نویسنده: عبدالحمید گرگیج

آفات نسل پیشتاز

بخش یازدهم

۹. عافیت­‌طلبی:
عافیت‌طلبی به این معناست که انسان نخواهد هزینه‌ی فعالیت‌ها و اقدامات خود را بپردازد، پی‌آمدهای آن را قبول کند و مسئولیت کارهای خود را بر عهده بگیرد.
۱. انسان به دلیل داشتن اراده و اختیار، مسئول است. اراده بدون اختیار و آزادی عمل بی‌معناست و وجود اختیار نیز نشانه اراده است. مختار بودن انسان، او را مسئول می‌کند و این یک اصل بدیهی است که انسان به خاطر اراده و اختیاری که دارد، مسئول است و باید پاسخ‌گوی اعمال و رفتارهایش باشد.
۲. برای انسان صاحب اراده و مختار، در این دنیا امیال و آرزوها، اهداف و مقاصد، مسلک‌ها و مکاتب و ابزار و وسایل مختلفی برای رسیدن و تأمین آن‌ها وجود دارد. واقعیت جهان و آراء و اندیشه‌های گوناگون فکری، فلسفی، ادبی، هنری، ورزشی و… اثبات‌کننده‌ی این ادعاست. همه‌ی انسان‌ها، فردی یا گروهی، هر کدام در پی اختیار و انتخاب یکی از مکاتب و تأمین یکی از خواسته‌ها و برآوردن نوعی از آرزوهای خود، راه‌های مختلفی را طی می‌کنند و ابزار و وسایل متفاوتی را مورد استفاده قرار می‌دهند و رنج و درد ناشی از این انتخاب‌ها را نیز به دوش می‌کشند و به همین گونه هم به زندگی خود معنا می‌بخشند. به قولی، «کسی که چرایی در زندگی دارد، با هر چگونه‌ای خواهد ساخت» و حقیقتاً هم، دنیا را چنین انسان‌هایی ساخته‌اند و رشد و تکامل را هم آنان نصیب خود کرده‌اند.
۳. به میزانی که خواسته‌ها و آرزوهای انسان و اهداف و مقاصد او پیچیده‌تر و بزرگ‌تر و عالی‌تر باشند، هزینه‌های مورد نیاز هم بیشتر است و تحمل درد و رنج‌های بیشتری هم می‌طلبد. فاصله‌ی بین دو شهر که هزار کیلومتر است، قطعاً نیاز به زمان و امکانات و تحمل بیشتری دارد تا مسیری که فقط یکصد کیلومتر مسافت دارد. کسانی که بخواهند راحت‌تر و سریع‌تر به مقصد برسند باید با هواپیما مسافرت کنند و آن هم نیازمند پرداخت هزینه‌های بیشتری است. این بستگی به اراده، اختیار و انتخاب ما دارد که از چه راهی و با چه وسیله‌ای می‌خواهیم به مقصدی که برگزیده‌ایم برسیم.
در این دنیا هیچ‌کس بدون پرداخت هزینه‌های لازم و تحمل سختی‌ها و رنج‌ها به جایی نخواهد رسید و دستاوردی نخواهد داشت. هیچ ورزشکاری نیست که به مقامی رسیده باشد بدون اینکه سال‌ها رنج و سختی را تحمل کرده و بارها طعم شکست را چشیده و یا با سوانح و آسیب‌دیدگی‌های جدی روبه‌رو شده باشد. کدام محقق و پژوهشگری توانسته به ابداع نظریه و ارائه تئوری و یا تألیف کتابی دست بزند بدون اینکه شب‌ها و روزها پشت میز مطالعه نشسته و یا در آزمایشگاه‌ها خود را زندانی و محبوس نکرده باشد؟
کدام ژنرال و درجه‌دار نظامی توانسته بدون شرکت در میدان‌های جنگ و حتی برداشتن زخم‌های عمیق، قطع عضو و یا اسارت در چنگ دشمن، به این مقام و درجه برسد؟ کوتاه سخن آن‌که در این دنیا هرگونه حرکت، رشد و تکاملی نیازمند پرداخت هزینه‌های لازم است و هر کسی که بخواهد اثری از خود بر جای بگذارد و دیگران هم برای او ارزش قائل شوند، باید هزینه‌های بیشتری نسبت به سایرین بپردازد و عواقب کارها و اقدامات خود را نیز در نظر داشته باشد.
۴. خداپرستی و دین‌داری نیز که از نیازهای اولیه و اساسی بشر است و فقدان آن خلأ بزرگی در زندگی انسان ایجاد می‌کند، نمی‌تواند جدا از دیگر نیازهای او باشد و قطعاً هزینه‌های خاص خود را نیز دارد. این موضوع و لوازم و اقتضائات آن از دو جهت قابل تأمل و بررسی است:
الف: از این جهت که پرستش از نیازهای ضروری و غیر قابل اغماض انسان است و عطش درونی او را فرو می‌نشاند و در نتیجه ارزش آن را دارد که هزینه‌ها و تبعات و پی‌آمدهای آن را بپذیرد و تحمل کند.
ب: از این نظر که دین، در مقابل انجام تکالیف و رفتار و عملکرد مورد انتظار خود از دین‌داران، پاداش و سرانجامی بسیار نیکو و خوشایند را به آنان نوید داده است؛ نویدهایی چون: حیات جاودان و همیشگی، ملاقات و دیدار پروردگار و پیامبران، بهشتی مملو از نعمت‌های غیر قابل تصور و هر آن‌چه آرزوی انسان است و…
از موارد بسیار استثنایی که بگذریم، قانون طبیعت و سنت هستی این‌گونه بوده و خواهد بود که بدون درد و رنج و پذیرفتن هزینه‌ها و پاسخ‌گو بودن در مقابل عملکردها، کسی به جایی نرسیده و نخواهد رسید. دین‌داری و پرستش نیز چنین است و خداوند رحمان نیز در قرآن مجید فرموده است: «أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ»[1] و همچنین آیات ١٥٧ و ۱۵۸ سوره­ی بقره و آیه­ی ۱۹۵ سوره­ی آل عمران و يا «إنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ.»[2]
و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم هم فرموده است: «راه دست‌یابی به بهشت و رضایت خداوند، با ابریشم و گل‌های خوشبو، آراسته نشده است، بلکه در آن راه، خارها، اشک‌ها و ریختن عرق و خون قرار داده شده است.»
گام نهادن در این راه (دین‌داری و پرستش) با خوش‌گذرانی، راحت‌طلبی و تن‌پروری هم‌خوانی ندارد. از رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم روایت شده است که: «هر مسلمانی که دچار سختی، بیماری، غم، و حزن و آزار و نگرانی می‌شود و حتی خاری که بر بدنش فرو می‌رود، به همان اندازه هم، خداوند گناهان او را پاک می‌کند.»
یکی دیگر از آفاتی که نسل پیشتاز را تهدید می‌کند، این است که به عافیت‌طلبی و پرهیز از پرداخت و قبول هزینه‌ها مبتلا می‌شوند. در این حالت، برادر یا خواهر مسلمان دوست دارد که برای اعتلای پرچم دین که «لا اله الّا الله محمد رسول الله» است تلاش کند و با سایر مسلمانان داعی و تلاش‌گر همراه و همراز شود. اما همیشه این نگرانی و دل مشغولی را دارد که مبادا دچار مخمصه و یا بلایی شود، یا دیگران متوجه همراهی او با آن جماعت گردند یا او را با عناوین و القاب ساختگی متهم نمایند و بگویند: او هم با اسلام‌گراها، تندروها، بنیادگرایان و… پیوسته و همراه شده است و یا به جمود و تحجر و خشونت گرایش دارد و از این قبیل مزخرفات و مجعولات بی‌اساس و ساختگی!
از دیگر جلوه‌های عافیت‌طلبی این است که فرد از انتساب خویش به یک جریان فکری که در واقع آن را قبول هم دارد، امتناع می‌ورزد و با اصطلاحات و عباراتی چون: «من خود را وابسته به هیچ جریان و حزبی نمی‌دانم» یا «من مستقل هستم» و… سعی دارد از هزینه‌ها و پی‌آمدهای احتمالی شانه خالی کند. از نشانه‌های دیگر عافیت‌طلبی، عدم شفافیت در مواضع است. انسان عافیت‌طلب، موضع مشخص و واضحی در قبال مسایل و رویدادهای مختلف ندارد و وقتی اظهار نظر می‌کند، سعی می‌کند از جملات مبهم و دو پهلو استفاده نماید و در نتیجه از آن برداشت‌های متفاوتی نیز خواهد شد. او همیشه طوری صحبت می‌کند که راه فرار را در آینده برای خود باز گذاشته باشد و بتواند سخن و عمل خویش را توجیه نماید. عافیت‌طلبی، سرانجام به نفاق و کفر منتهی خواهد شد.
در تاریخ اسلام نمونه‌های فراوانی از این موضوع می‌توان مشاهده کرد که مشهورترین آن، توجیهات منافقان و بزدلان زمان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم بود که هر بار و با آوردن عذر و بهانه‌ای از همراهی با مجاهدین خودداری می‌کردند و یأس و نومیدی را در قلب سپاهیان آماده‌ی مبارزه و جهاد می‌افکندند. از حضرت ابن عباس نقل شده است: «به هنگام آمادگی برای غزوه‌ی تبوک، يک نفر از مسلمانان خطاب به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلم گفت: یا رسول الله! هوا بسیار گرم است، نمی‌توانیم از خانه خارج شویم، اگر ممکن است در این هوای سوزان رهسپار جنگ نشویم.» و خداوند هم فرمود: «قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَّوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ»؛ «بگو اگر می‌فهمیدند، آتش جهنم سوزنده‌تر است.»[3]
قرآن کریم وقایعی را از گذشته‌های بسیار دور در خصوص عافیت‌طلبی و توجیه‌گری سست‌عنصران و بزدلان برای مسلمانان نقل نموده است. یکی از این وقایع عدم همراهی بنی‌اسرائیل با حضرت موسی علیه‌السلام به هنگام ورود به سرزمین مقدس است. آنها گفتند: «قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا مَّا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ»؛ «گفتند: ای موسی! مادام که آن‌ها در آن سرزمین باشند ما هیچ‌گاه به آن پا نمی‌نهیم! پس تو و پروردگارت بروید و کارزار کنید، ما هم اینجا نشسته‌ایم و منتظریم.»[4]
یادآوری می‌شود که عدم شرکت فعال مسلمانان در صحنه‌های جهاد و مبارزه، همیشه مساوی با کفر و نفاق نیست. این تذکر به این دلیل است که بی‌توجهی نسبت به این موضوع و تکرار آن (بدون عذر شرعی و اجازه همراهان و همرزمان) عواقب خوبی ندارد. خداوند هم مسلمانان فعال و درگیر در مبارزه و هم مسلمانان غیرفعال و نشسته را از زمره مسلمانان به حساب آورده است و فرموده است: «لا يَسْتَوِى الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا * دَرَجَاتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا»[5]
یکی از جلوه‌های عافیت‌طلبی، سستی و تنبلی و دیر جنبیدن است. در این حالت، فرد از انجام کار سرپیچی نمی‌کند و مایل به انجام آن است؛ اما بسیار سست و کند عمل می‌کند، به گونه‌ای که زمان از دست می‌رود و نتیجه‌ای هم به دل نمی‌زند. عامل زمان در انجام کارها بسیار مهم است و گاهی حتی از خود انجام کار هم مهم‌تر است. در شرایط بحرانی و اضطراری، برگ برنده با کسانی است که زودتر و سریع‌تر واکنش نشان می‌دهند و اقدام فوری و به موقع دارند. به عنوان مثال، در برخی از مسابقات ورزشی، زمان بسیار تعیین‌کننده و معیار اصلی است. مانند این‌که دو نفر یک مسافت را در چه زمانی طی می‌کنند هدف مسابقه است و نه فقط دویدن!
خداوند متعال نیز این گلایه را از مسلمانان داشته و در سوره توبه آیه ۳۸ فرموده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُوا فِي سَبِيلِ اللهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ.»
 ادامه دارد…
[1] ـ سوره بقره،  آیه:۲۱۴.
[2] ـ سوره توبه،  آیه:۱۱۱.
[3] ـ سوره توبه،  آیه:۸۱.
[4] ـ سوره مائده،  آیه:۲۴.
[5] ـ سوره نساء،  آیه:۹۵ ـ ۹۶.
Share.
Leave A Reply

Exit mobile version