
نویسنده: عبیدالله نیمروزی
فیلسوف افغانستان؛ سید جمالالدین افغان (بخش دوازدهم)
سید افغان همچنین به یکی از بزرگترین مشکلات کشورهای شرقی اشاره میکند که همان فخر به گذشته و افتخار به نیاکان است. او به این نکته میپردازد که بسیاری از مردم شرقی، بهویژه در دنیای عربی و فارسی، افتخار میکنند که از نسل نیاکان بزرگ خود هستند که در جنگها پیروز شدند و امپراتوریهای عظیم را ساختند. این نوع نگرش، بهنظر سید افغان، مانع از پیشرفت و رشد این ملتها میشود، زیرا آنان به جای نگاه به آینده، در گذشته متوقف میشوند و هیچ تلاشی برای تغییر وضعیت کنونی خود نمیکنند. این فخر فروشیها و مباهاتها، نهتنها به نفع مردم شرقی نیست، بلکه آنها را در برابر مشکلات و چالشهای روزافزون خود ناتوان و بیعمل میسازد.
سید افغان با صراحت بیان میکند که اگر مردم شرق میخواهند وارث حقیقی و شایستۀ میراث نیاکان خود باشند، باید از غرور بیجا و فخر به گذشته دست بردارند و به جای آن، به تحلیل و بررسی وضعیت کنونی خود پرداخته و از آن برای ساختن آیندهای بهتر استفاده کنند. او معتقد بود که هیچچیز جز تلاش مستمر و آگاهانه برای دستیابی به علم، توسعۀ اقتصادی و اجتماعی و استقلال سیاسی نمیتواند سرنوشت ملتهای شرقی را تغییر دهد. در این راستا، باید از گذشته بهعنوان یک منبع عبرت و درس استفاده کرد و به جای اینکه فقط از پیروزیهای گذشته سخن گفت، باید به کارهای عملی و جدی برای تغییر وضعیت کنونی پرداخت.
بهطور خلاصه، سید افغان بر این باور بود که برای تحقق آزادی و استقلال کشورهای شرقی، باید بر سه اصل اساسی تکیه کرد: آزادی از استبداد داخلی، آزادی از استعمارگران خارجی، و علم بهعنوان سلاحی برای مقابله با استعمار. تنها در سایۀ این سه اصل بود که ملتهای شرقی میتوانستند به استقلال حقیقی و پیشرفت دست یابند.
بله، مردم مشرقزمین باید از فخر و مباهات به گذشته و افتخارات نیاکان خود دست بردارند و به وضعیت کنونی خود نگاه کنند و آن را با دقت و حوصله بررسی کنند. نگاه به گذشته، باید بهعنوان یک مرجع و منبع عبرت و آموزهای برای اصلاحات باشد، نه اینکه بهعنوان یک بهانه برای توقف و قناعت به وضعیت کنونی. بسیاری از مردم در مشرقزمین هنوز به گذشتههای دور و افتخارات اجداد خود میبالند و از آن بهعنوان معیاری برای سنجش پیشرفت امروز استفاده میکنند، اما این نگاه نمیتواند به تنهایی راهگشای مشکلات امروز باشد. گذشته باید برای مردم مشرقزمین انگیزهای برای تلاشهای بیشتر و هدفمندتر برای اصلاحات در وضعیت کنونی باشد. اگر مردم تنها بهخاطر شکوه و عظمت گذشتگان خود به آن دوران نگاه کنند و از آن فقط برای فخر کردن استفاده کنند، آنگاه نه تنها قادر نخواهند بود در برابر چالشهای امروز ایستادگی کنند، بلکه از پویایی و پیشرفت نیز بازخواهند ماند.
برخی افراد در مشرقزمین تصور میکنند که باید بهخاطر افتخارات گذشتگان خود به وضع موجود قناعت کنند و دیگر هیچ تلاشی برای تغییر نکنند. این تفکر غلط میتواند به مرگ و انحطاط ملتها منجر شود. برعکس، نگاه به گذشته باید آنها را به اندیشیدن و تلاش بیشتر وادار کند، نه اینکه آنان را در سرخوشی و رضایت کاذب از وضعیت موجود فرو ببرد. اگر مردم مشرقزمین بهجای اینکه در گذشته زندگی کنند، به آینده بیندیشند و در جهت رفع مشکلات و چالشهای امروز تلاش کنند، آنگاه میتوانند به پیشرفت و توسعۀ پایدار دست یابند. گذشته باید بهعنوان یک درس بزرگ و یک منبع الهام برای حل مشکلات و چالشهای کنونی استفاده شود.
سید جمالالدین افغان در نیمۀ دوم قرن نوزدهم این تفکر را با خود داشت و همواره به مردم مشرقزمین هشدار میداد که تنها با آگاهی و تلاش مداوم میتوانند از غرق شدن در وضع موجود رهایی یابند. او همواره بر این نکته تأکید میکرد که اگر مردم مشرقزمین از خواب غفلت بیدار نشوند، نمیتوانند در برابر استعمارگران و چالشهای جهانی ایستادگی کنند. سید جمالالدین افغان در این زمانهای که کشورهای شرقی در زیر سلطۀ استعمارگران بهسر میبردند، بهعنوان یک راهنما و پیشوای فکری ظهور کرد و در تلاش بود تا مردم مشرقزمین را از خواب غفلت بیدار کند. در واقع، سید جمالالدین افغان در پی بیداری اجتماعی و سیاسی مردم مشرقزمین بود تا آنها را برای آیندهای بهتر و مستقلتر آماده کند. او بهخوبی میدانست که تنها با آموزش و آگاهی میتوان مردم را از چنگال استعمارگران نجات داد و به آنها استقلال و آزادی داد.
سید جمالالدین افغان معتقد بود که مردم مشرقزمین باید از گذشته درس بگیرند، اما نه بهعنوان یک ابزار برای فخر فروشی و توقف در وضعیت موجود، بلکه بهعنوان یک مرجع برای تلاش و پیشرفت. او به مردم میآموخت که اگر نمیخواهند به تکرار تاریخ مبتلا شوند، باید از گذشتۀ خود درس بگیرند و برای تغییر وضعیت کنونی خود برنامهریزی کنند. گذشته باید بهعنوان یک پله و نقطۀ عطف برای ساختن آیندهای بهتر استفاده شود. او همواره به مردم مشرقزمین میگفت که باید از اشتباهات گذشته عبرت بگیرند و بهجای اینکه در گذشته زندگی کنند، به آینده بنگرند و آن را بسازند.
سید جمالالدین افغان همچنین بر این نکته تأکید داشت که مردم مشرقزمین باید از خواب غفلت بیدار شوند و به اتحاد و همبستگی برسند. او به مردم میگفت که اختلافات داخلی نباید مانع پیشرفت آنها شود و تنها با وحدت و همبستگی است که میتوانند در برابر استعمارگران و ظلمهای داخلی ایستادگی کنند. از نظر سید، وحدت و همبستگی ملتها، مهمترین عامل در تحقق استقلال و آزادی است. او در این راستا به کشورهای مشرقزمین هشدار میداد که اگر نتوانند از اختلافات داخلی رهایی یابند، هرگز قادر نخواهند بود در برابر استعمارگران و تهدیدات جهانی مقاومت کنند.
در این راستا، سید جمالالدین افغان بیش از هر چیز به مردم شرق توصیه میکرد که اختلافات داخلی خود را کنار بگذارند و متحد شوند. او به مردم یادآوری میکرد که این تنها از طریق همکاری و وحدت است که میتوان در برابر استعمارگران ایستاد. او همچنین بر این نکته تأکید داشت که استعمارگران همواره تلاش میکنند تا مردم مشرقزمین را از درون تضعیف کنند تا هیچگاه نتوانند در برابر آنها مقاومت کنند. بنابراین، وحدت مردم و همبستگی آنها امری حیاتی و ضروری بود. از طرفی، او از کسانیکه در شرایط دشوار آن زمان بهطور بیتفاوت و منفعل باقی مانده بودند، میخواست که دست از خواب غفلت بردارند و در مسیر آزادی و استقلال خود گام بردارند.
سید جمالالدین افغان بهوضوح بیان میکرد که آزادی فردی و استقلال کشور بهطور تحمیلی از طرف استعمارگران به هیچوجه باز نمیگردد. این تنها از طریق پیکار، ایثار و تلاشهای جمعی مردم بهدست میآید. او به مردم یادآوری میکرد که هیچ قدرت بیگانهای از روی محبت و عدالت دست از سلطۀ خود نمیکشد، بلکه تنها زمانیکه ملتها برای آزادی خود مبارزه کنند، استعمارگران مجبور به ترک سرزمین آنها خواهند شد. این همان زمانی است که سرزمینها با خون شهدای وطن آبیاری خواهند شد و به آزادی دست خواهند یافت. این مفهوم از مبارزه و ایثار، همیشه در اندیشههای سید جمالالدین افغان نهفته بود.[1]
سید جمالالدین افغان در سفرهای خود به کشورهای مختلف مشرقزمین، از جمله ترکیه، مصر، ایران، و همچنین روسیه و هند، به تحقیق و مطالعه پرداخته و به پایتختهای اروپا نیز سفر کرده بود. او در این سفرها همواره در تلاش بود که زنجیرهای استعمار را بشکند و مردم شرق را از سلطۀ استعمارگران آزاد سازد. او در هیچیک از این سفرها از مبارزه و ایستادگی در برابر استعمارگران ترسی نداشت و بر آن بود که علم و آگاهی میتواند تنها راه رهایی از سلطۀ بیگانگان باشد. در واقع، سید جمالالدین افغان معتقد بود که تنها با علم و دانش است که میتوان به جنگ با ظلم و بیعدالتی رفت و به پیروزی دست یافت. او تأکید میکرد که ملتها باید با سلاح علم و آگاهی به مقابله با استعمارگران و قدرتهای خارجی بپردازند.
سید جمالالدین افغان همچنین بر اصلاحات در کشورهای شرقی تأکید داشت. او معتقد بود که بسیاری از زمامداران این کشورها خود در دام ظلم و استبداد افتادهاند و بهجای اینکه در جهت اصلاح کشور خود حرکت کنند، به منافع شخصی خود میاندیشند. سید در این راستا انتقادات زیادی به حکومتهای وقت داشت و خواستار اصلاحات اجتماعی و سیاسی شد. اما متأسفانه این اصلاحات بهدلیل ترس و نگرانی از کاهش قدرت سیاسی این زمامداران به تأخیر افتاد. این نگرانیها باعث شد که دولتها در برابر دعوتهای سید جمالالدین افغان مقاومت کنند و حتی او را از یک کشور به کشور دیگر تبعید کنند.
این تبعیدها هیچگاه نتوانست مانع از تلاشهای سید جمالالدین افغان شود. او همچنان در پی تحقق اهداف خود بود و از هیچچیز نمیترسید. شیخ ابراهیم یازجی در توصیف سید میگوید که او همانند یک مرد سیاسی است که اهداف و آرزوهای دوردستی دارد و همچنان بهدنبال تحقق این اهداف است. او شبانهروز در سفر بود و به دنبال اصلاحات در کشورهای مختلف بود. حتی اگر بخت و سرنوشت او گاهی دشوار میشد، او هیچگاه از هدف خود دست نمیکشید. این سخن بهوضوح نشان میدهد که سید افغان در دل خود عزم راسخ و ارادهای استوار داشت که هیچچیز نمیتوانست آن را تضعیف کند.
سید جمالالدین افغان بهخوبی میدانست که اصلاحات در جامعه تنها از طریق سیاست و تلاشهای سیاسی امکانپذیر است. او عقیده داشت که اصلاحات اجتماعی و فرهنگی در بستر سیاست بهخوبی پیش خواهد رفت و تأثیر بیشتری خواهد داشت. بنابراین، او در مسیر اصلاحات سیاسی گام برداشت و از هیچچیز هراس نداشت. او آگاه بود که باید بهطور فعال در عرصۀ سیاست حضور پیدا کند تا بتواند به اهداف بلند خود دست یابد. در این مسیر، سید جمالالدین افغان از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و هر آنچه در توان داشت، برای رسیدن به هدفهای خود صرف کرد.
در نهایت، سید جمالالدین افغان بهعنوان یک اصلاحطلب سیاسی و اجتماعی شناخته شد که تمامی تلاش خود را در جهت بیداری و آگاهی مردم مشرقزمین بهکار گرفت. او در تمام این مسیر با مشکلات و موانع زیادی روبرو شد، اما هیچگاه از هدفهای خود دست نکشید و همواره برای تحقق آرمانهای آزادی و استقلال مردم مشرق زمین مبارزه کرد.[2]
ادامه دارد…
[1] . حکیم مشرقزمین، صفحۀ ۲۶، با اندکی تصرف.
[2] . حکیم مشرقزمین، صفحۀ ۲۷، با اندکی تصرف.