمد و افراد ثروتمند، فقیر و متوسط در آن به وجود آمدند و از یک­‌سو، سخاوت‌مندانی که با خرسندی و طیب خاطر انفاق می­‌کردند، در آن پدیدار گشتند؛ سخاوتمندانی که تو گویی سرگرمی‌­شان انفاق کردن و از خودگذشتگی است. و از سوی دیگر، بخیلان و آزمندان و میانه‌­روان در آن جامعه به وجود آمدند و احکام شریعت در جامعه قانون‌گذاری شده و به اجرا درآمدند. احکام و قوانینی جاودانه، عمومی و جهانی که مسلمانان در خاور و باختر، در آغاز و انتهای تاریخ، و در سادگی و پیچیدگی تمدن‌ها به اجرا در می‌آورند و در هر شرایطی به آن‌ها پایبندند. این احکام نیروی ایمان و باور قوی را به همراه دارند؛ نیرویی که بزرگ‌ترین ماجراجویی‌ها را به همراه می‌آورد و بزرگ‌ترین فداکاری‌ها و مشکلات را آسان می‌کند. هم‌چنین، در مراحل ضعف ایمان که در گوشه و کنار جهان اسلام و در نسل‌های پایانی مسلمانان مشاهده می‌شود، این احکام هم‌چنان به عنوان راهنمایی برای زندگی و رفتار مسلمانان باقی می‌مانند و به آن‌ها کمک می‌کنند تا در برابر چالش‌ها و مشکلات ایستادگی کنند. اینجا بود که لطف و حکمت الله تعالی نسبت به بندگانش اقتضا کرد؛ تا برای زکات، نظامی قانون­گذاری کند؛ نظامی که حدود و اندازه­‌های آن روشن و مشخص بوده و نصاب و مقدار آن معین باشد. این نظام و سیستم در میان کم و زیاد در حد متوسط است؛ به گونه­‌ای که توانگران سخاوتمند و صاحبان همت، آن­را بی­‌ارزش و کم ندانسته و افراد طبقۀ متوسط با کسانی‌که پایین­تر هستند و داری شرایط زکات‌­اند، در آن کوتاهی نکنند. هم‌چنین الله تعالی تعیین زکات را به رأی، نظر، همت، بلندپروازی، تأثرات وجدانی و عاطفی انسان­‌ها، که در فرازونشیب و کاهش و فزونی است، و نیز به قوانین قانون­‌گذاران و به حکمت و دانش علما و خردمندان، که هیچ‌­گاه مورد اعتماد نبوده و از پیروی خواهشات و اغراض ایمن نیستند، نسپرده است. با در نظر داشتن این امور، زکات فرض شد و نصاب و مقدار آن از جانب الله تعالی تعیین شد.
شیخ‌الاسلام احمد بن عبدالرحيم دهلوی رحمه‌الله فلسفۀ تعیین احکام زکات و سیستم آن­را به زیبایی بیان کرده است. آنجا که می‌­گوید: «سپس به تعیین مقادیر زکات نیاز شد؛ زیرا اگر این قانون زکات و تعیین آن نمی‌­بود، افراد مبالغه‌­گر در آن زیاده‌­روی کرده و از حد تجاوز می­‌کردند. و از جهت دیگر، ضروری بود که خیلی کم هم نباشد که آن­را ناچیز شمرده و به آن اهمیت ندهند و در درمان بخل کارآمد نباشد و نه آن­چنان سنگین باشد که ادای آن دشوار باشد. هم‌چنین می­‌بایست مدتی تعیین می­‌شد که در آن، زکات جمع‌­آوری شود و این مدت نباید چنان کوتاه باشد که زود فرابرسد و پرداخت زکات در آن دشوار باشد و چنان طولانی هم نباشد که در درمان بخل فایده­‌ای نداشته و به نیازمندان و پاسبانان، مگر پس از انتظار طولانی، سودی نرساند. و این امر با مصلحت بسیار موافق بود که قانون زکات با قوانین عادلانه­‌ای که پادشاهان به وسیلۀ آن‌ها از مردم مالیات جمع­‌آوری می­‌کنند، سازگار باشد؛ زیرا اگر تکلیف و فرمان شریعت با آن­چه که مردم، چه عرب و چه عجم، به آن خو گرفته‌­اند، سازگار باشد، در این­صورت در اجرا کردن آن احساس دشواری نمی‌کنند و مسلمانی که خوی مهر و الفت، از دوش او بار مشقت و زحمت را سبک کرده است، بهتر فرمان و امر را پذیرفته و اجرا می‌­کند. و این امر برای مردم آسان­‌تر و مهربانانه‌­تر است».[4]
در چه چیزهایی زکات واجب می‌­شود و فلسفۀ تفاوت نصاب‌­ها و مقادیر زکات چیست؟
رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وسلم مقدار زکات، اموالی که در آن‌­ها زکات واجب است، نصاب این اموال و زمان وجوب­‌شان را مشخص کرده است. و زکات را در چهار دسته از اموال تعیین کرده است که بین مردم بسیار متداول و رایج هستند:
دستۀ اول: محصولات کشاورزی و میوه‌­ها؛
دستۀ دوم: چهارپایان مثل: گاو، شتر و گوسفندان؛
دستۀ سوم: طلا و نقره؛ دو جوهری که اساس اقتصاد جهان بر آن‌­ها استوار است.
دستۀ چهارم: انواع گوناگون اموال تجاری.[5]
علامه ابن قیم رحمه‌الله در رابطه با مصلحت انتخاب اموالی که در آن زکات واجب می‌­شود و فلسفۀ تفاوت نصاب‌­ها و حکمت تعیین زمانی‌که در آن زکات واجب می­‌شود، یعنی سپری شدن سال، در کتاب گران‌سنگش «زاد المعاد» می‌­گوید: «سپس الله تعالی زکات را سالی یک­‌مرتبه واجب کرد و آن­را در محصولات کشاورزی و میوه­‌ها هنگام رسیدن و پخته شدن­‌شان فرض قرار داد؛ زیرا وجوب زکات در هر ماه و هفته به دارندگان اموال زیان می‌­رساند و واجب‌­شدن آن یک­‌مرتبه در طول عمر به نیازمندان و بی‌نوایان ضرر می‌رساند؛ بنابراین عادلانه‌­ترین روش، وجوب زکات به صورت سالیانه است. هم­چنین بین اندازه‌­های زکات، بر اساس تلاش صاحبان اموال در به دست­‌آوردن­‌شان و آسان‌بودن و سخت‌­بودن راه‌­های آن تفاوت گذاشته است و خمس (یک­‌پنجم) را در اموالی که انسان آن‌­ها را به صورت کلی و مجموعی، بدون زحمت، به دست می­‌آورد، واجب کرده است؛ مانند گنجینه‌ها و زیرخاکی‌­ها. و سپری شدن یک سال در آن‌­ها الزامی نیست؛ بلکه هرگاه آن‌­ها را به دست آورد، زکات در آن‌­ها واجب می‌­شود. و نصف خمس (یک­‌دهم) را در آن دسته از اموالی که به دست­‌آوردن آن­ها نیاز به تلاش و خستگی دارد و زحمت آن‌­ها از دستۀ اول بیشتر است، واجب کرده است، که این اموال عبارتند از: میوه­ها و محصولات کشاورزی که نیاز به شخم‌­زدن زمین و آبیاری و بذرپاشی دارند؛ البته این مقدار زکات مربوط به آن دسته از زمین­‌هایی است که الله تعالی آن­‌ها را بدون زحمت انسان، خریدن آب، حفر کردن چاه و بدون استفاده از آسیاب آبی، ابیاری می­‌کند؛ اما آن دسته از زمین‌­هایی که آبیاری‌­شان به زحمت‌­کشیدن، آسیاب بادی و حیوانات نیاز دارند، در آن‌­ها نصف عشر (یک‌بیستم) را واجب کرده است. و در آن دسته از زمین­‌هایی که رشد محصولات آن وابسته به کار پیوستۀ صاحب مال در زمین به صورت شخم‌­زدن یا چرخاندن آسیاب و یا انتظار­کشیدن محصولات است؛ ربع عشر (یک­‌چهلم یا دو ونیم درصد) را واجب کرده است و بدون تردید، زحمت این نوع زمین­‌ها از سایر زمین­‌های کشاورزی و باغبانی بیشتر است. هم­چنین رشد محصولات کشاورزی و باغبانی نسبت به رشد اموال تجاری بیشتر است؛ بنابراین زکاتی که در آن واجب است نیز از زکات سایر اموال بیشتر است و در میان زمین‌­های کشاورزی، آن دسته از زمین‌­هایی که با آب آسمان یا رودخانه‌­ها آبیاری می­‌شوند، رشد محصولات آن­‌ها نسبت به زمین­‌هایی که با آسیاب یا حیوانات آبیاری می­‌شوند، بیشتر است. و رشد اموالی که به صورت کلی و مجموعی به دست می­‌آیند، مانند گنجینه‌­ها و زیرخاکی‌­ها، از همه بیشر بوده و زحمت و مشقت­‌شان از همه کمتر است.
از آن­جایی‌که هر مالی صلاحیت زکات و هم‌دردی با فقرا و نیازمندان و برآوردن نیازشان را ندارد، برای آن اموالی که صلاحیت هم‌دردی و برآوردن نیازهای فقرا را دارند، نصاب‌­های معینی قانون­گذاری شده است؛ تا از یک­سو، صاحبان اموال و توانگران مورد ستم واقع نشوند و از سوی دیگر، نیاز نیازمندان و بی‌نوایان هم برآورده شود. بنابراین برای نقره ۲۰۰ درهم و برای طلا ۲۰ مثقال و برای حبوبات و میوه‌­ها پنج وسق، که معادل پنج بار شتر از شتران عربی است، در نظر گرفته شد و از گوسفندان ۴۰ رأس گوسفند و از گاو ۳۰ رأس و از شتر ۵ نفر به‌­عنوان نصاب تعیین شد.»[6]
فلسفۀ تعیین مقدار زکات و وقت آن
شيخ الاسلام احمد بن عبد الرحیم دهلوی رحمه‌الله این مسأله را بیشتر توضیح داده است و فلسفۀ انتخاب اموال زکات و تعیین وقت آن­را تشریح کرده و فرموده است: «مواردی که دسته‌­های مختلف پادشاهان نیک‌کردار در مناطق معتدل به آن خوگرفته و عادت کرده‌­اند، چهار تا هستند که این موارد سنگین نبوده و مورد پذیرش عقل هستند.
دستۀ نخست: اموال نامی (رشدکننده) هستند؛ زیرا این اموال بیشتر به پاسبانی و دفاع نیاز دارند و توسعه و رشد آن­‌ها بدون رفت­‌وآمد در خارج سرزمین و کشور انجام نمی‌­گیرد. هم‌چنین پرداخت زکات از این اموال آسان­‌تر و سبک‌­تر است؛ چون شخص مال‌­دار افزایش این اموال را در هر لحظه می‌­بیند؛ بنابراین زکات آن‌­ها با سودی که به دست می­‌آید، مناسبت و سازگاری دارد.
اموال نامی (رشد­کننده) سه دسته‌­اند:
۱. چهارپایانی که چرنده بوده و در حال فزونی‌­اند؛
۲. محصولات کشاورزی؛
۳. اموال تجاری.
دستۀ دوم: سرمایه‌­داران و توانگران هستند؛ زیرا این دسته از مردمان بیشتر به پاسبانی اموال از دست دزدان و راهزنان نیاز دارند و مخارج و هزینه­‌های دیگری دارند که در لابه­‌لای آن پرداخت زکات دشوار نیست.
دستۀ سوم: اموال سودمندی که مردمان آن­ها را بدون تلاش و زحمت به دست­‌آورده­‌اند؛ مانند زیرخاکی‌های دوران جاهلیت و جواهر و گنجینه‌­های قدیمیان؛ زیرا این اموال مانند اموال مفت و مجانی­‌اند که انفاق کردن و پرداخت زکات از آن‌­ها برای انسان آسان و راحت است.
دستۀ چهارم: مالیاتی که از کاسبان و صاحبان درآمد گرفته می‌­شود؛ زیرا ایشان اکثریت و عموم مردم را تشکیل می­‌دهند و اگر چیز اندکی از ایشان گرفته شود، برای‌شان سبک بوده و از طرفی دیگر، خیلی باارزش خواهد بود.
و چون چرخش تجارت در سرزمین­‌های دوردست و درو کردن محصولات کشاورزی و میوه­‌چینی به صورت سالانه انجام می‌­گیرد، و نیز بزرگ­‌ترین انواع زکات را موارد فوق تشکیل می‌­دهند، سال، به‌عنوان مدت پرداخت آن­‌ها تعیین شده است و چون سال، تمام فصل‌­های گوناگونی را که رشد و توسعه در آن­‌ها انجام می‌گیرد، در بردارد، برای این مقادیر صلاحیت دارد. و آسان­‌ترین و سازگارترین روش با مصلحت و منافع مردم این است که زکات هر مالی از جنس آن مال باشد؛ به‌­عنوان مثال، از هر دسته شتران یک شتر و از هر گله گاو، یک گاو و از گلۀ گوسفندان، یک گوسفند به‌­عنوان زکات پرداخت شود».[7]
ادامه دارد…
[1]. سورۀ مؤمنون، آیه: ۱-۴.
[2]. سورۀ فصلت، آیه: ۶-۷.
[3]. سیرۀ ابن هشام، ج۲، ص۴۶۱.
[4]. حجة الله البالغة، ج۲، ص۳.
[5]. برگرفته از کتاب زادالمعاد، ج۱، ص۱۴۵.
[6]. برگرفته از کتاب زادالمعاد، ج۲، ص۱۴۶.
[7]. حجة الله البالغة، ج۲، ص۳۰.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version