البته مشخص است که خشم و خشمگینی در انسان، امری غریزی و طبیعی است و تنها از نظر آثار و نتایج حاصل از آن است که مورد سرزنش، نکوهش یا تعریف و تمجید قرار میگیرد، ازاینرو، کسیکه خشمگین میشود و خشم خود را فرو میبرد، مورد تعریف و تمجید قرار میگیرد، درحالیکه کسیکه خشمگین میشود و در نتیجۀ آن، اقدام به حرکتی ننگین و خجالتآور میکند، مسلماً به میزان عمل ننگینی که از او سر زده است، مورد سرزنش و نکوهش قرار میگیرد؛ بنابراین، هرگاه قانونگذار شریعت به انسان دستور دهد که خشمگین نشود، مراد آن است که مرتکب آثار و نتیجۀ خشم و غضب نگردد و باید عقل و اندیشۀ جوینده و خواهندۀ خود را بر اساس میزان و معیار شرع بکار گیرد و پیوسته این فرمودۀ خداوند را به یاد بیاورد که میفرماید: «وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ، الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِى السَّرَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»؛ ترجمه: «و بشتابید برای نیل به آمرزشی از پروردگار خود و (داخل شوید) به بهشتی که پهنایش به قدر آسمانها و زمین است که برای پرهیزگاران آماده شده است، آن کسانیکه در فراخی و تنگی انفاق و بخشش میکنند و خشم خود را فرو میبرند و نسبت به مردم دارای گذشت میباشند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»[1]
همچنین میفرماید: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ»؛ ترجمه: «گذشت را پیشۀ خود ساز و به کار پسندیده فرمان ده و از افراد نادان رخ برتاب (و چشمپوشی کن).»[2]
و میفرماید: «وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيُّ حَمِيمٌ»؛ ترجمه: «ونیکی با بدی یکسان نیست، بدی را به آنچه که بهتر است دفع کن، آنگاه (خواهی دید) کسیکه میان تو و میان او دشمنی است به ناگاه دوستی یکدل میگردد.»[3]
از ابن عباس رضیاللهعنه روایت شده است که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم به أشبع عبدالقيس فرمود: «إِنَّ فيكَ خَصْلَتَيْنِ يُحِبُّهُما اللهُ: الحِلْمُ والأَناةُ»؛ ترجمه: «در وجود تو دو ویژگی هست که خداوند آنها را دوست دارد، یکی خشوع و فروتنی است و دیگری نداشتن عجله و شتابزدگی.»[4]
از حضرت عایشه رضیاللهعنها روایت شده که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرموده است: «إِنَّ اللهَ رَفيقُ يُحِبُّ الرّفْقَ وَيُعْطِي عَلَى الرِّفْقِ مَالَا يُعْطِي عَلَى العُنْفِ، أَوْ مَالاً يُعْطِي عَلَى مَاسِواه»؛ ترجمه: «همانا خداوند مهربان است و مهربانی را دوست دارد و به شخص مهربان و خوشرفتار چنان ثواب و نیکی میبخشد که به شخص سختگیر و بیرحم و یا به هیچ فرد دیگری نمیبخشد.»[5]
از حضرت ابوهریره رضیاللهعنه روایت شده است که مردی نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم عرض کرد که جملۀ کوتاه و آموزندهای به او سفارش کند، آنحضرت صلیاللهعلیهوسلم فرمود: «لاَ تَغْضَبْ»(هیچ وقت خشمگین مشو) آن مرد چند بار خواستۀ خود را تکرار کرد، حضرت صلیاللهعلیهوسلم همان جواب را فرمود.»[6]
از حضرت ابوهریره رضیاللهعنه روایت شده که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرموده است: «لَيْسَ الشَّدِيدُ بِالصُّرْعَةِ، إِنَّمَا الشَّدِيدُ الَّذِي يَمْلِكُ نَفْسَهُ عِنْد الغَضَبِ»؛ ترجمه: «شخص با قدرت و زورمند آن نیست که دیگری را بر زمین افکند؛ بلکه با قدرت و زورمند کسی است که به هنگام خشم و عصبانیت بر نفس خود مسلط گردد و آنرا کنترل کند.»[7]
حمید بن عبدالرحمن از یکی از صحابۀ پیامبر صلیاللهعلیهوسلم نقل نموده که شخصی نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم عرض کرد جملهای کوتاه و پُر معنی به او سفارش کند، حضرت صلیاللهعلیهوسلم فرمود: «لا تَغْضَبْ» ترجمه: «هیچ وقت خشمگین و عصبانی مشو» آن مرد گفت: در این فرمودۀ پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فکر کردم و دانستم که حتماً خشم و عصبانیت شدید، تمام بدیها را دربر میگیرد.»[8]
از سلیمان بن صُرَد رضیاللهعنه نقل شده که گفته است: دو مرد در حضور پیامبر صلیاللهعلیهوسلم به فحش و ناسزاگویی به یکدیگر پرداختند، یکی از آن دو خشمگین شد و چهرهاش سرخ گردید و رگهای گردنش باد کرد، پیامبر صلیاللهعلیهوسلم به او نگاه کرد و فرمود: «إِنّى لَأَعْلَمُ كَلِمَةً لَوْ قَالَهَا لَذَهَبَ عَنْهُ ذَا: أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ»؛ «من جملهای را یاد میدهم اگر شخص خشمگین آنرا بگوید بهطور حتم خشمش برطرف میشود، آن این است که بگوید: به خدا پناه میبرم از شیطان رانده شده.»[9]
آن یکی این فرمودۀ پیامبر را شنید نزد دیگری رفت و گفت: «آیا میدانی پیامبر چند دقیقه قبل چه گفت؟» در جواب اظهار کرد: «خیر نمیدانم!» آن مرد گفت: «پیامبر فرمود: “من جملهای را یاد میدهم اگر شخص خشمگین آنرا بگوید، بهطور حتم خشمش برطرف میشود. آن این است: به خدا پناه میبرم از شیطان رانده شده.”» مرد دیگر گفت: «آیا گمان میبری که من دیوانهام؟!» چنانکه ملاحظه میشود گفتۀ این مردی که سخـت خشمگین شده، نمایانگر نوعی سقوط اخلاقی و عقیدتی اوست که رهنمونهای رسول خدا صلیاللهعلیهوسلم را نمیپذیرد و به همین خاطر است که بسیاری از علماء گفتهاند: «این مرد منافق بوده و یا او نسبت به آن فرمودۀ رسول خدا، نفاق و دورویی ورزیده است.»
در حدیث دیگری از ترمذی که آنرا حدیث حسن دانسته است آمده که پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرموده: «أَلَا وَإِنَّ الغَضَبَ جمَرَةٌ فِي قَلْبِ ابن آدَمَ، أَمَّا رَأَيْتُمْ إِلَى حُمْرَةِ عَيْنيهِ وَإِنتِفَاجُ أَوْدَام فَمَنْ أَحَسَّ بِشَيْءٍ مِنْ ذَالِكَ فَلْيَلْتَصِقُ بالأرْضِ»؛ ترجمه: «هوشیار باشید که خشم، پارۀ آتشی است در قلب آدمیزاد قرار گرفته است؛ مگر نمیدانید که شخص خشمگین چگونه چشمانش سرخ میشوند و رگهای گردنش باد میکنند؟ پس کسیکه احساس چنین حالتی بکند، باید بر روی زمین بنشیند تا خشم و عصبانیتش برطرف گردد.»[10]
حسن بصری دربارۀ اثر و سرانجام خشم و عصبانیت شدید گفته است: «ای آدمیزاد! هر وقت سخت خشمگین و عصبانی شدی، بعید نیست که به سبب آثار و عواقب خشم و عصبانیت چنان پُر جست و خیزی که داخل جهنم شوی.»[11]
خيثمه گفته است: «شیطان میگوید: چگونه آدمیزاد میتواند بر من چیره شود، درحالیکه هر وقت خشنود باشد میآیم تا در قلبش جای بگیرم و هرگاه خشمگین گردد، بیرون میآیم و در سرِ او قرار میگیرم؟»[12]
عمر بن عبدالعزیز نامهای به یکی از کارگزاران خود فرستاد و در آن یادآور شد: «هنگامیکه بر یکی از افراد خشمگین شدی، او را مورد اذیت و آزار قرار مده؛ بلکه او را موقتاً بازداشت کن تا وقتیکه خشمت فروکش میکند؛ سپس هنگامی که خشمت برطرف شد، او را آزاد کن و به مقدار و تناسبِ گناه و خطایی که مرتکب شده است، با زدن پانزده شلاق متوسط نه بیشتر او را تنبیه کن.»[13]
علی بن زید گفته است: «مردی از قریش، نسبت به عمر بن عبدالعزیز زباندرازی و بیادبی کرد، عمر بن عبدالعزيز مدتى سر فرو افکند و چیزی نگفت! سپس خطاب به او گفت: خواستی شیطان را به وسیلۀ قدرت و توان بر من تحریک و برانگیزی؛ پس آنچه که امروز از جانب تو، به من رسید، بعداً از جانب من نیز به تو خواهد رسید.»[14]
گویند: مردی به عمر بن عبدالعزیز گفت: گواهی میدهم که تو جزو افراد فاسق هستی، عمر بن عبدالعزیز در جواب گفت: شهادت تو پذیرفته نیست.»
ترجمه: «نفسِ خویش را ملزم به عفو و گذشت از هر فرد خطاکاری میکنم، هر چند که جرمهای او بر من بسیار باشد. انسان یکی از این سه امر میباشد: شریف و بزرگوار است، مشروف و پایینتر است و یا نمونۀ مقاوم و مساوی. پس آنکه از من بالاتر است، قدر و منزلتش را میشناسم و حق او را رعایت میکنم و رعایت حق دیگران لازم است. و آنکه از من پایینتر است، جواب خواستۀ او را محفوظ میدارم هر چند که سرزنش کنندهای سرزنشم کند. و آنکه مثل من است، اگر مرتکب خطا و لغزشی شود، در حق او بزرگی و گذشت میکنم، چون فضل و جوانمردی، به نیکی حکم میکند.»[15]
علاج عصبانیت
در احادیث زیادی آمده است که عصبانیت را میتوان به وسیلۀ گرفتن وضو و غسل نمودن، علاج کرد و از بین برد، همچنین میتوان آنرا با تغییر دادن وضع و موقعیتی که شخص عصبانی شده در آن قرار گرفته است علاج نمود، به این شکل که اگر او ایستاده است بلافاصله بنشیند و یا روی زمین دراز بکشد و به خدا پناه ببرد از شر شیطان رانده شده، در پیش گرفتن این راه حل، برای علاج خشم شخص عصبانی و خشمگین، از نظر علمی و روانشناسی ثابت شده است، چنانکه پیامبر صلیاللهعلیهوسلم فرموده است: «إِنَّ الغَضَبَ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ إِنَّ الشَّيْطَانَ خُلِقَ مِنَ النَّارِ، وَإِنَّمَا تُطْفَأُ النَّارُ بِالماءِ، فَإِذَا غَضِبَ أَحَدُكُمْ فَلْيَتَوضَّأ»؛ ترجمه: «بیگمان خشم و عصبانیت از جانب شیطان است و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش به وسیلۀ آب خاموش میگردد؛ بنابراین وقتی که یکی از شما عصبانی و خشمگین شد باید (برای فرونشاندن آن) با آب وضو بگیرد.»[16]
همچنین پیامبر صلیاللهعلیهوسلم میفرماید: «إِذَا غَضِبَ أَحَدُكُمْ وَهُوَ قَائِمٌ فَلْيَجْلِسْ، فَإِنْ ذَهَبَ عَنْهُ الغَضَبُ وَإِلا فَلْيَضْطَجِعْ»؛ ترجمه: «هرگاه یکی از شما درحالیکه ایستاده است، عصبانی و خشمگین شد، باید بنشیند اگر خشمش برطرف شد چه بهتر، وگرنه باید دراز بکشد.»[17]
آری، از اینجاست که به خوبی در مییابیم آنچه که دانشمندان و روانشناسان امروزی دربارۀ علاج عصبانیت و برطرف نمودن آثار و عواقب مضر و زیانبار آن ارائه نمودهاند، در واقع همان چیزی است که پیامبر بزرگوار اسلام صلیاللهعلیهوسلم در بیشتر از چهارده قرن پیش آنرا بیان فرموده است. بنابراین، باید افرادِ فتنهجو و فریبکار بیدار شوند و دربارۀ آموزهها و راهحلهای دین خویش به مطالعه و بررسی بپردازند، تا هر آنچه که برای ایشان کافی و سودمند است در آن بیانات و آموزهها بیابند.
نتیجهگیری
هنگام خشم باید از خِرد و اندیشه یاری جست، عقل نیرومند با پیگیری میتواند بر خشم چیره گردد و آنرا کنترل کند؛ زیرا عقل، چون خورشید است در شبهای تیرهی زندگی و چراغی روشن در تاریکیها؛ لذا در مبارزه با خشم باید خرد را تقویت کنیم و آنرا نیرو بخشیم. آدمی میتواند از دریچۀ عقل و اندیشه، فرجام و آثار خشم را ببیند و با تامل و تفکر در عاقبت آن، از بکار بردن خشم، چشم بپوشد؛ زیرا بررسی و وارسی فرجام و سرانجام کارها، انسان را از بسیاری خطرها میرهاند.